19
هدف
دین
این چیزی که میگوییم ممکن است در نظر بعضی یک شعار فریبنده و یک دروغ باشد مثل بسیاری از از دروغهائی که برای فریب مردم توسط افراد فریبکار گفته میشود.
لذا برای اینکه ببینیم دین چنین هدفی دارد یا نه باید به قرآن کتاب اصلی مسلمانان مراجعه کنیم نه به کارهائی که کسانی که نامشان مسلمان است میکنند و حرفهائی که بنام اسلام میزنند و زدهاند.
عدالت: عدالت ضد ظلم است یعنی ظلم نکردن و حقوق دیگران را رعایت کردن. یعنی نبودن ظلم و نابودی آن. خداوند در آیه 25: 57 سوره حدید میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. «پیغمبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و با ایشان کتاب و وسیله سنجش نازل کردیم برای اینکه مردم قیام به عدالت کنند.» عدالت را بپا دارند و عادل باشند. میدانیم که کسی که کاری میکند خودش بهتر از دیگران از هدف و منظور و مقصودش از انجام کار اطلاع دارد. لذا خدائی که پیغمبران را فرستاده بهتر از دیگران هدف خودش را از فرستادن آنها میداند بنابراین وقتی میفرماید پیغمبران را برای این فرستادهام که مردم عادل باشند و عدالت را بپا دارند اشتباه نکرده است. انسانها بعضی وقتها بدیگران دروغ میگویند آیا خدا هم دروغ میگوید؟ انسان بخاطر ترس و ضعف و احتیاجی که دارد دروغ میگوید در صورتیکه خدائی که جهان را آفریده نه احتیاجی دارد نه ضعفی نه ترسی که بخاطر آن دروغ بگوید پس هدف واقعی و اصلی دین عدالت است. توجه دارید که خداوند میفرماید رُسُلَنا «پیغمبرانمان» را نه رَسوُلَنا «پیغمبرمان» را یعنی هدف همه دینها و همه پیغمبران الهی و همه کتابها و قوانین الهی این است که مردم عادل باشند و حقی از کسی پایمال نشود نه اینکه هر کسی قدرتی پیدا کرد بدیگران زور بگوید و بخواهد دیگران از دستورهای او بدون چون و چرا اطاعت کنند.
خداوند در آیه 90: 16 سوره نحل میفرماید: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ. «اَلله به عدالت و نیکوکاری و کمک به خویشان امر میکند و از کارهای زشت و ناپسند و ظلم (تجاوز و فساد) نهی میکند.» مسلمان واقعی دستور خداوند را انجام میدهد و سعی میکند همه دستور خداوند را انجام دهند و دنیای پاکی بسازند که حقوق افراد در آن پایمال مشتی ظالم و فاسد نشود. خداوند در آیه 21: 3 سوره آلعمران میفرماید: إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ. «کسانی را که منکر آیات اَلله میشوند و پیغمبران را بناحق میکشند و افرادی از مردم را هم که بعدالت امر میکنند، میکشند بعذابی پر درد بشارت بده.» میبینیم که قدرتمندانی که بر مردم حکمرانی میکنند بدست مردم هر کس را که بعدالت امر بکند میکشند. لذا مسلمانان واقعی باید همانطور که خداوند میفرماید با هم متحد باشند و با حکمت و بصیرت مردم را به راه خدا دعوت کنند تا زمینه را برای اجرای هدف دین فراهم کنند و در این راه با مال و جانشان جهاد کنند.
اصلاح: صلاح ضد فساد است صلاح یعنی درستی فساد یعنی خرابی عمل صالح یعنی کار درست و صحیح و بجا و شایسته و فاسد یعنی خراب. اصلاح یعنی درست کردن و اِفساد یعنی خراب کردن مُصلح یعنی درست کننده مُفسِد یعنی خراب کننده و تباهکار. خداوند در آیه 51: 23 سوره مؤمنون میفرماید: يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ. «ای پیغمبران از خوردنی های پاک بخورید و کار درست بکنید. من از تمام کارهائی که میکنید اطلاع دارم.» کسانی که خود را پیرو یکی از این پیغمبران میدانند باید درستکار باشند و کار درست بکنند. لذا باید کار درست و نحوه اجرای صحیح آن را بدانند تا بتوانند آنکار را بدرستی بکنند.
