7

محکم و متشابه

یکی از بهانه های فریبکاران برای فریب مردم و غیر قابل فهم کردن قرآن آیه 7 سوره آل عمران است. فریبکاران برای دور کردن مردم از فهمیدن قرآن و تدبّر در آن میگویند قرآن آیات متشابه دارد و احتیاج به تفسیر پیغمبر و امام دارد.

در صورتیکه خداوند در آیۀ 82 سورۀ نساء میفرماید: أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ. «آیا در آیات قرآن تدبّر (اندیشه و فکر) نمیکنندو رسول خدا (ص) در حدیث 2 فضل قرآن جلد 4 ترجمه اصول کافی میفرماید: اِذا الْتَبَسَتْ عَلَیکُمُ الفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ. «وقتی انحرافات مثل پاره های شب تاریک کار را بر شما مشتبه کرد وظیفه شما است که از قرآن هدایت بخواهیدعلی علیه السلام و ائمه کرام علیهم السلام همه مردم را به خواندن و تدبّر در قرآن تشویق می کردند. خطبه 175 یا 176 نهج البلاغه را دیدم که علی (ع) مردم را به خواندن و فهمیدن و عمل کردن به دستورهای قرآن امر میکند و از جمله میفرماید:

فَكُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ ... وَ اتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَكُمْ. «از کسانی باشید که بذر قرآن میکارند و از قرآن پیروی میکنند ... و عقائد خود را در مقابل قرآن به غلط بودن متهم کنیدودیدیم که بزرگان مفسرین شیعه ذیل آیه 82 نساء مینویسند: «این آیه دلالت میکند به غلط بودن فکر حَشَوِیّه که خیال میکنند معنی قرآن را جز با تفسیر پیغمبر (ص) نمیتوان فهمید. چون این آیه مردم را تشویق به تدبّر در قرآن میکند و تدبّر (اندیشه و فکر کردن) در باره یک سخن بستگی به این دارد که معنی آن سخن را بفهمیمو علاّمه طباطبائی در تفسیر المیزان ذیل آیه 82: 4 مینویسد: «فهم های عادی قرآن را می فهمند و به مطالب آن پی میبرندولی فریبکاران از بی اطلاعی مردم سوء استفاده میکنند و میگویند: قرآن را بدون تفسیر امام (ع) نمیتوان فهمید. اما آیه 7: 3 سوره آل عمران، قرآن در این آیه میفرماید: هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا. «خدا وجودی است که قرآن را بتو نازل کرده. تعدادی از آن آیات محکم است و این آیات اصل کتاب هستند. (قرآن برای آن نازل شده) و تعدادی آیات متشابه است. اما کسانی که در دلشان میل به باطل وجود دارد برای ایجاد انحراف و آشوب دنبال تأویل آن میروند و از متشابهات پیروی میکنند. در صورتیکه تأویل آن را فقط اَلله میداند. و راسخین در علم میگویند: به آن ایمان آوردیم همه از جانب صاحب اختیار ما استاگر به قرآن نگاه کنید پس از اَلله یک ( مـ ) کوچک گذاشته شده به این صورت اَللهُمـ علامت وقف لازم است که امروز آن را با (0) نشان میدهند و پایان جملۀ خبری است. علامه طباطبائی هم در تفسیر المیزان ذیل این آیه مینویسد واو (و) در الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ. واو (و) استیناف است یعنی ابتدای جمله است. نه واو عطف یعنی باید پس از الله وقف کرد و این عقیده مفسرین قدیمی است. خداوند در این آیه فریبکاران را معرفی می کند و میفرماید:

فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ. «اما کسانی که میل بباطل دارند دنبال متشابهات میروندآنهم ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ. «برای ایجاد فتنه (آشوب و انحراف).» بوسیله ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ. «دنبال تأویل آن رفتن» می بینیم که خداوند افرادی راکه دنبال تأویل آیات متشابه میروند فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ. «در دلشان میل به باطل وجود داردمعرفی می کند. مسلمان واقعی یعنی راسخین در علم می گویند: آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا. «به آن ایمان آوردیم همۀ آن از جانب صاحب اختیار ما (خداوند) میباشدو دنبال تأویل قرآن نمی روند بلکه بهمان معنی کلمات ایمان می آورند و آسمان و ریسمان به نام تأویل متشابهات به هم نمی بافند.

در آیه می بینیم که خداوند دو دسته را در مقابل هم قرار داده یکی «کسانی که در دلشان میل بباطل وجود داردو یکدسته «راسخان درعلم» و این مطلب را با فَاَمّا بیان کرده به این فَاَمّا، اَمّای تفصیلیه میگویند چون دو دسته یا چند دسته را از هم جدا میکند در قرآن نمونه های زیادی از این فَاَمّا داریم از آخر قرآن بترتیب چند مورد را نشان میدهیم.

