90 وظیفۀ پیامبران |
خداوند در آیه 25 حدید سوره 57 میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. «مسلماً پیغمبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم، و با ایشان کتاب و وسیله سنجش نازل کردیم، برای اینکه مردم عادل باشند.» و حق هیچکس در جوامع بشری از بین نرود. ولی نگاه کنید در آخر قرن بیستم چقدر افراد آواره در جهان وجود دارند که در اثر قدرت طلبی افراد از شهر و دیار خود آواره شدهاند و توجه داشته باشید که دو جنگ بینالمللی در اروپای صنعتی که مدعی تمدن است صورت گرفت که در جنگ دوم آن در حدود 45 میلیون انسان کشته شد و در بین جنگ اول و دوم بینالمللی مطابق نوشته سولژنیتسین 66 میلیون روس بنابر آمار پروفسور کورگانف استاد آمار لنینگراد بدست خود روسها از بین رفتند. در زمان حاضر به جهان نگاه کنید که چقدر جنگ و برادر کشی در جهان وجود دارد. آیا غیر از این است که مدعیان دینداری در اثر نشناختن هدف اصلی و اساسی دین و سرگرم بازیهائی که بنام دین درست کردهاند بودن بجای اتحاد برای ساختن یک دنیای پاک اسیر ساختههای دیگران شدهاند و بجای مبارزه با ظلم و فساد و فقر و دیکتاتوری بجان هم افتادهاند. اگر ذرّهای عقل در سر افراد دیندار وجود داشت و واقعیت دین را میشناختند باید قرنها قبل اثری از ظلم و فساد و فقر و جهل و خرد شدن شخصیت انسانها باقی نمیماند.
در مورد نابودی فقر خداوند در آیه 24 و 25 معارج سوره 70 میفرماید: فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ. «در اموال نمازگزاران حق معلومی برای سائل و محروم وجود دارد.» در قرآن همه جا حکم نماز در کنار حکم زکات یا انفاق آمده است مگر در جائی که توضیحی در باره زکات یا نماز میدهد. در باره نابودی جهل آیه 36 اسراء سوره 17 میفرماید: لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ. «از آنچه که بدان علمی نداری پیروی کن.» لذا فرد مسلمان باید فردی محقق باشد نه اینکه کورکورانه از نظر این و آن پیروی کند. فرد مسلمان باید قرآن یعنی کتاب الهی خود را بخواند و بداند خداوندش به او چه دستوری میدهد نه اینکه دیگران بنام دین چه حرفهائی به او میزنند. خداوند در آیه 116 انعام سوره 6 میفرماید: إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ. «اگر از بیشتر افرادی که در زمین هستند اطاعت کنی تو را از راه اَلله (خدا) منحرف میکنند. آنها فقط از گمان پیروی میکنند، و فقط دروغ میگویند.» میبینیم که اسلام یعنی دین الهی میخواهد مردم دنیائی بسازند که در آن اثری از ظلم و فساد و فقر و جهل و خرد شدن شخصیت انسانها نباشد و مردم بنده خداوندی باشند که احتیاجی ندارد؛ تا احتیاجی به بنده داشته باشد تا در خدمت او و رفع احتیاجاتش باشد. بلکه میخواهد انسانها بنده انسانی چون خود نباشند که برای آنها تعیین تکلیف کنند و قانونگذاری نمایند. دینداران عاقل که از هدف اساسی دین که ساختن یک دنیای پاک است اطلاع دارند وظیفه عقلانی خود میدانند که تمام دینداران و اصلاح طلبان واقعی جهان را برای اینکار متحد کنند. چون مسلمان واقعی میداند همه پیغمبران پیغمبر یک خدا هستند و برای اصلاح جوامع بشری آمدهاند و همانطور که آیه 285 بقره میفرماید میگویند: لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ. «فرقی بین هیچکدام از پیغمبران خداوند نمیگذاریم.» و میداند که همه پیغمبران این اتحاد را میخواستهاند چون آیه 13 شوری سوره 42 میفرماید: شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ. «خداوند برای شما از دین همان چیزی را که نوح را به آن سفارش کرده بود قانون گزاری کرده، و همان چیزی است که بتو وحی کردیم، و همان چیزی است که ابراهیم و موسی و عیسی را به آن سفارش کردیم، که دین را اجرا کنید و در دین دچار تفرقه نشوید. البته بر مشرکین (یعنی کسانی که کسی یا چیزی را کنار خدا قرار دادهاند) این چیزی که آنان را به آن دعوت میکنی دعوتی بزرگ و سخت است.» چون آنها به بت خود دلبستگی دارند. میبینیم که همه پیغمبران برای هدف معینی آمدهاند فقط در جزئیات و آداب و رسوم و تشریفات (مطابق آیه 48 مائده سوره 5) تفاوت دارند.