خداوند در آیه 88: 11 سوره هود میفرماید شعیب ع (یکی از پیغمبران خداوند) به قوم خود گفت: ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ. «من در آنچه شما را از آن نهی میکنم سر مخالفت با شما را ندارم. من چیزی غیر از اصلاح نمیخواهم آنهم تا آنجا که بتوانم. موفقیت من در اینکار فقط با اَلله است بر او توکل کردم و بسوی او بر میگردم.» کسی که ادعای پیروی از پیغمبری را میکند باید از هدف او که هدف دین است پیروی کند و سعی کند جامعه را اصلاح کند و برای اینکار باید افراد صالح باشند تا جامعه اصلاح شود. بنابراین باید با همفکران خود متحداً به بیدار ساختن دیگران و آشنا کردن آنها با هدف دین بپردازند تا زمینه را برای اصلاح واقعی جامعه بشری آماده کنند. خداوند در آیه 82: 2 سوره بقره میفرماید: الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ. «اشخاصی که ایمان آوردند و کار درست کردند اهل بهشت هستند و در آن جاودان هستند.» با دو بال ایمان و عمل صالح (کار صحیح) میتوان به بهشت رسید.
نابودی فقر: خداوند در آیه 24 و 25: 70 سوره معارج در باره یکی از صفات نمازگزاران میفرماید: فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ. «در اموال آنها (در اموال نمازگزاران) حق معلومی برای سائل و محروم وجود دارد.» لذا نمازگزاران مقداری از درآمد خود را حق افراد محروم اجتماع میدانند و آن را به بهبود حال محرومین اجتماع اختصاص میدهند و چون کار مسلمانان با اتحاد و همکاری صورت میگیرد هر ماهه میتواند مبلغ زیادی به بهبود حال محرومین اجتماع اختصاص داده شود و بهترین راه آن سرمایهگذاری و ایجاد کار برای افراد محروم است که لطمهای هم به کرامت انسانی آنها و مناعت طبشان وارد نشود. خداوند در آیه 60: 9 سوره توبه میفرماید: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ. «زکات (صدقات) اختصاص دارد به افراد فقیر و مسکین و مأمورین زکات و کسانیکه دلشان تمایلی به اسلام پیدا کرده و آزادسازی بردگان و پرداخت قرض خسارت دیدگان مقروض و در راه خدا و در راه ماندگان.» فقیر کسی است که درآمدش کفاف مخارجش را نمیدهد. مسکین کسی است که هیچگونه درآمدی ندارد. خداوند در آیه 273: 2 سوره بقره میفرماید: لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً. «انفاق اختصاص دارد به افراد فقیری که در راه خدا درمانده شدهاند توانائی مسافرت را هم ندارند کسی که به وضع داخلی آنها آشنا نیست آنها را ثروتمند میپندارد. آنها را از علامت و رنگ رخسارشان میشناسی با اصرار از مردم تقاضای کمک نمیکنند.» بهترین راه کمک به این افراد سرمایهگذاری و ایجاد کار برای آنها است.
توحید: توحید یعنی یکی ساختن خدایان ساختگی و یک خدا و صاحب اختیار داشتن و از دستورات او بدون چون و چرا اطاعت کردن. قرآن در آیه 64: 3 سوره آلعمران میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ. «بگو: ای اهل کتاب بسوی کلمهای بیائید که بین ما و شما مساوی است که فقط بندگی خدا را بکنیم و چیزی را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی را غیر از اَلله ارباب (صاحب اختیار) خود نگیرند.» ولی آیه 31: 9 سوره توبه میفرماید: اِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. «دانشمندان دینی و زاهدان تارک دنیای خود و همینطور پیغمبرشان مسیح ابن مریم را ارباب (صاحب اختیار) خود گرفتند در صورتیکه به آنها دستور داده شده بود که فقط معبود یگانه را بندگی کنند. معبودی غیر از او وجود ندارد. او خیلی بالاتر از این چیزهائی است که شریک او میسازند.» آیه 79: 3 سوره آلعمران میفرماید: «هیچ انسانی نبود که اَلله به او کتاب و حکم و نبوت بدهد. بعد او به مردم بگوید غیر از خدا بنده من باشید. ولی بمردم میگفتند خداپرست باشید بدلیل همان کتابی که بهم یاد میدهید و درس آن را میخوانید. و بشما دستور نمیدهد که فرشتگان یا پیغمبران را ارباب (صاحب اختیار) خود بگیرید. آیا پس از اینکه مسلمان (تسلیم حکم و نظر خدا) شدید شما را به کفر امر میکند؟»