29

مبالغه گوئی

غُلُوّ یعنی مبالغه گویی: گزاف‌گوئی: اغراق گوئی. مردم از غُلُوّ و مبالغه خوششان می‌آید. داستان و فیلم و شعر هر قدر غلوآمیزتر باشد انسان بهتر می‌پسندد. این را به چشم می‌بینید. علت این صفت این است که انسان میخواهد نیروی بی نهایت داشته باشد. هر کاری که بخواهد بکند. مثل پرندگان در آسمان پرواز کند. غیب بداند، شفا بدهد، قدرت بی نهایت داشته باشد. آهن را در پنجه خود نرم کند. با یک مشت دیوار بتون آرمه را در هم بشکند. از همه سریع‌تر بدود. یک تُن وزن را با یک انگشت بردارد. هر چه بیشتر بهتر. ثروتمندترین، داناترین، قدرتمندترین، محبوب‌ترین، هنرمندترین فرد عالم باشد و دیگران را در هر چیزی دچار حیرت کند. از شنیدن داستان کسی که چنین صفاتی یا یکی از آنها را داشته باشد لذت میبرد. چون خودش در قالب قهرمان داستان فرو میرود. بندۀ کسی میشود که آن صفت را دارد چون آرزوهای خود را در او می‌بیند. او آرزوی مجسّم او میشود. دیده‌اید وقتی کسی از کسی خوشش می‌آید چه جور از او تعریف میکند و هر صفت خوبی را به او نسبت می‌دهد و میخواهد دیگران نیز حرف او را تصدیق کنند و اگر کسی یک عیب از او بگوید ناراحت میشود. همینطور دیده‌اید وقتی کسی از کسی بدش می‌آید هر صفت بدی را به او نسبت میدهد. نه تنها به او بلکه به خویشان و بستگان او و اگر کسی یک صفت خوب او را بگوید ناراحت میشود. این روحیه و طبیعت انسانی باعث میشود که در باره بزرگان دین، بزرگان علم، بزرگان هنر، قدرتمندان، ثروتمندان مبالغه شود و داستان‌هائی ساخته شود. در باره بزرگان دین یعنی پیغمبران و پیروان آنان اینکار صورت گرفته و از آنها انسان‌هائی مافوق انسان ساخته‌اند.

قرآن در باره مسیح ابن مریم ع پیغمبر خدا و غُلُوّی که در بارۀ او شده در آیه 72 تا 76 مائده (سوره 5) میفرماید: لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ. «کسانی که گفتند خدا (اَلله) خود مسیح ابن مریم است کافر شده‌اند. در صورتیکه مسیح گفت ای بنی‌اسرائیل اَلله (خدا) را که صاحب اختیار من و صاحب اختیار شما است بندگی کنید. هر کس شریکی برای خدا بسازد اَلله (خدا) بهشت را بر او حرام کرده است و جای او در آتش است. و ستمکاران هیچ مددکاری نخوهند داشتلَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. «کسانی که گفتند اَلله (خدا) سومین خدا از سه خدا است کافر شدند. در صورتیکه معبودی غیر از معبود یگانه وجود ندارد. اگر از آنچه میگویند دست برندارند حتماً عذاب دردناکی به افراد بی ایمان آنها میرسدأَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ. «آیا به اطاعت از دستور و نظر خدا بر نمیگردند و از او بخاطر گناهی که مرتکب میشدند طلب آمرزش نمی‌کنند؟ در صورتیکه اَلله (خدا) آمرزنده و مهربان استمَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ. «مسیح ابن مریم فقط پیغمبری مثل پیغمبران دیگر بود که از دنیا رفتند. و مادرش زنی راستگو بود. هر دو غذا میخوردند. نگاه کن که ما آیات (نشانه‌ها) را چگونه برای آنها توضیح میدهیم، بعد نگاه کن آنها به کجا برده میشوندکسی که احتیاج به غذا دارد احتیاج به دفع مازاد آنهم دارد. قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ. «بگو آیا غیر از اَلله (خدا) چیزی را بندگی میکنید که مالک ضرر و نفعی برای شما نیست (نمیتواند ضرری بشما بزند یا نفعی به شما برساند) در صورتیکه اَلله شنوا و دانا استدعای شما را میشنود و از حال شما آگاه است. و در آیه بعد یعنی آیه 77 مائده خداوند میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ. «بگو: ای اهل کتاب در دینتان بناحق غلوّ (مبالغه گوئی: گزافگوئی) نکنید و از دلخواه عده‌ای که قبلاً گمراه شدند و عده زیادی را (که پدران شما هم یکی از آنها بودند را) گمراه کردند واز راه راست منحرف شدند پیروی نکنیدولی مردم پیروی کردند و میکنند و میگویند پدرانمان و مادران ما چنین عقیده‌ای داشتند.

