100

واحد

واحد یعنی یک و وحدت یعنی یکی بودن. اسلام بر اساس یکی بودن خدا بنا شده. خدا و خداوند در فارسی یعنی مالک و صاحب اختیار. یکی بودن خدا همیشه باعث تعجب بوده و هست. همانطور که آیه 5 ص سوره 38 میفرماید: مشرکین مکّه میگفتند: أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عُجابٌ. «آیا خدایان، (معبودها) را به یک خدا (یک معبود) تبدیل کرده؟ این چیز عجیبی استهنوز هم این کار برای مردم عجیب است و میگویند امکان ندارد. اِله یعنی معبود. مَعبوُد یعنی عبادت شده و قابل عبادت. عِبادَت یعنی بندگی. عَبد یعنی بنده. بَرده. بنده در مقابل ارباب یعنی آقا و مالک و صاحب اختیار خود از خود اختیاری ندارد و هر چه اربابش گفت باید بدون چون و چرا اجرا کند و در مقابل ارباب خود احساس و ابراز حقارت و کوچکی و ناچیزی میکند. لا إِلهَ إِلاَّ الله «معبودی (کسی یا چیزی یا کسانی یا سازمانی که انسان خود را در مقابل آن کوچک و ناچیز ببیند و احساس و ابراز کوچکی کند و بدون چون و چرا از تمام دستوراتش اطاعت کند) وجود ندارد، غیر از اَللهاَلله وجودی است که خالق جهان یعنی کره زمین و منظومه شمسی و کهکشان راه شیری و کهکشان‌های بینهایتی که حدودش سرگیجه آور است میباشد. معلوم است که چنین وجودی احتیاجی به بنده ندارد. چون احتیاجی ندارد که بخواهد از بنده خود برای رفع احتیاجش استفاده کند. بلکه اگر دستوری به او میدهد در جهت تأمین سعادت واقعی بنده‌اش میباشد. مثل معلّم دلسوزی که کلیه دستورهایش برای پیشرفت و تأمین سعادت شاگردش میباشد. همه پیغمبران می‌آمدند که به مردم بگویند. اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ. «اَلله (خالق آسمان‌ها و زمین) را بندگی کنید. معبودی (کسی که بنده و مطیع محض او شوید) غیر از او وجود نداردبه آیه‌های 59، 65، 73، 85 اَعراف سوره 7 و آیه‌های 50، 61، 84 هود سوره 11 مراجعه کنید.

اولین حکمی که در قرآن وجود دارد در آیه 21 بقره است که میفرماید: يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. «ای مردم صاحب اختیارتان که شما را و کسانی که قبل از شما بودند را آفرید عبات (بندگی) کنید تا متّقی (مسلط بر نفس) شویدو بنده دل و دلخواه و شیطان و طاغوت (طغیانگران) نباشید. یوسف در آیه 39 یوسف سوره 12 میفرماید: أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ. «آیا خدایان گوناگون بهتر هستند یا اَلله (خدای) یگانه مسلط بر همه

