خداوند در آيه 25 حديد (سوره 57) ميفرمايد: لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَالْميزانَ لَيَقوُمَ النّاسُ بِالْقِسْطِ. «پيغمبرانمان را با دلائل روشن فرستاديم و با ايشان كتاب و ميزان نازل كرديم براي اينكه مردم اقامه عدل كنند.» عادل باشند و تلاش كنند دنيائي بسازند كه در آن عدالت حكمفرما باشد و از ظلم در آن اثري نباشد و حقوق انسانها پايمال نگردد. ميدانيم كه خدائي كه پيغمبران را فرستاده بهتر از هركسي ميداند كه منظور و مقصود و هدفش از فرستادن پيغمبران چه بوده است. لذا مسلمان واقعي كه واقعاً تسليم حكم خدا است و خود را بندة مطيع خدا ميداند ميخواهد خواست ارباب (آقا و صاحب اختيار) خود را انجام دهد. لذا با مال و جانش در اين راه كوشش ميكند چون صاحب اختيارش در آيه 15 حجرات ميفرمايد: «مؤمنين واقعي كساني هستند كه به خدا و پيغمبرانش ايمان آوردهاند و بعد هم دچار شك و ترديد نشدهاند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند. چنين افرادي هستند كه در ادعاي ايمان داشتن خود صادقند.» مؤمنين واقعي اين كار را با اتحاد كامل با همفكران خود انجام ميدهند چون صاحب اختيارشان در آيه 4 صف ميفرمايد: «خدا كساني را دوست دارد كه يكپارچه و متشكل مثل ستوني فولادين (بنائي محكم) در راه او مبارزه ميكنند.» مسلمان واقعي ميداند سعادت خود و خانوادهاش و كليه افراد بشر در اين است كه خواست خداوندش اجرا شود و دنيائي ساخته شود كه در آن اثري از ظلم و اجحاف و تبعيض وجود نداشته باشد. ايجاد چنين دنيائي فقط با اتحاد تمام دينداران جهان صورت ميگيرد و ميداند كه تا قيامت آئينها وجود خواهند داشت و امكان ندارد تمام افراد جهان مثل هم فكر كنند. چون خداوند در آيه 14 و 64 مائده ميفرمايد: «بين مسيحيان تا روز قيامت دشمني و كينه برانگيختيم.» و «بين يهوديان تا روز قيامت دشمني و كينه افكنديم.» پس آنها تا روز قيامت وجود خواهند داشت و بين خودشان هم دشمني و كينه و نفرت وجود خواهد داشت. چون هركسي با مغز خود و معلومات خود فكر و نتيجهگيري ميكند و نتيجهاي را كه بدست ميآورد صحيح ميپندارد ولي توجه ندارد كه ممكن است معلوماتش غلط و ناقص باشد. در نتيجه مطابق آنچه خداوند درآیه 53 مؤمنون و 32 روم ميفرمايد: «هر دستهاي به اعتقادات خود شاد و دلخوش هستند.» و در آيه 48 مائده ميفرمايد: «براي هر دسته از شما (يهوديان و مسیحیان و مسلمانان) راه و رسمی قرار داديم. اگر خدا ميخواست همه شما را امت واحدي ميساخت.» شما را نيز مثل هر نوعي از انواع جانداران ديگر ميساخت كه مثل هم كار ميكنند و تابع غريزه خود هستند.
مسلمان ميداند وظيفه دارد كه دنيائي بسازد كه در آن از ظلم و اجحاف و تبعيض اثري نباشد و متأسفانه اينها در تمام كشورهاي جهان وجود دارد و ميداند تمام اديان هم ميخواهند دنيائي بسازند كه عدالت بر آن حكمفرمائي كند. چون ميبينيم كه آيه ميفرمايد «پيغمبرانمان» را براي اين فرستاديم كه «مردم عدالت را اجرا كنند و اقامه عدل نمايند.» لذا مسلمان از اين خواست مشترك استفاده ميكند و سعي ميكند تمام دينداران و اصلاحطلبان واقعي را براي اينكار متحد كند و اينكار را با حكمت و بصيرت و اندرز نيكو و گفتن حقيقت انجام ميدهد.
