مسلمان كسي است كه تسليم حكم و نظر خدا است. يعني احكام و نظرهاي خدا را بدون چون و چرا انجام ميدهد. آيه 112 بقره سوره 2 و آيه 125 نساء سوره 4 و آيه 22 لقمان سوره 31 ميفرمايند: «كساني كه خود را تسليم خدا كردند و نيكوكار بودند پاداششان پيش خدا محفوظ است نه ترسي دارند نه غصه ميخورند» «دين چه كسي بهتر از دين كسي است كه خود را تسليم خدا كرده و نيكوكار است...» «كسي كه خود را تسليم خدا كند و نيكوكار باشد به دستآويز محكمي چسبيده ...» آيا ما خود را بدون چون و چرا تسليم خدا كردهايم تا مسلمان باشيم؟ مشركها هم به خدا ايمان داشتند همانطور كه آيه 61 و 63 عنكبوت سوره 29 ميفرمايند: «اگر از آنها بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را خلق كرده و خورشيد و ماه را مسخر كرده؟ حتماً ميگويند خدا...» و «اگر از آنها بپرسي چه كسي از آسمان آب باران را نازل كرده و بوسيله آن زمين مرده را بعد از مرگ آن زنده كرده؟ حتماً ميگويند خدا...» اعتقاد به خدا دليل مسلماني نيست. چون مشركين هم به خدا ايمان داشتند. فقط قرآن 4 صفت از صفات مشركين را ذكر ميكند. 1- معتقد به شفيع پيش خدا بودند مثل تمام سنيها و شيعهها. چون آيه 18 يونس سوره 10ميفرمايد: «غير از خدا چيزي را عبادت ميكنند كه ضرري به آنها نميزند و نفعي به آنها نميرساند ولي ميگويند اينها شفيعان ما پيش خدا هستند. بگو آیا بخدا از چيزي كه در آسمانها و زمين اطلاع ندارد خبر ميدهيد؟ خدا بالاتر و برتر از اين چيزهائي است كه شريك او ميسازيد.» 2- تفرقه داشتند و هر دستهاي پيرو يك نفر شده بودند همانطور كه آيه 31 و 32 روم سوره 30 ميفرمايد: «... شما از مشركيني كه دينشان را فرقه فرقه كردند و هر دستهاي پيرو يكنفر شدند نباشيد...» آيا ما اينكار را نكردهايم و فرقهفرقه نشدهايم؟ 3- پيغمبر و دانشمندان و زهاد گوشهگير خود را ارباب خود گرفتند مثل تمام سنيها و شيعهها و مسيحيها و اديان ديگر. چون آيه 31 توبه سوره 9 ميفرمايد: «دانشمندان ديني و زاهدان ديرنشين خود و پيغمبرشان مسيح ابن مريم را ارباب (فرمانفرماي) خود گرفتند. در صورتيكه به آنها فرمان داده شده بود كه فقط معبود يگانه (خداي واحد) را بندگي (اطاعت بيچون و چرا) بكنند.» در صورتيكه رسالهنويسان در ابتداي رساله خود مينويسند: «مقلد بايد از مجتهد خود بيچون و چرا اطاعت كند». يعني شرك كامل در صورتيكه خداوند به مسلمانان دستور ميدهد. «ندانسته از چيزي پيروي نكنيد. چون گوش و چشم و دل مسئول اين پيروي جاهلانه هستند». آيه 36 اِسراء سوره 17. و آيه 21 يس سوره 36 ميفرمايد: «از كساني پيروي كنيد كه از شما مزدي نميخواهند و خودشان راه صحيح را شناختهاند.» چون اينها دين را نشناختهاند كه مينويسند «مقلد بايد از مجتهد خود بيچون و چرا پيروي كند». و از مردم مزد ميخواهند و بدون مزد براي مردم صحبت نميكنند. 4- آيه 65 عنكبوت سوره 29 ميفرمايد: «وقتي (مشركين) سوار كشتي میشوند با اخلاص كامل در حالي كه دين را برای خدا خالص ميكنند خدا را به كمك ميخوانند. ولی چون خدا آنها را از دریا نجات داد و به ساحل رساند براي خدا شريك قائل ميشوند». در صورتيكه اين مدعيان دينداري در موقع خطر حضرت علي ع و ابوالفضل عباس ع و فاطمه ع را به كمك ميخوانند. كدام يك مشركتر هستند اين مدعيان مسلماني يا آن مشركين عربستان؟ در صورتيكه خدا در آيه 106 يونس سوره 10 ميفرمايد: «غير از خدا چيزي را كه بتو نفعي نميرساند و ضرري نميزند به كمك نخوان. اگر اينكار را بكني از افراد ظالم هستي». در صورتيكه اين مدعيان مسلماني برخلاف دستور خدا افراد را به كمك ميخوانند. آيا باز مسلمان و تسليم حكم و نظر خدا هستند. آيه 194 اعراف سوره 7 ميفرمايد: «كساني را كه غير از خدا به كمك ميخوانيد بندگاني مثل شما هستند. اگر راست ميگوئيد آنها را به كمك بخوانيد و آنها دعاي شما را اجابت كنند».
نظر علي عليهالسلام كه مدعيان، شيعۀ او بودن را ادعا ميكنند:
علي عليهالسلام در نامه 31 نهجالبلاغه به امام حسن عليهالسلام مينويسد: «بدان خدائي كه خزائن آسمانها و زمين در دست او است به تو اجازه دعا داده و ضامن اجراي آن شده و به تو دستور داده كه از او بخواهي تا بتو عطا كند و از او طلب رحمت كني تا بتو رحمت كند و بين تو و خودش حاجبي قرار نداده كه تو را از او جدا كند و تو را بدامن كسي نينداخته تا شفيع تو پيش او شود و اگر بدي كردي تو را از توبه كردن منع نكرده.
و در خطبه 195 صبحي صالح و 186 ترجمه فيضالاسلام نهجالبلاغه درباره قيامت كه در صور دميده ميشود ميفرمايد: در آن روز «شفيعي وجود ندارد كه شفاعت كند نه كسي كه عذاب را دفع كند و معذرتي فايده ندارد». اين آيات و سخنان روشن را چه كسي ممكن است نفهمد؟ اگر كوچكترين شكي در درستي آنها داريد به قرآن و نهجالبلاغه مراجعه كنيد. واي بر ملعونهائي كه مطابق آيه 159 بقره حقايق را بمردم نگفتهاند.