113 عدوّ
( دشمن ) |
خداوند در آیه 101 نساء میفرماید: إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً. «وقتی در زمین مسافرت میکنید اشکالی برای شما نیست که از نماز کم کنید (نماز را کوتاه و شکسته بخوانید) اگر میترسید که کفار به شما لطمهای بزنند. چون افراد کافر دشمن آشکار شما هستند.» نماز شکسته فقط در این آیه وجود دارد آنهم نماز خوف است همانطور که میفرماید: (اگر میترسید که کفار به شما لطمهای (صدمهای) وارد کنند) و در آن صورت هم میفرماید: «اشکالی بر شما نیست که از نماز کم کنید.» و نه اینکه واجب است نماز را کوتاه کنید. لذا در سفرهائی که ترسی وجود ندارد باید نماز را کامل خواند. همانطور که آیتالله محمد صادقی تهرانی این نظر را دارد. ولی دیگران از ترس مردم عوام جرأت گفتن این مطلب را ندارند.
خداوند در آیه اول ممتحنه میفرماید: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ. «ای افراد با ایمان دشمن من و دشمن خودتان را یاور و پشتیبان (یا دوست یا سرپرست) خود نگیرید.» و در آیه 60 انفال میفرماید: أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ. «تا آنجا که میتوانید نیرو و وسیله جنگی (اسب و اسب سوار) فراهم کنید تا دشمن اَلله و دشمن خودتان و افراد دیگری را که شما آنها را نمیشناسید، ولی اَلله آنها را میشناسد بترسانید. هر چه در راه اَلله (برای تجهیزات جنگی) خرج کنید بطور کامل به شما برگردانده میشود و به شما ظلمی نمیشود.»
و در آیه 4 منافقون در باره منافقین میفرماید: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ. «آنها دشمن شما هستند، از آنها حذر کن (مواظب کارهایشان باش) خدا آنها را بکشد. به کجا میروند؟» و در آیه 97 و 98 بقره میفرماید: قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِينَ. «بگو چه کسی دشمن جبرئیل است؟ جبرئیل قرآن را که مصدق کتابهای قبلی و راهنمائی و مژده برای افراد با ایمان است به اجازه الله بر قلب تو نازل کرد.» مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرِينَ. «کسی که دشمن اَلله و فرشتگان و پیامبران خدا و جبرئیل و میکائیل باشد کافر است، الله دشمن کافران (افراد بی ایمان) میباشد.»
و در آیه 112 انعام میفرماید: كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً. «به این ترتیب برای هر پیغمبری دشمنی از شیطانهای انسانی و جنّی (نا پیدا) قرار دادیم، که بعضی از آنها سخنان زیبا و آراستهای را برای فریب دادن به بعضی (وحی) القاء میکنند.» این سخنان قشنگ و فریبنده را به نام فلسفههای گوناگون و تحریف (یعنی عوض کردن معنی کلمات و آیات کتابهای الهی) در کلیه اجتماعات انسانی میبینی و میشنوی.
و در آیه 31 فرقان میفرماید: كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفى بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصِيراً. «به این ترتیب برای هر پیغمبری دشمنانی از افراد گناهکار قرار دادیم. در صورتی که صاحب اختیارت (خداوند) برای هدایت (راهنمائی) و کمک کردن کافی است.» و احتیاجی به آسمان و ریسمان بهم بافتن دیگران ندارد که به نام تفسیر قرآن فلسفه این و آن را بنام قرآن تحویل مردم بدهند و آنها را از آیات و بیان روشن و واضح خداوند دور و منحرف کنند. چون مطابق گفته علی ع در خطبه 175 یا 176 نهجالبلاغه: مَا جَالَسَ هذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ: زِيَادَةٍ فِي هُدًى، وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمىً. «هیچکس (حتی کودنترین افراد) با قرآن همنشین نشد مگر اینکه وقتی از کنار آن برخاست بر هدایتش افزوده شده و از جهالت او کم شده بود.» علامه طباطبائی در تفسیر آیه 82 نساء در تفسیر المیزان مینویسد: «از این آیه چند مطلب واضح شد: فهمهای عادی قرآن را میفهمند و به مطالب آن پی میبرند.» البته بشرط آنکه افکار و تخیلات خود را پای قرآن نگذارند.