ميدانيم كه خداوند اشتباه نميكند و وقتي ميگويد: «پيغمبرانمان (يعني همه پيغمبرانمان) را براي اين فرستاديم كه مردم عادل باشند و اقامه عدل كنند» به راستي همينطور است و تمام پيامبران و تمام كتابهاي الهي براي اين هدف آمدهاند. عيسي مسيح (ع) در شماره 9:13 انجيل متي ميفرمايد: «نيامدهام تا عادلان را بلكه تا گناهكاران را به توبه دعوت نمايم.» تا از گناه و بيعدالتي دست بردارند و عادل شوند و در شماره 5:20 متي ميفرمايد «بشما ميگويم تا عدالت شما بر عدالت كاتبان و فريسيان (دو دسته از يهوديان) افزون نشود به ملكوت آسمان (بهشت) هرگز داخل نخواهيد شد.» و در شماره 5:10 متي ميفرمايد: «خوشا بحال زحمتكشان براي عدالت زيرا ملكوت آسمان از آنِ ايشان است.» و در شماره 13:43 متي ميفرمايد: «عادلان در ملكوت پدر مثل آفتاب درخشان خواهند شد.» و در شماره 23:23 متي ميفرمايد: «واي بر شما اي كاتبان و فریسيان رياكار كه نعناع و ثبت وزيره را عشر ميدهيد و اعظم احكام شريعت يعني عدالت و رحمت و ايمان را ترك كردهايد.» و در شماره 7:21 متي ميفرمايد: «نه هر كه مرا خداوند خداوند گويد داخل ملكوت آسمان شود بلكه آنكه اراده پدر مرا كه در آسمان است بجا آورد.» و در شماره 6:46 انجیل لوقا ميفرمايد: «چون است كه مرا خداوندا خداوندا ميگوئيد و آنچه بشما ميگويم بعمل نميآوريد؟» و در شماره 14:24 انجیل یوحنا ميفرمايد: «آنكه مرا محبت ننمايد كلام مرا حفظ نميكند و كلامي كه ميشنويد از من نيست بلكه از پدري است كه مرا فرستاد.» و در شماره 23 و 7:22 متي ميفرمايد: «بسا در آن روز (روز قيامت و حساب) مرا خواهند گفت: خداوندا خداوندا آيا بنام تو نبوت ننموديم و به اسم تو ديوها را اخراج نكرديم (بیماران را شفا ندادیم) و بنام تو معجزات بسيار ظاهر نساختيم؟ آنگاه به ايشان خواهم گفت: كه هرگز شما را نشناختم. اي بدكاران از من دور شويد.» و در باره مفاسد در شماره 19 و 15:20 متي ميفرمايد: «از دل برميآيد خيالات بد و قتلها و زناها و فسقها و دزديها و شهادات دروغ و كفرها. اينها است كه انسان را نجس ميسازد وليكن خوردن با دستهاي نشسته انسان را نجس نميگرداند.» و در شماره 16 تا 19:19 متي ميفرمايد: «ناگاه شخصي آمده بوي گفت: اي استاد نيكو چه عمل نيكو كنم تا حيات جاوداني يابم؟ عيسي به او گفت: از چه سبب مرا نيكو گفتي و حال آنكه كسي نيكو نيست جز خدا فقط ليكن اگر بخواهي داخل حيات شوي احكام را نگاه دار. بدو گفت كدام احكام؟ عيسي گفت: قتل مكن. زنا مكن. دزدي مكن. شهادت دروغ مده. و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسايه خود را مثل نفس خود دوست دار.»
پولس (كسي كه مسيحيت را از بين يهود به اروپا برد و دنياي مسيحيت را بوجود آورد) در شماره 5:11 رساله اول خود به قرنتيان (کتاب عهد جدید معروف به انجیل) مينويسد: «اگر كسي كه برادر ناميده ميشود (مسيحي خوانده ميشود) زاني يا طمّاع يا بتپرست يا فحاش يا ميگسار و يا ستمگر باشد با چنين شخص معاشرت مكنيد بلكه غذا هم مخوريد.» و در شماره 9 و 6:10 آن مينويسد: «آيا نميدانيد كه ظالمان وارث ملكوت خدا نميشوند. فريب مخوريد زيرا فاسقان و بتپرستان و زانيان و متنعمان و لُوّاط و دزدان و طمعكاران و ميگساران و فحاشان و ستمگران وارث ملكوت خدا نخواهند شد.» عيسي مسيح (ع) در شماره 31 و 5:32 متي ميفرمايد: «در تورات گفته شده است: [هر كه از زن خود مفارقت جويد طلاق نامهاي بدو بدهد.] (24:1 تثينه) ليكن من به شما ميگويم هركس بغير علت زنا زن خود را از خود جدا كند باعث زنا كردن او ميباشد و هر كه زن مطلقه را نكاح كند زنا كرده باشد.» و در شماره 27 و 5:28 آن ميفرمايد: «شنيدهايد كه به اولين (یعنی تورات) گفته شده است زنا مكن. (20:14 خروج و 5:18 تثنيه) ليكن بشما ميگويم هركس به زني نظر شهوت اندازد هماندم در دل خود با او زنا كرده است.»