لذا تمام دینداران باید متوجه باشند که همه یک هدف دارند و باید برای رسیدن به آن با هم همکاری کنند و در جزئیات هر کدام باید مطابق آنچه قبول دارند عمل کنند. چون تمام هوی پرستان و قدرتمندان و قدرت طلبان و جیره خواران و فریب خوردگان آنها با دین و دینداران واقعی مخالف هستند و با آنها جنگی دائمی دارند. همانطور که آیه 217 بقره سوره 2 میفرماید: لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا. «دائماً با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند.» این جدال دائماً وجود داشته و امروزه هم وجود دارد. چون حکومتها و بیشتر ثروتمندان میخواهند هر کاری که خواستند بکنند و هر دستوری که دادند بدون چون و چرا اجرا شود در صورتیکه همانطور که دیدیم دین میخواهد مردم بنده خداوند باشند و از دستورها و راهنمائیهای او اطاعت کنند در صورتیکه حکومتها و قدرتمندان میخواهند مردم از دستورهای آنها پیروی کنند و هر دستوری که دادند بدون چون و چرا اجرا شود، اگرچه دستور آنها حمله به کشوری یا دستهای از مردم و قتل عام آنها یا بمباران شهرها و مناره ساختن از سرها و در آوردن چشمها از کاسه سر باشد همانطور که در تاریخ دیدهایم و میبینیم. میدانیم که جیره خواران و درباریان آنها هم تابع دستور آنان میباشند. روحانی نماها هم که «مورد ارادت مردم» میباشند نیز میخواهند مردم از دستور آنها بدون چون و چرا پیروی کنند. چون میگویند مقلّد باید از نظر مجتهد خود بدون چون و چرا اطاعت کند. پیرها و مرشدها و قطبها میگویند مرید باید در مقابل پیرو قطب مثل مرده در دست مرده شور باشد در صورتیکه اینکار از نظر دین شرک کامل است چون خداوند در آیه 31 توبه سوره 9 میفرماید: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. «دانشمندان دینی و زاهدان تارک دنیای خود همینطور مسیح ابن مریم (پیغمبرشان) را ارباب خود گرفتند. در صورتیکه به آنها فقط دستور داده شده بود که معبود یگانه (یعنی خداوند) را بندگی کنند (نه دیگران را یعنی کار آنها خلاف توحید است) معبودی جز خدا وجود ندارد (که انسان بنده و مطیع محض او باشد و در مقابل او احساس کوچکی کند) خداوند خیلی بالاتر از این چیزها است که شریک او میکنند.» پیغمبران با اینکار و این طرز فکر مبارزه میکردند و این طرز فکر و عقیده و دین رایج هر زمان بوده. چون قدرتمندان مطابق گفته علامه طباطبائی در صفحه 74 و 75 «اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر» مینویسد:
«البته این آقایان (حکومتها) ... بدست یک عده مزدور ماده پرست که مورد ارادت عامه مردم بودند فکر واقع بینی و حقیقت شناسی را از مغزشان بیرون کشیده و با تزریق و تلقین یک دسته افکار سست و واهی و بی اثر سرگرمشان نمودند... عامه مردم ... آئین پاک اسلام را همان زورگوئیهای فرمانروای وقت ... فرض میکردند.» همیشه اینطور بوده و هست. لذا وظیفه پیامبران مبارزه با دین رایج غلط اجتماع بود. مبارزه دین واقعی با دین ساختگی. و عامۀ بی اطلاع فریب خورده پا بپای حکومتها و مزدوران ماده پرست آنان با دین میجنگیدند. چون دینی غیر از آن نمیشناختند و پیامبران و موحّدان را به قتل و اخراج از سرزمین تهدید میکردند به آیه 18 یس و 13 ابراهیم نگاه کنید.