54

ربّ

رَبّ بمعنی مالک و صاحب اختیار و آقا و سَروَر است و جمع آن ارباب میباشد. ارباب در فارسی بمعنی مفرد یعنی به معنی مالک و صاحب اختیار بکار میرود. مثل ارباب کارخانه یا ارباب ده یعنی صاحب و صاحب اختیار کارخانه و مالک و صاحب اختیار ده. ربّ از ریشه «ر. ب. ب» است نه از ریشه «ر. ب. و» که رِبا از آن است و در باب تفصیل بر وزن تَفعِلَه می‌آید و تَربِیهَ «تربیت» میشود که اسم فاعل آن یعنی کسی که تربیت میکند «مُرَبّی» میشود. از تربیت در عربی کلمۀ «رَبّ» نیامده است و رَبّ بمعنی «پروردگار» «مُرَبّی» «تربیت کننده» نیست ولی مترجمین از ترس حکومت‌ها و دیکتاتورهای گذشته و حال آن را «پروردگار» ترجمه میکردند. چون حکومت‌ها خود را صاحب اختیار مردم میدانستند و مثل فرعون مطابق آیه 24 نازعات (سوره 79) میگفتند: أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «من صاحب اختیار و ارباب برتر شما هستمبالاترین و والاترین ارباب شما. هیچوقت حکومت‌ها نمی‌گفتند که ما «پروردگار» و «مربّی» و «تربیت کنندۀ» شما هستیم. لذا مترجمین «ربّ» را بمعنی «پروردگار» «تربیت کننده» ترجمه میکردند، نه بمعنی «مالک و صاحب اختیار» که مورد ادعای حکومت‌ها بود.

از طرف دیگر روحانی نماها و قطب‌ها و مرشدها و پیرها نیز خود را صاحب اختیار مردم میدانستند و میگفتند «مقلّد باید از نظر مجتهد خود بدون چون و چرا پیروی کندو «مرید باید در دست مرشد و پیر مثل مرده در دست مرده شور باشدو این دو کار در اسلام واقعی حرام و شرک محض است. چون خداوند در آیه 31 توبه (سوره 9) میفرماید: اِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. «دانشمندان و زاهدان تارک دنیای خود و همینطور مسیح ابن مریم (پیغمبرشان) را بجای اَلله ارباب خود گرفتند. در صورتیکه به آنها دستور داده شده بود که فقط معبود (خدای) یگانه را بندگی (اطاعت بدون چون و چرا) کنند. معبودی (وجودی که انسان مطیع محض و بدون چون و چرای او باشد و در مقابل او احساس و ابراز کوچکی و حقارت کند) غیر از خدا وجود ندارد. خدا خیلی بالاتر از این چیزهائی است که شریک او میسازندمی‌بینیم که قرآن تقلید را علناً شرک میداند. امام صادق علیه‌السلام در حدیث 1 و 3 باب تقلید از کتاب فضل علم جلد اول اصول کافی در باره این آیه میفرماید: اَلا و اللَّهِ ما دَعَوْهُمْ اِلی عِبادَهِ اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ دَعَوْهُمْ ما اَجابُوا لَهُمْ وَ لکِنْ اَحَلّوُا لَهُمْ حَراماً وَ حَرَّموُا عَلَیْهِمْ حَلالاً فَعْبَدُوهُمْ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُروُنَ. «به خدا قسم اَحبار و رُهبان مردم را به عبادت خودشان دعوت نکردند و اگر هم دعوت میکردند مردم نمی‌پذیرفتند. ولی دانشمندان و زاهدان حرام را برای آنها حلال کردند و حلال را بر آنها حرام کردند و مردم هم بدون اینکه متوجه شوند بنده (مطیع محض) آنها شدند

