دیدیم
که خداوند جهانیان در آیه 25:
57 سوره
حدید میفرماید:
لَقَدْ
أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ
وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ.
«پیغمبرانمان
را با دلیلهای روشن فرستادیم و با ایشان
کتاب و میزان نازل کردیم برای اینکه مردم عادل
باشند.» عدالت
یعنی رعایت کلیه حقوق کلیه انسانها.
هر انسانی
حق دارد مال و جان و ناموس و آرامش خیالش حفظ شود و کسی او
را ناراحت و افسرده خاطر و عصبانی نکند.
ولی
این جامعه را باید انسانها:
مردم، ناس
بسازند لذا باید انسان را شناخت.
بیائید
از نظر خداوند انسان واقعی و طبیعی را بشناسیم.
انسان را
قبل از تربیتها. انسان
طبیعی. تا
بعد ببینیم چه تربیتی لازم است تا انسانها
بنیانگذار جامعهای باشند که در آن از ظلم و
اجحاف و تبعیض بیجا اثری نباشد.
قرآن در
آیه 39 و
40 : 15 سوره
حجر میفرماید: قالَ
رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ
لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ *
إِلاَّ
عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ.
«شیطان
گفت خداوندا
(صاحب
اختیارا) بسبب
اینکه مرا به اشتباه انداختی کارهای زشت را در نظر
آدمها در زمین زینت میدهم و همه آنها را دچار
اشتباه میکنم بجز بندگان خالص (ناب
و صد در صد تو را.»
لازمه
بندگی کامل خدا دو چیز است یکی علم و دیگری
اراده یعنی شرط اول بندگی یعنی اطاعت محض
از دستورهای خدا شناختن احکام و نظرهای واقعی خداوند
است. لذا
شرط اول این بندگی کامل دانستن احکام و نظرهائی است
که خداوند به پیغمبر خود وحی کرده و در کتاب الهی
وجود دارد لذا شرط اول بندگی خدا خواندن کتاب الهی و تدبّر
و اندیشیدن در آن است.
به
آیه 20: 73 مزّمّل
و آیه 24: 47 سوره
محمد نگاه کنید. و
شرط دوم داشتن ارادهای قوی است که انسان بتواند جلوی
خواهشهای بیجای خود ایستادگی کند و
بدرجه تقوی یعنی تسلط بر نفس (خود
نگهبانی) برسد.
خویشتن
داری (خودداری)
یعنی
مالک نفس (خود)
بودن.
قرآن
در آیه 119: 4 سورۀ
نساء میفرماید:
شیطان
گفت: وَ
لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ
فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ
خَلْقَ اللَّهِ.
«آنها
را گمراه میکنم و دچار آرزوهای خیالی میکنم
و به آنها دستور میدهم تا گوش چهارپایان را پاره کنند و به
آنها دستور میدهم تا خلقت خدا را تغییر دهند.»
و آیه
62: 17 سوره
اسراء میفرماید: قالَ
أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى
يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً.
«شیطان
گفت: در
باره این موجودی که بر من برتری دادی چه نظری
داری (چه
میگویی) اگر
بمن تا روز قیامت مهلت بدهی به همه فرزندان او –
بجز عده کمی –
افسار میزنم.» یعنی
آنها را تحت اراده خود میگیرم.
لذا
انسانها بجز عده اندکی که علم و اراده قوی دارند تابع
شیطان هستند اگرچه اسماً خود را دیندار و مسلمان یعنی
تسلیم حکم خدا بدانند.
انسانها
عملاً بنده هوای نفس (دلخواه
خود و تمایلات خود) میباشند
و طاغوت یعنی طغیانگرند و در مقابل حکم و نظر خدا
طغیان میکنند و بندۀ شیطان هستند.
قرآن در
آیه 43 و
44 : 25 سوره
فرقان میفرماید: أَ
رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ
وَكِيلاً *
أَمْ
تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ
إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً.
«آیا
کسی را که دلخواه (هوای
نفس) خود
را معبود خود ساخت دیدی؟ آیا تو وکیل او هستی؟
یا خیال میکنی که بیشتر آنها میشوند
یا درک میکنند. آنها
مثل چهارپایان هستند بلکه از آنها هم گمراهترند.»
چون چهار
پایان قدرت تشخیص علفی که نباید بخورند را
دارند ولی انسان الکل و تریاک و سیگار و هروئین
و امثال آن را مصرف میکند.
میبینیم
که دل و دلخواه بسیاری از انسانها معبود آنها است
یعنی همان حالت حیوانی و قدرت تشخیص خوب
و بد را ندارند. خوب
چیزی است که دلشان بخواهد و بد چیزی است که
دلشان نخواهد. بیشتر
افراد بچههائی هستند که در سن پنج سالگی یا ده
سالگی در جا میزنند فقط مویشان رفته رفته سفید
میشود. خداوند
در آیه 6 و
7: 96 سوره
علق میفرماید: إِنَّ
الْإِنْسانَ لَيَطْغى * أَنْ
رَآهُ اسْتَغْنى.
«انسان
وقتی خود را بی نیاز ببیند حتماً طغیان
میکند.» همه
ما انسانها طاغوت (طغیانگر)
هستیم
فقط قدرت لازم را نداریم تا آن را نشان دهیم.
آنانکه
قدرتی دارند این روحیه طبیعی را نشان
میدهند. انسانها
تا وقتی ضعیف هستند دم از انسانیّت و عدالت میزنند
ولی وقتی قدرتی پیدا کردند روی چنگیز
و هیلتر و استالین و فرعون و سزار و تزار را سفید
میکنند. خداوند
در آیه 14: 3 سوره
آلعمران میفرماید:
زُيِّنَ
لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ
الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ
الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ.
