122


قل 2

قُلْ یعنی «بگو» فعل امر از قَول یعنی گفتن است. در قرآن 332 بار کلمه و فرمان قُلْ «بگو» آمده است مثل قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ «بگو: او اَلله یگانه استدر آیه اول سوره اخلاص سوره 112 قرآن و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ «بگو: به مالک (صاحب اختیار) سپیده دم پناه میبرمدر آیه اول سوره 113 و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ. «بگو به صاحب اختیار مردم پناه میبرمدر آیۀ اول سورۀ 114. رَبّ همانطور که در شماره 54 این مقالات دیدیم بمعنی «مالک» «آقا»، «صاحب اختیار» است و بمعنی «پروردگار» «مُربّی» «تربیت کننده» نیست. فقط مترجمین از ترس قلدران و دیکتاتوران و حکومت‌هائی که در هر زمان بوده‌اند و فریاد میکشیدند که أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «من بالاترین صاحب اختیار شما هستمآیه 24 نازعات سوره 79 رَبّ را «پروردگار» ترجمه میکردند. چون آنها میگفتند «ما صاحب اختیار شما هستیمو هر چه گفتیم باید شما بدون چون و چرا انجام دهید. و نمیگفتند ما «مُرَبّی» و «پرورش دهنده» و «پروردگار» شما هستیم. چون آیه 64 زمر میفرماید: قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ. «بگو: ای افراد نادان آیا بمن دستور میدهید که بندگی کسی را غیر از اَلله بکنم؟!!» و آیه 66 غافر (مؤمن) سوره 40 میفرماید: قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ. «بگو: من از اینکه افرادی را که شما غیر از اَلله به کمک میخوانید بندگی کنم نهی شده‌امو قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي. «بگو من فقط اَلله را در حالی که دینم را برای او خالص میکنم عبادت (بندگی) میکنمعبادت یعنی «بندگی کردن» و عبد یعنی «بنده» و بنده کسی است که در مقابل ارباب و صاحب اختیار و مالک خود از خود اختیاری ندارد. هر چه اربابش به او گفت بدون چون و چرا اجرا کند. اگر کمی دقت کنیم می‌بینیم در سر تا سر جهان کس یا کسانی ارباب و صاحب اختیار مردم هستند و برای آنها تکلیف تعیین میکنند که چه بکنند و چه نکنند. و مردم بندۀ مطیع فرمان آنها هستند. آیه 164 انعام (سوره 6) میفرماید: قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ‏ءٍ. «بگو: آیا دنبال اربابی (صاحب اختیار و فرمانفرمائی) غیر از اَلله بگردم؟ در صورتیکه او ارباب و صاحب اختیار هر چیزی استاربابی که صاحب اختیار همه چیز و خالق همه چیز است و احتیاج به چیزی ندارد که بخواهد از بنده خود برای رفع احتیاجش سوء استفاده کند. بلکه اگر دستوری به بنده خود میدهد بخاطر لطفی است که به بندۀ خود دارد و راه تأمین سعادت او را به او نشان میدهد همانطور که آیه 120 بقره سوره 2 و آیه 71 انعام سوره 6 میفرماید: قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى. «بگو هدایت (راهنمائی) اَلله (خداوند جهان) هدایت (راهنمائی) واقعی استچون اولاً علم و آگاهی انسان‌ها از قوانین جهان محدود است. ثانیاً انسان‌ها بخاطر احتیاجاتی که دارند برای فریب دیگران بدروغ متوسل میشوند. ثالثاً انسان‌ها تحت تأثیر حُبّ و بغض‌ها (علاقه داشتن‌ها و نفرت‌ها) قرار دارند. آخر آیه 30 رعد سوره 13 میفرماید: قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتابِ. «بگو: او ارباب و صاحب اختیار من است. معبودی (کسی یا چیزی که انسان عبد و مطیع محض او باشد و در مقابل او احساس و ابراز کوچکی و حقارت کند و خود را کوچک ببیند و خود را کوچک سازد و از دستورش بدون چون و چرا اطاعت کند) غیر از او وجود ندارد. من به او توکل کرده‌ام و بازگشت من (برای رسیدگی به حسابم) به پیش او استاما فرعون صفت‌ها در سراسر دنیا فریاد میزنند که «من بالاترین آقا و صاحب اختیار شما هستمو باید از دستور من بدون چون و چرا اطاعت کنید. و به موسی‌ها میگویند: لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ. «اگر مبعودی (صاحب اختیاری) غیر از من بگیری تو را زندانی میکنمتو را به زندان می‌اندازم. آیه 36 رعد سوره 13 میفرماید: قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَ لا أُشْرِكَ بِهِ. «بگو: بمن دستور داده شده که عبادت (بندگی) اَلله را بکنم و در بندگی خودم کسی را شریک خدا نسازمبندۀ کسی یا چیزی غیر از او نباشم. بندۀ خدا بودن «آزاد شدن و آزاد بودن از بندگی انسان‌ها استپیغمبران بندۀ مطیع خداوند بودند و پیامبر او همانطور که آیه 91 نمل میفرماید به مردم می‌گوید: أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ. «به من دستور داده شده از کسانی باشم که تسلیم حکم و نظر خداوند هستندو آیه آخر کهف سوره 18 میفرماید: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً. «بگو: من بشری مثل شما هستم. به من وحی میشود که معبود شما معبود یگانه‌ای است. کسی که امید دیدار صاحب اختیارش را دارد، باید عمل (کار) درست بکند، و کسی را شریک عبادت صاحب اختیار خود نکندبندگی کس دیگری را نکنند. بعضی‌ها خود را به نفهمی میزنند میگویند بله پیغمبران بشر هستند ولی کَیفَ بَشَر؟ «چگونه بشری؟» مثل اینکه چشم ندارند که ببینند و عقل ندارند که تشخیص بدهند که آیه میفرماید: «بشری مثل شما هستمیعنی بشری با تمام اعضاء و جوارح و غرایز و احتیاجات و ضعف‌ها و قدرت بشری. زن دارم و بچه دارم یعنی «غریزه جنسی» دارم وغذا میخورم همانطور که همه پیغمبران غذا میخورند. و سرم در جنگ احد میشکند و مثل همه میمیرم. انسانی مثل همه شما هستم. ولی گزافه گویان از پیغمبران فوق بشر ساختند تا در کنار بتی که میسازند متولی بتخانه شوند، و به نان و نوائی برسند. توحید یعنی بنده و مطیع هیچکس و هیچ سازمانی غیر از خدا نبودن یعنی آزاد شدن از بندگی انسانی مثل خود. در صورتیکه عملاً انسان‌ها بنده قدرت‌ها و بت‌هائی که ساخته‌اند شده‌اند. بنده پیغمبران و روحانیون و زاهدان و شعرا و فلاسفه و دیکتاتوران و فریبکاران. آیه 31 توبه سوره 9 میفرماید: اِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. «دانشمندان دینی و زاهدان تارک دنیای خود و پیغمبرشان مسیح ابن مریم را ارباب و صاحب اختیار خود گرفتند. در صورتیکه به آنها دستور داده شده بود که فقط معبود یگانه (یعنی خدا) را بندگی کنند. معبودی غیر از او وجود ندارد (که انسان مطیع محض او باشد و در مقابلش احساس حقارت کند) او خیلی بالاتر از این چیزهائی است که شریک او میسازندخداوندِ خالق جهان و کهکشان‌های بینهایت کجا و انسان ضعیف و محدود و محتاج کجا؟!! آیه 114 طه سوره 20 به پیغمبر میفرماید: قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً. «بگو: خداوندا (صاحب اختیارا) علم مرا زیاد کناگر علم پیغمبر خدا (ص) کامل بود چنین تقاضایی بیجا بود. آیه 9 احقاف سوره 46 به پیغمبر میفرماید: قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ. «بگو: من اولین پیغمبر نیستم. و نمیدانم با من و شما چه خواهد شد. من فقط از وحی‌ای که به من میشود پیروی میکنمآیه 56 انعام سوره 6 میفرماید: قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ. «بگو: من از دلخواه شما پیروی نمیکنم. اگر از دلخواه شما پیروی کنم گمراه شده‌ام و دیگر از کسانی نیستم که هدایت شده و راه صحیح را شناخته‌اندایه 32 و 33 سوره اعراف سوره 7 میفرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؟ «بگو چه کسی زینتی را که اَلله (خدا) برای بندگانش بوجود آورده و خوردنی‌های پاک را حرام کرده؟» قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ. «بگو: صاحب اختیار (ارباب) من کارهای زشت را چه آشکار باشد چه پنهان حرام کرده. و گناه، و تجاوز بناحق ، و شرک به خدا را که خدا برای آن دلیلی نازل نکرده، و اینکه ندانسته از قول اَلله (خدا) حرفی بزنید را حرام کردهمتأسفانه می‌بینیم بیشتر مردم چیزهائی میگویند که در تمام قرآن (کلام اَلله مجید) کوچکترین اثری از آن پیدا نمی‌کنیم و این آیات روشن و صریح خداوند را نادیده میگیرند. کدامیک از این آیات در قرآن نیست؟ یکی از آنها را نشان بدهید که افترا به خداوند است و خداوند چنین حرفی نزده. بشماره آیات و سورۀ بیان شده به قرآن مراجعه کنید و ببینید. اسلام دین درویش بازی و زهد فروشی نیست. اسلام دین زندگی و کوشش برای ساختن یک دنیای پاک است. آیه 50 انعام سوره 6 میفرماید: قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ. «بگو: به شما نمیگویم که گنجهای خدا پیش من (در اختیار من) است. غیب هم نمیدانم. و نمیگویم من فرشته‌امآیه 68 مائده میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ. «بگو: ای اهل کتاب شما دین ندارید مگر اینکه حکم تورات و انجیل و آنچه از صاحب اختیارتان به شما نازل شده را اجرا کنیدآیه 98 و 99 آل‌عمران میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ. «بگو: ای اهل کتاب چرا منکر آیات خدا (الله) میشوید؟!!» و «بگو ای اهل کتاب چرا مردم را از راه خدا (اَلله) باز میدارید؟!!»