خداوند در آیه 120 و 121 توبه در باره کسانی که در راه خدا (ساختن یک دنیای پاک) کوشش میکنند میفرماید: ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ. «سزاوار اهالی مدینه و صحرانشینان اطراف آنها نیست که از دستور رسول خدا تخلف کنند و بخاطر حفظ جان خود از دفاع از پیغمبر سرپیچی کنند. بعلت اینکه هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی در راه الله به آنها نمیرسد و هیچ جائی را زیر پا نمیگذارند که باعث خشم افراد بی ایمان (کافر) شود و بر دشمنی دست نمییابند مگر اینکه برای آنها (برای هر یک از این کارها) عمل صالحی نوشته میشود. چون الله پاداش افراد نیکوکار را از بین نمیبرد. وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ. و هیچ خرجی هر قدر کوچک یا بزرگ باشد در راه خدا نمیکنند و هیچ سرزمینی را زیر پا نمیگذارند مگر اینکه برای آنها نوشته میشود، تا الله پاداشی بهتر از کارهائیکه میکردند به آنها بدهد.»
خداوند درباره کسانی که بر خلاف دستور پیغمبر از شرکت در جنگ تخلف کردند در آیه 83 و 84 توبه میفرماید: فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِينَ. «اگر الله تو را پیش طائفهای از آنها برگرداند. و آنها از تو اجازه خواستند که دفعه بعد با تو در جنگ شرکت کنند، به آنها بگو: شما هرگز به اتفاق من در جنگی شرکت نمیکنید. و به اتفاق من با هیچ دشمنی نخواهید جنگید. چون شما دفعه اول از شرکت در جنگ خودداری کردید، بنابراین با کسانی که در جنگ شرکت نکردند بمانید.» وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ. «و بر هیچکدام آنها که مردند نماز مگذار و سر قبر هیچکدام آنها نایست. چون آنها منکر الله و پیغمبر شدند (کافر شدند) و در حالیکه از دستور خدا اطاعت نمیکردند، مردند.»
و در آیه 4 ممتحنه میفرماید: قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ. «برای شما در طرز عمل ابراهیم و کسانیکه با او بودند سرمشق (نمونه و الگوی) خوبی وجود دارد، وقتی که به قوم خود گفتند ما از شما و چیزهائی که غیر از الله میپرستید متنفر و بیزاریم. ما شما را قبول نداریم (منکر اعتقادات شما میباشیم) و بین ما و شما دشمنی و کینه وجود دارد تا موقعی که فقط به الله ایمان بیاورید (هیچکس و هیچ چیز را کنار او قرار ندهید) به استثناء قول ابراهیم به پدرش که گفت من برای تو از الله طلب آمرزش میکنم. ولی من از طرف الله برای تو کاری نمیتوانم بکنم.» آمرزش تو بدست و دعای من نیست. آمرزش تو با خدا است. بیامرزد یا نیامرزد بدست او است.
و در آیه 69 تا 77 شعراء میفرماید: «داستان ابراهیم را برای آنها بخوان. وقتی که به پدر و قومش گفت چه چیزی را میپرستید؟ گفتند بتهائی را میپرستیم و برای عبادت معتکف درگاهشان میباشیم. ابراهیم گفت آیا این بتها وقتی آنها را به کمک میخوانید صدای شما را میشنوند یا نفعی یا ضرری برای شما دارند؟ گفتند دیدیم که پدرانمان چنین کاری میکردند ... ابراهیم گفت من دشمن بتهای شما هستم.»