آیه 29 زُمَر سوره 39 میفرماید: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً. «اَلله (خداوند) مثلی زد. مثل دو مرد که یکی از آنها صاحب اختیاران متعددی دارد که مخالف هم هستند و دستورهای ضد و نقیضی به او میدهند و مردی که فقط یک ارباب دارد. آیا وضع این دو نفر با هم مساوی است؟» یک جامعه را در نظر بگیرید که دستجات انقلابی گوناگونی در آن وجود دارد که این گانگسترهای مسلح با زور سرنیزه هر کدام میخواهند مردم از دستور و خواست آنها پیروی کنند و علیه دسته دیگر کار کنند و شخص نداند که باید به ساز کدامیک از آنها برقصد. و جامعه‌ای که یکنفر یا یک دستگاه زمام حکومت و فرماندهی را در دست دارد. این جامعه را در سطح جهانی گسترش دهید، تا متوجه ارزش توحید (یک خدایی. یک فرماندهی) بشوید. آیه 163 بقره سوره 2 میفرماید: إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ. «معبود (صاحب اختیار) شما معبود یگانه‌ای است. معبودی (صاحب اختیاری) غیر از او که بخشنده و مهربان است وجود نداردآیه 34 حج سوره 22 میفرماید: فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا. «معبود شما معبود یگانه‌ای است. بنابراین تسلیم او باشیدتوحید واقعی متحد و همفکر کردن تمام افراد بشر است برای اینکه انسان‌ها قید بندگی انسان‌ها را بشکنند و بنده هیچکس و هیچ چیز غیر از اَلله نباشند. و فقط ببینند او چه دستوری میدهد. میدانیم که دستور او دستورهائی است که در کتاب اصلی دین که وحی الهی است وجود دارد نه حرفهائی که دیگران بنام فلسفه و فقه زده‌اند و می‌زنند. چون همان دستورهای کتاب اصلی برای تأمین سعادت بشر کافی است و فقه نظر فقیه است و می‌بینیم که نظر آنها یکی نیست و هر یکی بر خلاف نظر دیگری نظر داده است. فلسفه هم نظر فیلسوف است و می‌بینیم که نظر و نقطه نظر آنها با هم فرق دارد. ولی خداوند یک نظر دارد که در کلیه کتاب‌های الهی آن را می‌بینیم و آن ساختن یک دنیای پاک است که در آن اثری از ظلم و فساد و فقر و جهل و خرد شدن شخصیت انسان‌ها نباشد به آیه 25 حدید سوره 57 و آیه 56 اعراف سوره 7 و آیه 24 و 25 معارج سوره 70 و آیه 36 اِسراء سوره 17 و آیه 64 آل‌عمران سوره 3 مراجعه کنید. آیه 13 سوره شوری را هم ببینید که میفرماید «قانونی که برای شما وضع شده همان است که نوح و ابراهیم و موسی و عیسی به آن سفارش شده‌اند و همان چیزی است که به پیغمبری وحی شده که دین را اجرا کنید و در دین دچار تفرقه نشویددر جزئیات هم هر یک مطابق آیه 48 مائده سوره 5 مطابق کتاب الهی خود رفتار کنید. آیه 64 آل‌عمران میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ. «بگو ای اهل کتاب بیائید روی کلمه‌ای که بین ما و شما مساوی است همکاری کنیم که فقط بنده اَلله باشیم. و در اینکار چیزی را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی را غیر از اَلله ارباب (صاحب اختیار) خود نگیرندو آیه 46 عنکبوت سوره 29 میفرماید: لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ. «با اهل کتاب با بهترین روش بحث و گفتگو کنید، به غیر از ستمکارانشان و بگوئید ما به آنچه به ما نازل شده (یعنی به قرآن) و آنچه به شما نازل شده (یعنی به تورات و انجیل و کتابهای پیغمبران دیگر) ایمان داریم. و معبود ما و شما یکی است. و ما تسلیم او هستیمباید ببینیم او چه میگوید تا از آن اطاعت و پیروی کنیم نه آنچه دیگران بنام او میگویند. و او در آیه 25 حدید سوره 57 میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. «پیغمبرانمان را (همه آنها را) با دلیل‌های روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و وسیله سنجش نازل کردیم، برای اینکه مردم عادل باشندو حقوق یکدیگر را رعایت کنند و مثل گرگ بجان هم نیفتند. ده فرمان تورات در باب 20 خروج و باب 5 تثنیه معروف است و عیسی علیه‌السلام در شماره 20 باب 5 انجیل متی میفرماید: «تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان (دو دسته از یهودیان) افزون نشود هرگز داخل ملکوت آسمان نخواهید شدوظیفه مسلمان واقعی مطابق آنچه در قرآن می‌بینیم این است که تمام دینداران و اصلاح طلبان واقعی جهان را به اتحاد در راه ساختن یک دنیای پاک که در آن اثری از ظلم و فساد و فقر و جهل و خرد شدن شخصیت انسان‌ها نباشد دعوت کند و در این راه با جان و مال خود (مطابق آیه 15 حجرات سوره 49) جهاد کند. آیه 31 توبه سوره 9 میفرماید: اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. «دانشتمدان دینی و زاهدان تارک دنیای خود و پیغمبرشان مسیح ابن مریم را ارباب خود گرفتند. در صورتیکه به آنها امر شده بود که فقط معبود یگانه (خالق جهان) را عبادت (بندگی) کنند. معبودی (کسی که انسان بنده و مطیع محض دستورهایش باشد) غیر از او وجود ندارد. او خیلی بالاتر از این چیزهائی است که شریک او میسازندآیه 92 انبیاء سوره 21 و آیه 52 مؤمنون سوره 23 میفرماید: إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (فَاتَّقُونِ). «این مردم امت شما هستند، یک امت، و من صاحب اختیار شما هستم. بندگی (اطاعت محض) مرا بکنید (از نافرمانی من بترسیدولی آیه 45 زُمر میفرماید: إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ. «وقتی فقط صحبت از اَلله باشد دل کسانیکه به آخرت ایمان ندارند دچار نفرت میشود. و وقتی صحبت از کسانی غیر از خدا شود شاد و خوشحال میشوندآیه 110 کهف سوره 18 به پیغمبر ص میفرماید: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً. «بگو: من انسانی مثل شما هستم (با تمام احتیاجات و ضعف‌های بشری) فقط بمن وحی میشود که معبود شما معبود (واحدی) است. بنابراین کسی که امید دیدار اربابش را دارد باید کار درست بکند و در بندگی خود هیچکس را شریک صاحب اختیار خود نکندآیه 118 هود سوره 11 میفرماید: لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ. «اگر صاحب اختیار تو میخواست مردم را امت واحدی میکرد. در صورتی که مردم دائماً با هم اختلاف نظر دارنداین مردم هستند که باید با هم متحد شوند. اختلاف در جزئیات طبیعی است.