131 رجوع |
خداوند در آیه 155 تا 157 بقره سوره 2 میفرماید: لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ. «شما را بوسیلهای از قبیل ترس و گرسنگی و کم کردن از مال و جان و محصول کارتان امتحان میکنیم. در این امتحان به افراد صبور و با استقامت مژده بده». الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. «افراد با استقامت و صبوری که وقتی مصیبتی به آنها وارد شود میگویند ما مالِ اَلله (خدا) هستیم و بسوی او برمیگردیم.» أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ. «درود و رحمت صاحب اختیار چنین افرادی بر آنها است و چنین افرادی راه صحیح را شناختهاند.» هادی یعنی راهنما یعنی کسی که راه صحیح را به دیگران نشان میدهد. و مُهتَدی یعنی هدایت شده یعنی کسی که راه صحیح را شناخته. در این آیه میبینیم که درود و رحمت خداوند شامل حال کسانی است که در مقابل مصیبتها و حوادث ناگواری که برای آنها پیش میآید ضجّه و زاری و شیون نمیکشند و نمیکنند و به سر و سینه نمیکوبند و میگویند «ما مالِ خدا هستیم و بسوی او میرویم.» چنین افرادی راه صحیح و حقیقت را شناختهاند. لذا مسلمان واقعی در مقابل پیش آمدهای ناگوار بی تابی نمیکند و میداند که این یک امر طبیعی و جزو قوانینی است که خداوند در جهان نهاده و بخاطر هیچکس تغییر نمیکند.
ثانیاً میگوید «ما مالِ خدا هستیم.» نه «از خدا هستیم» چون میدانیم که «مالِ خدا» و «از آن خدا» بودن با «از خدا» بودن خیلی فرق دارد. «از خدا» بودن یعنی «ما جزئی از خدا هستیم.» و این فریبی است که فریبکاران به آن متوسل میشوند تا ادعای خدائی کنند و فریب خوردگان توجه نمیکنند که در آنصورت خودشان هم جزئی از خدا خواهند بود و توجه پیدا نمیکنند که اگر خدا «عالم هستی» باشد نه «خالق عالم» تازه یکنفر در مقابل کره زمین و منظومه شمسی و کهکشان راه شیری و میلیاردها کهکشان چه محلی از اعراب دارد و مثل این است که یک ذره از مو با ناخن یا پوست شما بگوید من فلانی هستم. بله ذره ناچیزی از شما هست ولی تمام شما نیست. میدانید که فریبکاران برای اینکه بر گروه مردم سوار شوند و آنها را بدوشند به هر حیلهای متوسل میشوند. این فکر «جهان خدا است» فکر هندی است و اگر اوپانیشادها را بخوانید میبینید که در فلسفه و عرفان هندی همه چیز خدا «برَهما» است. اسلام خدا را «خالق آسمانها و زمین» معرفی میکند نه خود آنها.
آیه 109 آلعمران سوره 3 میفرماید: لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ. «هر چه در آسمانها و زمین است مالِ خدا است (نه خود خدا) و کارها به او برگردانده میشود.» چون آیه اول سوره انعام سوره 6 میفرماید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ. «ستایش (مدح و ثنا) فقط سزاوار اَلله است که آسمانها و زمین را آفرید.» آسمانها یعنی میلیاردها کهکشان . لذا همه چیز مال اوست. آیه 83 آل عمران سوره 3 میفرماید: لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ. «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند چه از روی میل چه بدون میلِ خود تسلیم او هستند و بسوی او بر میگردند.» در قرآن 19 بار کلمه تُرْجَعُونَ آمده که میفرماید »بسوی خدا برگردانده میشوید.» و 6 بار کلمه يُرْجَعُونَ آمده که یعنی «پیش خدا برگردانده میشوند.» و 6 بار تُرْجَعُ الْأُمُورُ آمده که همه «بسوی خدا» «پیش خدا» دارد کلمه مَرجِعُکُم «بازگشت شما» 11 بار و مَرْجِعُهُمْ 5 بار آمده که 4 بار آن «پیش خدا دارد.» مَرْجِعُهُمْ یعنی «بازگشت آنها» محل بازگشت آنها. و 4 بار کلمه راجِعوُن «بازگشت کنندگان» آمده که همه آنها «بسوی خداوند» است. آیه 115 مؤمنون سوره 23 میفرماید: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ؟ «آیا خیال کردهاید که شما را بیهوده آفریدهایم و پیش ما برگردانده نمیشوید؟» آیه 70 قصص سوره 28 میفرماید: هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ. «او اَلله (خدا) است. معبودی (وجودی که در مقابلش احساس و ابراز کوچکی کنید و از دستورهایش بدون چون و چرا اطاعت کنید) غیر از او وجود ندارد. ستایش (ثنا و مدح) در دنیا و آخرت اختصاص به او دارد. فرماندهی (قانونگذاری) و قضاوت اختصاص به او دارد و پیش او برگردانده میشوید.»