«برای
مردم علاقه به شهوات (دلخواهها)
زینت
داده شده از قبیل علاقه به زن و فرزند و پول زیاد و طلا و
نقره و گلههای اسب عالی و چهارپایان و
کشتزارها»زینت
داده شده یعنی آراسته و آرایش شده یعنی
ظاهر آن زیبا شده مثل پیر زنی که آرایش کرده
باشد که از دور چین و چروک صورتش دیده نمیشود ولی
از نزدیک انسان متوجه چین و چروکی که زیر آرایش
وجود دارد میشود. لذا
این علاقهها در نظر انسان زینت داده شده و شیطان
آنها را خیلی زیباتر از آن چیزی که هستند
نشان میدهد وگرنه احتیاجات طبیعی انسان مثل هر
موجود زنده بسیار محدودتر از آن چیزی است که تصور
میکنیم.
چون
احتیاجات طبیعی موجود زنده شامل هوا، آب، غذا و جفت
برای ادامه نسل میباشد و انسان علاوه بر آنها به
پوشاک و مسکن نیز نیاز دارد و این نیازها با
اطلاع و تخصص در یک کار ساده رفع شدنی است بخصوص که مسلمان
باید عمل صالح (کار
درست و صحیح و شایسته و بجا)
انجام
دهد.
لذا
فرد مسلمان با کار درستی که ارائه میدهد خیلی
بیشتر از آنچه نیاز طبیعی او است میتواند
بدست آورد و اضافه آن را صرف پیشبرد دین واقعی و
ساختن یک دنیای پاک کند تا از لحاظ وجدانی و
دینی و اجتماعی نیز آرامش و اطمینان خاطر
پیدا کند.
اما
شیطان از وسوسه دست بر نمیدارد و مسلمان واقعی
بسیار کم است بقول امام ع اَقَّلُّ
مِن کِبریتِ الاَحمَرِ.
«کمیابتر
از کیمیا»
زندگی
دنیا همانطور که خداوند میفرماید برای
اکثر مردم بازی و سرگرمی و فخر فروشی است.
همانطور
که خداوند در آیه 20:
57 سوره
حدید میفرماید:
اعْلَمُوا
أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ
بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ.
«بدانید
که زندگی دنیا بازی و سرگرمی و تجمل پرستی
و فخرفروشی بهم و زیاده خواهی در مال و فرزند است.»
خداوند
در قرآن حتی یک صفت خوب برای انسان ذکر نمیکند.
البته
در باره خلقت و شکل انسان در آیه 4:
95 سوره
تین میفرماید:
لَقَدْ
خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.
«انسان
را به بهترین شکل خلق کردیم.»
ولی
بلافاصله در آیه بعد میفرماید:
ثُمَّ
رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ.
«بعد
او را به پستترین مرحله برگرداندیم.»
خداوند
در آیه 28:
4 سوره
نساء میفرماید:
خُلِقَ
الْإِنْسانُ ضَعِيفاً.
«انسان
ضعیف آفریده شده.»
چون
تابع شهوات خود و وسوسه شیطان قرار دارد.
و
در آیه 9
و
10:
11 سوره
هود میفرماید:
لَئِنْ
أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ
لَيَؤُسٌ كَفُورٌ
*
وَ
لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ
ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ.
«اگر
به انسان طعم رحمتی از خودمان را بچشانیم بعد آن را از او
بگیریم نا امید و قدر ناشناس میشود.
و
اگر بعد از رنج و سختی به او نعمتی بدهیم حتماً
میگوید بدیهای من از بین رفته و از
شادی خود را گم میکند و بخود میبالد.»
و
در آیه 34:
14 سوره
ابراهیم میفرماید:
آتاكُمْ
مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا
تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ.
«خدا
به شما هر چه خواستهاید داده است.
اگر
بخواهید نعمتهای الله را بشمارید نمیتوانید
حساب آن را داشته باشید.
چون
انسان ستمگر و قدرنشناس است.»
بقول
سعدی «هر
نفسی که فرو میرود ممدّ حیات است و چون بر میآید
مفرّح ذات.
پس
در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری
واجب.
از
دست و زبان که بر آید کز
عهده شکرش بدر آید.»
و
آیه 4:
16 سوره
نحل میفرماید:
خَلَقَ
الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ.
«خدا
انسان را از نطفهای خلق کرد آنوقت او بطور آشکار خصومت
میورزد.»
و
آیه 11:
17 سورۀ
اسراء میفرماید:
كانَ
الْإِنْسانُ عَجُولاً.
«انسان
در کارها عجله دارد.»
و
آیه 100:
17 سوره
اِسراء میفرماید:
كانَ
الْإِنْسانُ قَتُوراً.
«انسان
بخیل است.»
و
آیه 72:
33 سوره
احزاب میفرماید:
«ما
امانت را به آسمانها و کوهها عرضه کردیم آنها
از قبول آن خودداری کردند و از اینکار ترسیدند ولی
انسان آن را بعهده گرفت.»
إِنَّهُ
كانَ ظَلُوماً جَهُولاً.
«چون
انسان ستمگر و نادان بود.»
آیه
19:
70 سوره
معارج میفرماید:
إِنَّ
الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً.
«انسان
حریص و بی تاب آفریده شده.»
إِذا
مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً.
«وقتی
آسیبی به او برسد بیتابی میکند.»
«و
وقتی خیری به او برسد از رساندن آن به دیگران
خودداری میکند.»