47
اختلاف |
اختلاف طبیعی است لذا وقتی افراد میخواهند دنیای پاکی بسازند که در آن اثری از ظلم وفساد و فقر و جهل وخرد شدن شخصیت انسانها نباشد باید روی همین مطلب با هم متحد شوند و در جزئیات هر کس مطابق نظر خود و سلیقه خود اظهار نظر کند. خداوند در آیه 13 شوری میفرماید: شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ. «خداوند برای شما از دین همان چیزی را قانونگذاری کرده که نوح را به آن سفارش کرده، و همان چیزی است که به تو وحی کردیم، و همان چیزی است که ابراهیم و موسی و عیسی را به آن سفارش کردهایم، که دین را اجرا کنید و در دین دچار تفرقه نشوید. این چیزی که مشرکین را به آن دعوت میکنی برای آنها سخت و سنگین است.» مشرک کسی است که شخص دیگری را کنار خداوند قرار میدهد و او را مغز کل و خالی از اشتباه معرفی میکند و برای دیگران ارزشی قائل نیست در صورتیکه هیچکس در جهان نیست که خالی از اشتباه باشد و همه چیز را بداند. چون «همه چیز را همگان دانند و همگان از مادر زاده نشده است.» یعنی کسی که علم همه دانشمندان و انسانها را داشته باشد به دنیا نیامده است.
در مورد جزئیات آیه 48 مائده (سوره 5) میفرماید: لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ. «خداوند برای هر دسته از شما (مسلمانان و عیسویان و یهودیان) راه و رسمی قرار داده. اگر اَلله (خدا) میخواست شما را امت واحدی میساخت، ولی میخواهد شما را با همان چیزی که به شما داده (مسلمانان را با قرآن، مسیحیان را با انجیل و یهودیان را با تورات) امتحان کند. بنابراین در کارهای خیر با هم مسابقه بدهید و از هم جلو بزنید.»
آیه 44 تا 48 مائده در باره تورات و انجیل و قرآن صحبت میکند. لذا تمام دین داران باید با هم متحد شوند و دنیائی بسازند که در آن اثری از ظلم و فساد و فقر و جهل و خرد شدن شخصیت انسانها نباشد و تا آن موقع افراد کتاب اصلی دین خود وکتابهای اصلی ادیان دیگر را خواندهاند و در راه شناختن راه اصلاح جهان مطالعه و فکر کردهاند و با بینش بهتری اظهار نظر خواهند کرد چون رسیدن به چنان مرحلهای کار یک روز و دو روز و یکسال و دو سال نیست و لااقل یک قرن یا چند قرن زمان لازم دارد تا تعصبّات بچگانه به کنار رود و عاقلانه بفکر ساختن یک دنیای پاک بیفتند. خداوند در آیه 118 هود (سوره 11) میفرماید: وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ. «اگر صاحب اختیارت (خداوند) میخواست همه مردم را امت واحدی میساخت (که مثل هم فکر کنند، مثل هر نوع از موجودات زنده) در صورتیکه انسانها همیشه با هم اختلاف نظر دارند، مگر اینکه صاحب اختیارت رحمی کند. و برای آن انسانها را خلق کرده.» چون انواع جاندارانی که فقط مطابق غریزه عمل کنند آفریده بود.
بگذارید دو حدیث نقل کنم که این مطلب را بخوبی نشان میدهد. از قول رسول خدا ص در حدیث 7 صفحه 213 جلد 2 بحارالانوار چاپ جدید نقل شده که فرمودند: یا سَلْمانُ لَوْ عُرِضَ عِلْمُکَ عَلی مِقدادٍ لَکَفَرَ. یا مِقْدادُ لَوْ عُرِضَ عِلْمُکَ عَلی سَلْمانَ لَکَفَرَ. «ای سلمان اگر علم تو (آنچه میدانی) به مقداد عرضه شود حتماً کافر میشود. ای مقداد اگر علم تو به سلمان عرضه شود او کافر میشود.» از قول امام سجاد ع در حدیث 25 صفحه 190 آن نقل شده است که فرمود: وَ اللهِ لَوْ عَلِمَ اَبوُذَرٍ ما فی قَلْبِ سَلْمانَ لَقَتَلَهُ. «به خدا سوگند اگر ابوذر از آنچه در دل سلمان بود آگاه میشد حتماً او را میکشت.» اینها سه نفر از اصحاب برجسته پیغمبر ص بودند.