آیه 281 بقره سوره 2 میفرماید: اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ. «از روزی بترسید (بر حذر باشید و خود را حفظ کنید.) که در آن روز پیش اَلله (خدا) برگردانده میشوید و به هر کسی جزا و پاداش کارهائی که کرده داده میشود. و به آنها ظلمی نمیشود.» آیه 2 و 3 ق سوره 50 میفرماید: بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْكافِرُونَ هذا شَيْءٌ عَجِيبٌ. «از این تعجب کردند که هشدار دهندهای از خودشان برای آنها آمده. و افراد کافر میگویند این چیز عجیبی است.» أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ؟ «آیا وقتی ما مردیم و خاک شدیم (دو مرتبه زنده میشویم؟) این بازگشت بعیدی است.» امکان ندارد. آیه 164 انعام سوره 6 میفرماید: قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ. «بگو آیا دنبال اربابی (صاحب اختیاری) غیر از اَلله بگردم؟ در صورتیکه او صاحب اختیار هر چیز است. و هر کسی هر کاری بکند فقط بر عهده خودش است. و هیچکس بار گناه دیگری را بر نمیدارد. بعد بازگشت همه شما پیش صاحب اختیارتان است. و او شما را از تمام چیزهائی که درآن اختلاف نظر داشتید آگاه میکند.» میبینیم که صحبت از به خدا پیوستن نیست بلکه بازگشت پیش خدا برای دیدن جزا و پاداش اعمال است و هر کس مسئول اعمال خود میباشد و جزای اعمال خود را خواهد دید. آیه 69 و 70 یونس سوره 10 میفرماید: قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ.«بگو: کسانی که نسبت دروغی را بهم ببافند و از قول اَلله (خدا) بگویند رستگار نمیشوند.» صحبت از رستگار نشدن است نه به خدا پیوستن. مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِيدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ. «این دروغی که میگویند برای متاع دنیا است. ولی بازگشت آنها پیش ما است و ما بعلت کفری که ورزیدند عذاب شدیدی به آنها میچشانیم.» میبینیم که صحبت از پیوستن قطره به دریا و پیوستن انسان به خدا نیست بلکه برای رسیدگی به حساب و عذاب شدید است. آیه 55 و 56 آلعمران سوره 3 میفرماید: إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ. «هنگامی که اَلله گفت: ای عیسی من جان تو را میگیرم و تو را بالا پیش خودم میبرم و تو را از کسانی که کافر شدند پاک میکنم، و کسانی را که از تو پیروی کردند تا روز قیامت برتر از کسانی که منکر شدند قرار میدهم. بعد بازگشت شما پیش من است و من بین شما در باره آنچه با هم اختلاف نظر داشتید حکم میکنم.» فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ. «اما کسانی را که کافر (منکر) شدند هم در دنیا و هم در آخرت عذاب شدیدی میکنم و مددکاری نخواهند داشت.» میبینیم که صحبت از پیوستن به خدا و جزو خدا شدن در کار نیست بلکه بازگشت برای قضاوت و حکم خدا و دیدن عذاب شدید است. آیه 23 و 24 لقمان سوره 31 میفرماید: مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. «کسانی ک کافر شدند، کفر آنها تو را غمگین نکند. بازگشت آنها پیش ما است. و ما آنها را از نتیجۀ کارهائی که میکردند آگاه میکنیم. چون اَلله از آنچه در سینهها میگذرد (افکار و نیّت انسانها) اطلاع کامل دارد.» نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ. «آنها را برای مدت کمی بهرهمند میکنیم، بعد آنها را ناگزیر از عذاب سختی میکنیم.» میبینیم صحبت از رسیدگی به حساب و پس دادن حساب وعذاب شدید و غلیظ است. نه قطره و دریا و پیوستن به خدا و خدا بودن. و میبینیم کسانی که به خدا افترا میزنند و حرفی که خدا نزده بنام خداوند میزنند رستگار نمیشوند. در طول تاریخ کسانی که به تحریف دین پرداختهاند و به بودیسم (طرز فکر بودائی) لباس اسلام پوشاندهاند کم نبودهاند. در بین شعراء از این افراد زیاد میبینیم کتاب اسلام قرآن است و باید دید آن چه میگوید.