قرآن در آیه 116 و 117 مائده (سوره 5) میفرماید: إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ. «هنگامی که اَلله (خدا) گفت: ای عیسی ابن مریم، آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا (دو معبود) غیر از خدا (اَلله) بگیرید؟ عیسی گفت خداوندا تو منزّهی شایسته من نیست که آنچه حق من نیست بگویم. اگر گفته بودم تو آن را میدانستی. آنچه در دل من است تو میدانی در صورتیکه من از آنچه در دل تو است اطلاعی ندارم. چون تو دانای غیب هستی (نه من).» ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ. «من جز دستوری که بمن دادی چیزی به آنها نگفتم. گفتم که اَلله (خدا) را که صاحب اختیار من و صاحب اختیار شما است بندگی کنید. و تا وقتی که میان ایشان بودم مراقب آنها برای اینکار بودم. وقتی جان مرا گرفتی و از دنیا بردی تو مراقب آنها بودی. تو شاهد هر چیزی هستیمی‌بینیم که قرآن بیان میکند که عیسی مسیح ع نفرموده که من خدا هستم یا خدا سه تا است (تثلیث) و میفرماید کسانی که چنین حرفی بزنند کافرند. چون مسیح ع فرمود «اَلله (خدا) را که صاحب اختیار من و صاحب اختیار شما است بندگی کنیددر تمام سخنان مسیح که در چهار انجیل وجود دارد مسیح ادعای خدائی یا وجود سه خدا نکرده است. و مطابق گفته قرآن کسانی که میگویند اَلله (خدا) خود مسیح ابن مریم استیا میگویند «اَلله (خدا) سومین خدا از سه خدا استکافر شده‌اند و مسیح ع و انجیل را قبول ندارند. مسیح ع در شماره 21 تا 23: 7 انجیل متی میفرماید: «نه هر که مرا خداوند خداوند گوید داخل ملکوت آسمان گردد بلکه آنکس که اراده پدر مرا که در آسمان است بجا آورد * بسا در آنروز مرا خواهند گفت خداوندا خداوندا آیا بنام تو نبوت ننمودیم؟ و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم؟ و بنام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟ * آنگاه به ایشان صریحاً خواهم گفت که هرگز شمارا نشناختم، ای بدکاران از من دور شویدبنده دستور ارباب خود را انجام میدهد. مسیحی واقعی بنده خدا است و «اراده» خدا را انجام میدهد. اراده یعنی خواست و میل، عیسی ع در شماره 29 و 30: 12 انجیل مرقس میفرماید: «بشنو ای اسرائیل خداوند خدای ما خداوند واحد است * و خداوند خدای خود را بتمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نماخداوند بمعنی مالک و صاحب اختیار و ارباب است. لُرد «Lord» نه «God». مسیح ع در شماره 3: 17 انجیل یوحنا به خداوند میگوید: «حیات جاودانی این است که تو را خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسندو در شماره 17: 20 یوحنا به مریم مجدلیه میگوید: «نزد برادران من رفته به ایشان بگو که نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما میروممردم با گزافگوئی و اغراق گوئی‌های خود پیغمبران را فوق بشر معرفی میکردند بطوری که در اثر این مبالغه‌گوئی‌ها وقتی پیغمبر ص را میدیدند مطابق آیه 7: 25 (سوره فرقان) میگفتند: ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ. «این چه جور پیغمبری است؟! غذا میخورد و در کوچه بازار راه میرود !!» به پیغمبر مطابق آیه 110 کهف دستور داده میشود که: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً. «بگو من فقط انسانی مثل شما هستم. به من وحی میشود که معبود (صاحب اختیار) شما معبود واحدی است. بنابراین کسی که امید دیدار صاحب اختیارش را دارد باید کار درست بکند و در عبادت صاحب اختیارش هیچکس را شریک نسازدآیه 10 و 11 ابراهیم (سوره 14) میفرماید: قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ * قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ. «مردم به پیغمبران گفتند شما انسانی مثل ما هستید. میخواهید ما را از بندگی آنچه پدرانمان می‌پرستیدند (بندگی میکردند) باز دارید. دلیل روشنی برای ما بیاورید * پیغمبرانشان به آنها گفتند: ما فقط انسانی مثل شما هستیم. ولی اَلله (خدا) بر هر بنده‌ای از بندگانش که بخواهد منّت میگذاردو او را برای رسالت انتخاب میکند. آیه 38 رعد (سوره 13) میفرماید خداوند میفرماید: «قبل از تو پیغمبرانی فرستادیم و برای آنها زن و فرزند قرار دادیمپدر و مادر پیغمبر ص و همسران و دختران و پسران در گذشته آنها را بر طبق تاریخ می‌شناسیم.