65

برده

میدانیم که بردگی در یونان و روم و مصر و بین یهودیان و مسیحیان و اعراب وجود داشت. میدانیم که هاجر کنیز مصری ساره زن ابراهیم ع بود. همانطور که شماره 3: 16 سفر (کتاب) پیدایش مینویسد: «چون ده سال از اقامت اَبرام (ابراهیم) در زمین کنعان سپری شد سارای زوجه ابرام کنیز خود هاجر مصری را برداشته او را بشوهر خود ابرام به زنی دادمیدانیم که زلفه و بلهه دو نفر از چهار نفری که زن یعقوب بودند کنیز دو زن دیگر یعقوب بودند همانطور که شماره 4 و 5 و 9 و 10: 3 پیدایش مینویسد: «راحیل کنیز خود بلهه را به یعقوب بزنی داد و او بوی درآمد * و بلهه آبستن شده پسری برای یعقوب زائید.» «امالیه چون دید که از زائیدن باز مانده بود کنیز خود زلفه را برداشته او را به یعقوب به زنی داد * و زلفه کنیز لیه برای یعقوب پسری زائیدراحیل و لیه دختران لابان دائی یعقوب زن او بودند و زلفه و بلهه کنیز لابان بودند که به دخترهای خود داده بود.

شماره 20: 19 لاویان میفرماید: «مردی که با زنی هم بستر شود و آن زن کنیز و نامزد کسی باشد اما فدیه نداده شده و نه آزادی به او بخشیده ایشان را سیاست باید کرد. لیکن کشته نشوند زیرا که او آزاد نبودشماره 44 و 45 : 25 لاویان میفرماید: «اما غلامانت و کنیزانت که برای تو خواهند بود، از امت‌هائی که به اطراف تو میباشند از ایشان غلامان و کنیزان بخرید * و هم از پسران مهمانانی که نزد شما مأوا گزینند و از قبیله‌های ایشان که نزد شما باشند که ایشان را در زمین شما تولید نمودند بخرید و مملوک (برده و غلام) شما خواهند بوداین نظر عهد عتیق یا بقول ما تورات بود. اما عهد جدید. پولس در شماره 5: 6 رساله به افسسیان مینویسد: «ای غلامان آقایان بشری خود را چون مسیح با ترس و لرز با ساده دلی اطاعت کنیددر شماره 22: 3 رساله خود به کولیسان مینویسد: «ای غلامان آقایان جسمانی خود را در هر چیز اطاعت کنید نه به خدمت حضور مثل جویندگان رضامندی مردم بلکه به اخلاص قلب و از خداوند بترسیدشماره اول باب ششم رساله اول او به تیموتائوس را هم ببینید.