آیه 8 و 6: 101 سوره قارعه میفرماید: فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ * فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ * وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ * فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ. و آیه 9 تا 11: 93 سورۀ ضُحی میفرماید: فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ * وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ * وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ. و آیۀ 15 و 16: 89 سوره فجر فَأَمَّا الْإِنْسانُ ... وَ أَمَّا إِذا. و آیه 7 و 10: 84 سوره انشقاق میفرماید: فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ ... وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ. و آیه 37 و 40 نازعات میفرماید: فَأَمَّا مَنْ طَغى... وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ. که در تمام اینها می بینیم که در این جداسازی اولی بصورت فَأَمَّا می آید و دومی بصورت أَمَّا در آیه 7: 3 سوره آل عمران هم فَأَمَّا تفصیلیه است و «کسانی که در دلشان میل بباطل وجود داردرا از «راسخین در علم» جدا میکند فقط اَمّا ی دوم حذف شده است. میدانیم حذف در تمام زبان ها وجود دارد و گاهی یک جمله کامل حذف میشود. مثلاً وقتی به کسی میگوییم «امروز استراحت کردی؟» وقتی میگوید: بله (بلی. آری. آره) یا میگوید: نه جمله «امروز استراحت کردم» یا «امروز استراحت نکردم» حذف شده است. در قرآن یکبار دیگر هم از «راسخین در علم» صحبت شده است. خداوند در آیۀ 162: 4 سورۀ نساء میفرماید: لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ. «ولی راسخین در علم ایشان (یهودیان با توجه به آیات قبل از آن) و مسلمانان به آنچه بتو نازل شده و آنچه قبل از تو نازل شده ایمان دارندآیا راسخین در علم یهودیان آن زمان پیغمبر یا امام بودند؟ یا دانشمند معمولی؟ مسلماً امام و پیغمبر نبودند و افراد دانشمند معمولی یهودیان بودند. رسول خدا در حدیث 8 جلد 2 بحارالانوار صفحه 42 و همینطور در صفحۀ 146 جلد 18 آن میفرماید: «بر امت خودم بعد از خودم از سه چیز میترسم. اَن یَتَاوَّلوُا القُرانَ عَلی غَیرِ تَاویله. «اول اینکه قرآن را به تأویلی غیر از تأویل حقیقی آن تأویل کنند.» ... راه خروج از آنها را هم بشما میگویم. اَمّا القُرانُ فَاعمَلوُا بِمُحکَمِه وَ امنوُا بِمُتَشابِهِه. «اما قرآن به محکماتش عمل کنید و بمتشابهاتش ایمان داشته باشیدهمان چیزی که راسخین در علم در آیه مورد بحث میگویند. امام صادق (ع) در حدیث 29 صفحه 238 جلد دوم بحارالانوار میفرماید: اِنَّ القُرانَ فیهِ مُحکَمٌ وَ مُتَشابِهٌ. فَاَمَّا المُحکَمُ فَنُؤمِنُ بِه وَ نَعمَلُ بِه ... وَ اَمَّا المُتَشابِهُ فَنُؤمِنَ بِه وَلا نَعمَلُ بِه. «در قرآن محکم و متشابه وجود دارد. ما به محکمات آن ایمان می آوریم و مطابق آن عمل میکنیم ... و به متشابه آن ایمان می آوریم ولی به آن عمل نمیکنیمهمان ایمانی که راسخین در علم در آیه 3: 7 میگویند. علی (ع) امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت و صحابی بزرگ پیغمبر (ص) که در خانه او بزرگ شده بود در خطبه 90 نهج البلاغه میفرماید: وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ هُمُ الَّذِينَ أَغْنَاهُمْ عَنِ اقْتِحَامِ السُّدَدِ الْمَضْرُوبَةِ دُونَ الْغُيُوبِ، الْإِقْرَارُ بِجُمْلَةِ مَا جَهِلْوا تَفْسِيرَهُ مِنَ الْغَيْبِ الَْمَحْجُوبِ، فَمَدَحَ اللَّهُ - تَعَالَى - اعْتِرَافَهُمْ بِالْعَجْزِ عَنْ تَنَاوُلِ مَا لَمْ يُحِيطُوا بِهِ عِلْماً، وَ سَمَّى تَرْكَهُمُ التَّعَمُّقَ فِيَما لَمْ يُكَلِّفْهُمُ الْبَحْثَ عَنْ كُنْهِهِ رُسُوخاً. «بدان که راسخین در علم کسانی هستند که اقرارشان به ندانستن تفسیر تمام چیزهائی که غیب و پوشیده است آنها را از اینکه بخواهند از سدهائی که جلوی غیب زده شد عبور کنند بی نیاز کرده است. اَلله اعتراف به ناتوانی خودشان را از دست یابی به آنچه به آن احاطه علمی ندارند ستوده. و اسم تعمق نکردنشان را در مواردی که مکلف نشده اند که در باره حقیقت آن تحقیق کنند رسوخ در علم نامیده استآیا به نظر علی (ع) راسخین در علم تأویل آیات متشابه را میدانسته اند یا نمی‌دانسته اند؟

«واو» ضمیر یَقوُلوُنَ به اَلله بر نمی‌گردد. چون در آنصورت خدا هم ارباب و صاحب اختیاری دارد چون میگوید: «به آن ایمان آوردیم، همه آنها از جانب صاحب اختیار ما استو جمله با الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ یَقُولوُنَ. شروع میشود. دانشمندان واقعی می‌گویند: «تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانمدانشمندان هر رشته ای از علوم میدانند که مجهولات زیادی در رشته علمی آنها وجود دارد. به یک کتابخانه کوچک بروید تا بدانید چه مقدار از آنها را مطالعه کرده اید. چه رسد به اینکه به کتابخانه بزرگ ملّی و غیر ملّی بروید. بچه مکتبی ها هستند که تا چیزی یاد گرفتند فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند و مجهولی برای آنها باقی نمانده است.