در طبیعت دو چیزی که از تمام جهات مثل هم باشند وجود ندارند چه رسد به اینکه همه با هم مساوی باشند. تساوی فقط در ریاضی است یک سیب با یک سیب در همه چیز مساوی نیست چه رسد به اینکه سیب و گلابی و خیار و تره و شمشاد و کاج و فیل و قورباغه و پشه با هم مساوی باشند. دینداران باید در هدف کلی دین یعنی ساختن یک دنیای پاک با هم متحد شوند.
شعیب ع پیغمبر خدا در آیه 88 هود (سوره 11) میفرماید: ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ. «در آنچه شما را از آن نهی میکنم سر مخالفت با شما را ندارم. من چیزی غیر از اصلاح آنهم تا آنجا که بتوانم ندارم. موفقیت من هم در اینکار فقط با خدا است.» من کار خود را میکنم. چه مقدار در مردم اثر بگذارد و با من همکاری کنند با خدا است. من وظیفه خود را تا آنجا که از دستم برآید انجام میدهم. خداوند در آیه 105 آلعمران (سوره 3) میفرماید: لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ. «مثل کسانی که بعد از اینکه دلیلهای روشن برای آنها آمد دچار تفرقه و اختلاف شدند نباشید. آنها عذاب بزرگی دارند». ولی دکانداران فریبکار از بی اطلاعی مردم سوء استفاده کردند و هر کدام به نام دین و مذهب دکانی باز کردند و مردم را دچار تفرقه و اختلاف کردند. خداوند در آیه 19 آلعمران (سوره 3) میفرماید: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ. «دین پیش خدا (اَلله) اسلام (تسلیم حکم و نظر خدا بودن) است (نه تسلیم نظر این و آن بودن) کسانی که به آنها کتاب الهی داده شده فقط بعد از اینکه علم برایشان حاصل شد (حقیقت را درک کردند) روی حسادت به هم و تجاوز به هم ایجاد اختلاف کردند.» و در آیه 64 نحل به پیغمبر ص میفرماید: ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. «قرآن را فقط برای این بر تو نازل کردیم که برای آنها مواردی را که در آن اختلاف نظر داشتند روشن کنی. قرآن برای افراد با ایمان راهنما و رحمت است.» و در آیه 10 شوری (سوره 42) میفرماید: مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ. «در باره هر چیزی که اختلاف نظر داشتید حکم آن با اَلله (خدا) است.» لذا مسلمان واقعی در این موارد باید ببیند خداوند چه میگوید نه اینکه دیگران چه میگویند و چه گفتهاند. چون اگر کسی خداوند را صاحب اختیار انسانها (رَبِّ الْعالَمِينَ) میداند باید ببیند صاحب اختیارش چه میگوید. همانطور که آیه 15 شوری (سوره 42) به پیغمبر ص میفرماید: فَلِذلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ.«مردم را به اتحاد در دین و اجرای آن دعوت کن؛ و همانطور که بتو دستور داده شده در اینکار استقامت داشته باش؛ و از دلخواه آنان پیروی نکن؛ و بگو من به هر کتابی که اَلله (خدا) نازل کرده ایمان دارم؛ و به من دستور داده شده که بین شما به عدالت رفتار کنم. اَلله ارباب (صاحب اختیار) ما و صاحب اختیار شما است. کارهای ما، مال ما و کارهای شما مال شما است. بحثی بین ما باقی نمانده.» چون وقتی قبول داریم که صاحب اختیار، اَلله (خدا) است باید ببینیم او چه حکم و نظری داده و میدهد. لذا باید کتابهای اصلی دینها مورد توجه قرار گیرد نه حرفهائی که دیگران بنام دین زدهاند و میزنند. چون خداوند صریحاً در آیه 3 اعراف (سوره 7) میفرماید: اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ. «از آنچه از صاحب اختیارتان (از خدا) به شما نازل شده پیروی کنید و از اولیائی غیر از آن پیروی نکنید.» لذا دیندار واقعی میبیند خداوند و صاحب اختیارش چه میگوید نه اینکه دیگران چه گفتهاند و میگویند. خداوند در آیه 68 مائده (سوره 5) میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ. «بگو ای اهل کتاب دین ندارید مگر اینکه مطابق تورات و انجیل و هر کتابی که از صاحب اختیارتان به شما نازل شده عمل کنید.» ولی دینداران خیالی بجای اینکه ببینند کتابی که میگویند کتاب الهی ما است چه میگوید به گفته یا نوشته دیگران استناد میکنند و دیگران و حرفهای آنها را معیار و میزان قرار میدهند و آنها را حَکَمْ (داور) میسازند. آیه 60 سوره نساء (سوره 4) را ببینید.