لذا با توجه به وضع زمان به بردگی در قرآن نگاه کنید. و راه صحیح آزاد سازی بردگان را از نظر خداوند حکیم در قرآن ببینید. در قرآن حکم آزادی بردگان صادر نشده ولی می‌بینیم که زمینه آن را با حکمت کامل فراهم کرده است. چون اگر حکم آزادی بردگان صریحاً صادر میشد و لغو بردگی اعلام میشد تمام قدرتمندان و ثروتمندان آن زمان علیه‌ اسلام بپا می‌خاستند و اسلام را در نطفه خفه میکردند و لااقل بر سر آنان آن میرفت که بر سر امریکائیان در جنگ شمال و جنوب آمد. در جنگ شمال و جنوب آنطور که مدت‌ها پیش خوانده بودم در حدود ثلث مردان آن زمان آمریکا کشته شدند که در آنصورت تعداد آنها بیشتر از تعداد بردگان آن زمان در آمریکا بود. و پولی که در آن زمان در آن جنگ خرج شد و خرابی‌هائی که ببار آورد بیش از قیمت تمام بردگان آن زمان آمریکا بود. اما راهی که اسلام برای آزادسازی بردگان در پیش گرفت چه بود که در زمان عمرابن عبدالعزیز که 89 سال بعد از رحلت پیغمبر خلیفه شد و 91 سال بعد از رحلت یعنی دو سال بعد از خلافت از دنیا رفت در مصر که یکی از ایالات تحت حکومت او بود برده‌ای وجود نداشت. در قرآن صحبت از بردگان وجود دارد اما صحبتی از خرید و فروش برده وجود ندارد. اگر کسی چنین اطلاعی دارد آیه و سوره آن را بما هم بگوید. اما صحبت از تشویق مردم به آزاد کردن بردگان وجود دارد همانطور که آیه 13 سوره بلد در آیات 11 تا 16 آن میفرماید: فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ * فَكُّ رَقَبَةٍ * أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ * يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ * أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَةٍ. «چرا از عقبه (از گردنه) عبور نکرد؟ از کجا فهمیدی عقبه چیست؟ عقبه آزاد کردن یک برده، یا در روز قحطی غذا دادن به دیگران است. غذا دادن و سیر کردن یتیمی که خویشاوند انسان است * یا سیر کردن تهیدستی خاک نشینمی‌بینیم که افراد را به آزاد کردن بردگان تشویق میکند. در مورد چندین خطا و گناه آزاد کردن برده از شرایط بخشش آن به حساب آمده مثلاً در آیه 92 نساء آمده است: مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ. «کسی که مؤمنی را از روی اشتباه و غیر عمد کشت باید برده مؤمنی را آزاد کند و خونبهائی به خانواده مقتول بدهد مگر اینکه آنها آن را به او ببخشند و اگر مقتول از قومی بود که دشمن شما بود ولی مسلمان و مؤمن بود باید قاتل بندۀ مؤمنی را آزاد کند. و اگر از قومی بود که بین شما و آنها پیمان متارکه جنگ بود باید قاتل خونبهائی به خانواده مقتول بدهد و برده با ایمانی را آزاد کند. کسی که برده‌ای برای آزاد کردن پیدا نکرد باید دو ماه پشت سر هم روزه بگیردآیه 89 مائده (سوره 5) میفرماید: لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ. «اَلله (خدا) شما را بعلت قسم‌های بیهوده‌ای که میخورید مؤاخذه نمیکند ولی شما را بخاطر قسم‌هائی که از روی قصد و برای عقد قراردادی میخورید مؤاخذه میکند. کفّاره شکستن چنین قسم‌هائی سیر کردن ده نفر تهیدست و بینوا از متوسط غذائی که به خانواده خود میدهید میباشد. یا پوشاک ده نفر تهیدست یا آزاد کردن یک برده. کسی که هیچیک از آنها را پیدا نکند باید سه روز روزه بگیرد. این کفاره قسم‌های شما است وقتی قسم میخورید. احترام و لزوم قسم‌های خود را حفظ کنیدآیه 3 و 4 مجادله (سوره 58) میفرماید: الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ. «کسانی که زنان خود را ظِهار میکنند (به آنها میگویند تو مثل مادر یا دختر یا یکی از محارم من هستی) و بعد از حرف خود بر میگردند قبل از اینکه با زن خود همخوابگی کنند باید بنده‌ای آزاد کنند. این حکمی است که خدا شما را با آن نصیحت میکند. اَلله (خدا) از کارهائی که میکنید خبر داردفَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً. «کسی که برده‌ای برای آزاد کردن پیدا نکرد، قبل از اینکه با زنش همخوابگی کند دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد. کسی که توانائی آن را هم ندارد شصت بینوارا سیر کند

می‌بینیم که در هر سه مورد پیدا نکردن برده‌ای برای آزاد کردن را پیش‌بینی کرده. آیه 177 بقره (سوره 2) در باره کار نیک میفرماید: لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ. «نیکی آن نیست که صورتتان را برای نماز و دعا بطرف مشرق یا مغرب برگردانید بلکه نیکوکار کسی است که به اَلله (خدا) و روز آخرت و فرشتگان و کتاب و پیغمبران ایمان داشته باشد و مال را با علاقه‌ای که به آن دارد به خویشان و یتیمان و تهیدستان و در راه ماندگان و تقاضا کنندگان و برای آزادسازی بردگان بدهد و نماز را بپا دارد و زکات بدهد و وقتی قرار میگذارد به تعهد و قرار خود وفا کند و در سختی‌ها و بیماریها و موقع جنگ صبر و استقامت داشته باشد. چنین افرادی راست میگویند و افراد متّقی می‌باشندسه قسمت از پنج قسمتی که ایمان شخص مسلمان را تشکیل میدهد در اصول دینی که فقها تقسیم بندی کرده‌اند وجود دارد. 1- ایمان به اَلله بنام توحید. 2- ایمان به آخرت بنام معاد. 3- ایمان به پیغمبران به نام نبوت. خداوند در باره مصارف زکات در آیه 60 توبه (سوره 9) میفرماید: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ. «زکات اختصاص دارد به فقراء و بینوایان و مأمورین زکات و تبلیغات اسلامی (علاقه‌مند ساختن دیگران به اسلام) و آزادسازی بردگان و غرامت دیدگان (مقروضین بلاتقصیر) و در راه اَلله (دفاع از اسلام و نشر آن) و در راه ماندگانمی‌بینیم که یکی از مصارف زکات نیز برای آزادساختن بردگان است. می‌بینیم که اسلام اولین دینی است که صحبت از آزادسازی بردگان میکند ولی متأسفانه قدرتمندان و قلدران زمان و حکومت‌هائی که میخواستند صاحب اختیار مردم باشند مردم را از قرآن دور میکردند وبقول علامه طباطبائی در کتاب «اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر (صفحه 75) «با تلقین و تزریق یک دسته افکار سست و واهی و بی اثر مردم را سرگرم میکردندو تفکر و اندیشیدن در آیات قرآن را جرم و گناه بزرگ میدانستند که هنوز هم بعضی میدانند.