وَ اللَّهِ ما صامُوا لَهُمْ وَ لا صَلّوُا لَهُمْ وَ لکِنْ اَحَلِوُا لَهُمْ حَراماً وَ حَرَّموُا عَلَیْهِمْ حَلالاً فَأَتْبَعُوهُمْ. «به خدا (اَلله) قسم مردم برای اَحبار و رُهبان روزه نگرفتند و نماز نخواندند ولی آنها حرام را برای مردم حلال کردند و حلال را بر آنها حرام کردند و مردم هم از حرف آنها پیروی کردنداین پیروی کورکورانه بندگی آنها و شرک است. مسلمان واقعی قرآن را میخواند و در باره آیات آن فکر و اندیشه میکند و دستورها و نظرهای خداوند را خوب میداند و فریب کسانی که ملعون هستند و حقایقی را که در کتاب خدا است کتمان میکنند و بمردم نمیگویند نمی‌خورد. (آیه 159 بقره را ببینید) که میفرماید: أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ. «خدا و لعنت کنندگان آنها را لعنت میکنندخداوند در آیه 164 انعام (سوره 6) به پیغمبر میفرماید: قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ. «بگو: آیا اربابی (صاحب اختیاری) غیر از اَلله بجویم در صورتیکه او صاحب اختیار هر چیز استتوحید اسلامی یعنی این. مسلمان واقعی اختیار خودش را بدست هیچکس و هیچ چیز غیر از خدا نمیدهد و در نماز خود لااقل روزی ده بار میگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. «ستایش (ثنا و مدح و تمجید) فقط اختصاص به اَلله دارد که صاحب اختیار تمام مردم جهان استو هیچ یک از مردم جهان صاحب اختیار قلب و معده و روده وشش و جگر و کلیه خود نیست و همه اینها بفرمان خداوند کار میکند. خداوند درآیه 106 انعام (سوره 6) به پیغمبر ص میفرماید: اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ. «از آنچه از صاحب اختیارت به تو وحی شده پیروی کن. معبودی (کسی که از او اطاعت بی چون و چرا بکنی) غیر از او وجود ندارد و از مشرکین روگردان باشلذا پیغمبر ص کاری بر خلاف حکم و نظر خداوند که در قرآن است نمیکرد و حرفی بر خلاف آن نمیزد. معیار شناخت حدیث صحیح هم همانطور که پیغمبر فرموده همین است. (به حدیث اول باب آخر کتاب فضل علم جلد اول اصول کافی مراجعه کنید.) خداوند در آیه 147 بقره (سوره 2) به پیغمبر ص میفرماید: الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ. «حق از جانب صاحب اختیار تو است از افرادی که شک میکنند نباشآیه 3 اعراف (سوره 7) میفرماید: اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ. «از قرآنی که از طرف صاحب اختیارتان به شما نازل شده پیروی کنید. و از اولیائی غیر از آن پیروی نکنید. عده کمی از شما متوجه این دستور میشوندآیه 68 مائده (سوره 5) میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ. «بگو: ای اهل کتاب، تا مطابق تورات و انجیل و هر کتابی که از طرف صاحب اختیارتان به شما نازل شده عمل نکنید دین نداریدبر چیزی قرار ندارید.

آیه 21 بقره (سوره 2) میفرماید: يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. «ای مردم صاحب اختیارتان را که شما و کسانی را که قبل از شما بودند، آفرید بندگی (اطاعت محض و بی چون و چرا کنید نه کس دیگری را) تا متّقی شویدآیه 125 نحل (سوره 16) میفرماید: ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ. «مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه صاحب اختیارت دعوت کن. و با بهترین روش با آنها بحث و گفتگو کنولی همانطور که دیدیم حکومت‌ها (فرعون صفتان) و اَحبار و رُهبان (دانشمندان دینی و زاهدان تارک دنیا) امروزه بصورت قطب و پیر و مرشد بر افکار مردم حکومت میکنند و فریب خوردگان و جیره‌خواران آنها با دین و دینداران واقعی مخالفت داشته‌اند و دارند و آنها را اذیت میکنند و حتی میکشند. همانطور که آیه 126 اعراف (سوره 7) میفرماید: ساحران فرعون که با موسی ع مبارزه میکردند وقتی به خدای موسی ع ایمان آوردند در مقابل تهدید به قتلی که فرعون کرد گفتند: ما تَنْقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآياتِ رَبِّنا لَمَّا جاءَتْنا. «تو فقط بخاطر این از ما انتقام میگیری که وقتی آیات صاحب اختیارمان برای ما آمد به آن ایمان آوردیمو آیه 59 مائده (سوره 5) میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ؟ «بگو: ای اهل کتاب آیا غیر از این است که چون ما به اَلله و قرآنی که بما نازل شده و کتابهائی که قبلاً نازل شده ایمان آوردیم از ما انتقام میگیرید؟» آیه 40 حج (سوره 22) میفرماید: الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ. «کسانی که از سرزمینشان بناحق اخراج شدند اخراجشان فقط بخاطر این بود که میگفتند صاحب اختیار ما اَلله استنه قلدران زمان.

آیه 30 فصّلت (سوره 41) میفرماید: إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ. «کسانی که گفتند صاحب اختیار ما اَلله است و بعد در اینکار استقامت بخرج دادند فرشتگان بر آنها نازل میشوند که نترسید و غصّه نخورید و با بهشتی که به شما وعده داده شده شاد باشیدآیه 45 و 46 اسراء (سوره 17) میفرماید: إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً * وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً. «وقتی قرآن را بخوانی بین تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پرده‌ای که نادیدنی است قرار میدهیم * و بر دل‌های آنها پوششی میگذاریم تا آن را نفهمند. همینطور در گوششان سنگینی بوجود می‌آوریم. و وقتی در قرآن صاحب اختیارت را به یگانگی یاد کنی با نفرت رویشان را از تو بر میگردانندچون به بتهائی که برای آنها ساخته‌اند دلبستگی دارند و نمیتوانند حرفی بر خلاف آن بشنوند و فکری در باره آن بکنند. این دلبستگی‌ها که در اثر تلقینات محیط در آنها ایجاد شده آنها را از شنیدن حرف مخالف باز میدارد.