اين است گوشهاي از تعاليم مسيح (ع) و كتاب مقدس مسيحيان ولي ميدانيم در اروپا و امريكا چه ميگذرد. فحشاء و لواط و روابط آزاد در تمام كشورهاي مسيحي وجود دارد. فيلمها و مجلات پورنو در تمام كشورهاي اروپا و امريكا وجود دارد. كابارهها و دانسينگها و ديسكوها در كليه آنها باز است و ميدانيم در آنها چه ميگذرد. ميدانيم فيلمهاي شهوي و اندام لخت و عريان زن و مرد در سينماها و تلويزيون نشان داده ميشود و روي هم غلتيدن زن و مرد و نشان دادن همخوابگيهاي لخت و عريان در هر كشوري از كشورهاي اروپا و امريكا وجود دارد و بنام آزادي و حقوق بشر تمام تعاليم مسيح (ع) و انجيل زيرپا گذاشته ميشود و حتي در بعضي از كليساها ازدواج مرد با مرد را صورت ميدهند و همجنسبازي (لواط و مساحقه) در تمام كشورهاي اروپا و امريكا وجود دارد. همانطور كه در تمام كشورهاي جهان وجود دارد. حتي ورود همجنسبازان در ارتش، در كشورها كمكم آزاد ميشود. رژه همجنسبازان در انگليس و امريكا از كارهاي معمولي شده است. موسيقي و رقصهاي محرك روز بروز گسترش بيشتري پيدا ميكند. داستانهاي شهوي روز بروز وقاحت بيشتر و گسترش بيشتري مييابند و مسيحيان و مسلمانان و دينداران ديگر فقط ناظر آن هستند و بجاي آنكه بفكر چاره باشند و با اتحاد و همكاري با يكديگر جلوي اين بيدينيها را بگيرند بسر و كله هم ميكوبند و در صدد رد يكديگر و اثبات خود ميباشند. بقول علي عليهالسلام مولاي متقيان در خطبه 25 نهجالبلاغه: «بخدا قسم من فكر ميكنم كه اين گروه (طرفداران معاويه) بسبب اتحادشان روي باطلشان و تفرقه شما در مورد حقتان و نافرماني شما از رهبرتان در راه حق و اطاعت آنان از اميرشان در راه باطل و بسبب اينكه امانت را بصاحبشان ميپردازند و بسبب اينكه شما اينكار را نميكنيد و بجهت اينكه در شهرهايشان كار درست ميكنند و بخاطر فساد شما بر شما پيروز ميشوند و حكومت را از چنگ شما در ميآورند و بر شما حكومت خواهند كرد.» و در خطبه 27 نهجالبلاغه ميفرمايد: «ننگ بر شما وقتي كه هدف قرار گرفتهايد و بشما تيراندازي ميشود، غارتتان ميكنند و دست از آستين در نميآوريد. با شما ميجنگند و شما نميجنگيد. برخلاف حكم خدا كار ميكنند و شما با سكوت خود رضايت ميدهيد.» در شماره 14 تا 2:16 انجیل يوحنا آمده است: «مسيح در هيكل (معبد سليمان) فروشندگان گاو و گوسفند و كبوتر و صرافان را نشسته يافت. پس تازيانهاي از ريسمان ساخته همه را از هيكل بيرون نمود هم گوسفندان و گاوان را و نقود صرافان را ريخت و تختهاي ايشان را واژگون ساخت و به كبوتر فروشان گفت اينها را از اينجا بيرون ببريد و خانه پدر مرا خانة تجارت مسازيد.» اين كار مسيح در انجيل است و اين كار مسيحيان در مقابل دهن كجي به تمام تعاليم او. دولت اسلامي ايران ميتواند با حكمت و بصيرت مسيحيان و مسلمانان و تمام دينداران و اصلاحطلبان واقعي را متوجه اين حقيقت تلخ و وحشتناكي كه در كشورها در زير نام آزادي و حقوق بشر جريان دارد بكند و آنها را عليه آن بحركت در آورد و متحد سازد. با دعوت بزرگان اديان و با استناد به كتاب ديني خود آنها و با تماس مكاتباتي و بحث حضوري ميتوان اينكار را كرد. با دست جمعيتها و احزاب ديني اينكار بسادگي صورتپذير است.