69
غیب 1 |
یکی از صفات خداوند عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ. «دانای غیب و شهود» است. شهادت و مشهود بمعنی آشکار و پیدا و ظاهر و نمایان هم هست. این صفت 10 بار برای خداوند ذکر شده است. صفت عَلاَّمُ الْغُيُوبِ 4 بار برای خداوند ذکر شده «داننده غیبها.» آیه 20 یونس سوره 10 میفرماید: يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ؟! فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ. «میگویند چرا معجزهای از جانب صاحب اختیارش برای او نازل نشده؟! بگو غیب اختصاص به اَلله (خدا) دارد؛ بنابراین انتظار بکشید. من هم با شما انتظار میکشم.» آیه 179 آلعمران سوره 3 میفرماید: ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ. «اَلله (خداوند) مؤمنین را به همین حالی که دارید وانمیگذارد، تا اینکه ناپاک را از پاک جدا کند. و اَلله شما را از غیب آگاه نمیکند. ولی اَلله هر کس از پیغمبرانش را که بخواهد انتخاب میکند. (تا شما را از غیب آگاه کند.) بنابراین به اَلله و پیغمبرانش ایمان بیاورید. اگر ایمان بیاورید و متقی شوید پاداش بزرگی دارید.» آیه 26 تا 28 (آخر) سوره جنّ سوره 72 میفرماید: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً * لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً. «خداوند دانای غیب است. کسی را جز پیغمبری که خودش بپسندد بر غیبش آگاه نمیکند. و مراقبی جلو و عقب او میگمارد تا بداند که رسالات صاحب اختیارشان را به مردم ابلاغ کردهاند یا نه. و به هر چه پیش آنها است احاطه عملی دارد و حساب تعداد هر چیزی را دارد.» لذا این غیب چیزی است که پیغمبر او باید بمردم ابلاغ کند یعنی وحیی است که به پیغمبران ابلاغ میکند. نوح ع در آیه 31 هود سوره 11 به قومش میگوید: لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ. «به شما نمیگویم که گنجهای اَلله (خدا) در اختیار من است. غیب هم نمیدانم. و ادعا نمیکنم که من فرشتهام. و به کسانی که در چشم شما خوار هستند نمیگویم که اَلله(خدا) هرگز به آنها خیری نمیدهد. اَلله به آنچه در دل آنها است بیشتر از همه آگاه است (از نیّت قلبی آنها اطلاع دارد.) اگر من چنین حرفی به آنها بزنم ستمکار هستم.» به پیغمبر ص در آیه 188 اعراف سوره 7 خداوند میفرماید: قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. «بگو من مالک نفع و ضرری برای خودم نیستم، مگر تا آنجا که اَلله (خدا) بخواهد. و اگر غیب میدانستم نفع بیشتری میخواستم و ضرری بمن نمیرسد. من فقط هشدار دهنده و بشارت دهندهای برای افراد با ایمان هستم.»
وظیفه پیغمبران ابلاغ وحی الهی به مردم است چون خداوند در آیه 92 مائده سوره 5 میفرماید: فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلى رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ. «بنابراین بدانید که وظیفه رسول ما ابلاغ آشکار وحی ما است.» این وظیفه را بطرق مختلف 12 بار در قرآن ذکر مینماید.
غیبی که خداوند به پیغمبرش میگوید و او را از آن آگاه میکند مطالبی است که پیغمبر از آن اطلاعی نداشته. همانطور که آیه 44 آلعمران پس از اینکه در باره مریم ع صحبت میکند، میفرماید: ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ. «این از اخبارغیبی است که بتو وحی میکنیم. تو وقتی برای اینکه کدامیک از آنها کفالت (سرپرستی) مریم را عهده دار شوند قرعه کشی میکردند پیش آنها نبودی. و وقتی با هم در این باره بگومگو میکردند پیش آنها نبودی.» آیه 49 هود سوره 11 پس از اینکه در باره نوح صحبت میکند، میفرماید: تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ. «این از اخبار غیب است که ما آن را به تو وحی میکنیم. تو و قومت قبل از این آن را نمیدانستی. بنابراین صبر کن. چون عاقبت (پایان کار) بنفع افراد متّقی است.» و آیه 102 یوسف پس از اینکه در باره یوسف و برادرانش و پایان کار آنها صحبت میکند میفرماید: ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ. «این از اخبار غیب است که ما آن را به تو وحی میکنیم. تو وقتی آنها برای کشتن یوسف نقشه میکشیدند و بالاخره تصمیم گرفتند که چه بکنند پیش آنها نبودی.» غیب یعنی پنهان. نهان. نادیدنی. آنچه ظاهر نیست. «ایمانِ نهان» یعنی «ایمان قلبی» «ایمانی که برای ظاهرسازی و ریا یعنی دیدن مردم و برای تظاهر نباشد.»
قرآن از این خداترسی قلبی (در نهان) 6 بار صحبت میکند از جمله در آیه 18 فاطر سوره 35 میفرماید: لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّما يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ. «هیچکس بار گناه دیگری را بر نمیدارد. و اگر کسی که بار گناهش سنگین است کسی را برای برداشتن بارش به کمک بخواند باری از او برداشته نمیشود اگرچه قوم و خویشهایش باشند. تو فقط کسانی را که در نهان (از صمیم قلب) از صاحب اختیارشان میترسند و نماز را برپا میدارند هشدار میدهی. هر کس پاک شد بنفع خودش پاک شده. بازگشت همه (برای پس دادن حساب اعمالشان) پیش اَلله (خدا) است.» قرآن پس از اینکه از آیه 98 تا 104 در باره اهل دوزخ و اهل بهشت و قیامت صحبت میکند در آیه 108 و 109 انبیاء سوره 21 میفرماید: قُلْ إِنَّما يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؟ «بگو: بمن وحی میشود که معبود شما (کسی که شما باید بنده و مطیع فرمانش باشید) معبود واحدی است. آیا شما تسلیم او هستید؟» فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى سَواءٍ. إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ. «اگر قبول نکردند (رو گرداندند) بگو من بطور مساوی به شما اعلام کردم که من نمیدانم این چیزی که به شما وعده داده شده نزدیک است یا دور.» و آیه 9 احقاف سوره 46 میفرماید: قُلْ ... ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ. «بگو: ... نمیدانم با من و شما چه خواهد شد.»