13

تغيير

اِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّي يُغَيِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ

آيه 11 رعد سوره 13 ميفرمايد: «بدون كوچكترين ترديدي خدا وضع قومي را تا خود آن قوم آنچه را که مربوط بخودشان است تغيير ندهند تغيير نميدهد». اين قانون ابدي خداوند در جهان است. آدم بي‌سواد باسواد نميشود مگر اينكه خودش وضعي را كه تابحال داشته تغيير بدهد. يعني تا بحال بفكر باسواد شدن نبوده و بيسواد باقي مانده، اگر در زمان حال بفكر اين بيفتد كه باسواد شود و دنبال آن برود و معلم باسوادي كه روش آموزش خواندن و نوشتن را بداند پيدا كند و تمرين‌هاي لازم را انجام دهد كم‌كم باسواد ميشود و هر قدر كه بيشتر تمرين كند ورزيده‌تر ميشود.

هر ورزشي و هر علمي و هر هنري اينطور است كسي كه نقاشي يا رقص يا رانندگي يا ماشين‌نويسي يا كشتي گرفتن و ... بلد نيست تا بفكر يادگيري آنها نيفتد و معلم آن را پيدا نكند و تمرين‌هاي لازم را نكند آنها را ياد نخواهد گرفت. آدم سالم مريض نخواهد شد مگر اينكه امور بهداشتي را رعايت نكند. آدم لاغر چاق نخواهد شد مگر اينكه غذاهاي لازم را بخورد. آدم چاق لاغر نخواهد شد مگر اينكه از پرخوري خودداري كند و غذاهاي چاق كننده را نخورد. ملت فقير ثروتمند نخواهد شد مگر اينكه راه ثروتمند شدن را پيدا كند و آن را در پيش گيرد. ملتي كه صنعت ندارد صنعتي نخواهد شد مگر اينكه بفكر آن بيفتد. ميگويند كشور آلمان كشوري غيرصنعتي بود و از فرانسه و انگليس عقب مانده‌تر بود. يكي از علماي اقتصاد آلمان كه اسم او را فراموش كرده‌ام گفت بايد آلمان دنبال صنعتي شدن برود و ملت آلمان دنبال آن رفت و حالا اگر از فرانسه و انگليس صنعتي‌تر نباشد لااقل در حدود آنها هست. ميگويند ژاپن در حدود صد و پنجاه سال پيش بفكر صنعتي شدن افتاد و امروز يكي از كشورهاي صنعتي جهان است. چين كشوري بود كه امريكا و انگليس در صدد مستعمره ساختن آن بودند ولي در عرض اين پنجاه سال كم‌كم بصورت يكي از كشورهاي صنعتي جهان درآمده. گفته‌اند «از تو حركت از خدا بركت». آدم سالم هر قدر ترياك بيشتر بكشد و مواد مخدر زيادتر مصرف كند معتادتر خواهد شد و هر قدر ورزش كند در آن ورزش ورزيده‌تر ميشود و هر قدر دنبال علم بيشتر برود دانشمندتر ميشود و دنبال هر هنري برود در آن روز بروز استادتر و ماهرتر ميشود. گفته‌اند «از خود بطلب هر آنچه خواهي، كه توئي».

مردم بجاي اينكه خود را درست كنند فريب فريبكاران را ميخورند و در صدد تغييرات دولت‌ها برمي‌آيند و گول افراد قدرت‌طلب را ميخورند و در كار دولت‌ها اخلال و خرابكاري ميكنند و محيط را براي باز گذاشتن دست افراد فاسد كه درصدد پيدا كردن ضعف دولت‌ها هستند باز و آماده ميكنند. چون وقتي نظم اجتماع به هم بخورد افراد پست و فاسد ميدان يكه‌تازي پيدا ميكنند. ملتي كه دچار تفرقه شود و وقت خود را صرف تفرقه و اختلاف كند از كارهاي اصلاحي باز مي‌ماند. اين حرف به مذاق قدرت‌طلبان خوش نمي‌آيد چون آنها ميخواهند به هر قيمتي كه هست بقدرت برسند و فكر نميكنند در جامعه قدرت‌طلبان ديگري هم وجود دارند كه در صورت يافتن محيط مناسب آنها را در هم ميشكنند و له ميكنند. همانطور كه شاهزادگان و بزرگان روسيه بفكر آزادي كه در فرانسه بود برآمدند و در نتيجه اختيار كار بدست 5 هزار كمونيستي كه زينه ويف مي‌گفت در ابتداي انقلاب روسيه وجود داشتند افتاد و لنين و بعد از او استالين روي كار آمدند و ديكتاتوري شديد كمونيسم‌ را در روسيه بوجود آوردند و همانطور كه سولژنيتسين در نامه به خروشچف نوشت بقول پروفسور آ.اي.كورگانف استاد آمار دانشگاه لنين گراد 66 ميليون روس در آن زمان كشته شد تا استالين استالين شد. تعداد آنها بقول داستايفسكي صد ميليون بود. آمار رسمي دولتي 66 ميليون مينوشت. در انقلاب هر كه بيشتر تهمت بزند و بيشتر وعده بدهد قهرمان انقلاب خوانده ميشود و پس از انقلاب هر دهاني را مي‌بندد. همانطور كه لنين بقول خودش كاركنان كشتي را كه در پيروزي او مؤثر بودند مثل مرغابي روي آب درياي ادرياتيك انداخت. بقولي «انقلاب فرزندان خود را مي‌بلعد». تا بالاخره يكي از بين آنها كه بيرحم‌تر و خشن‌تر است قدرت را بدست گيرد و با قلع و قمع ديگران يكه تاز ميدان انقلاب شود. و مردم آرزوي ديكتاتوري بكنند كه امنيت را به آنها باز گرداند. اصلاح‌طلبان واقعي از تفرقه روگردان هستند. چون آيه 105 آل‌عمران ميفرمايد: «شما مثل كسانيكه پس از اينكه دليل‌هاي روشن (درباره نتيجه تفرقه و اختلاف) براي آنها آمد دچار تفرقه و اختلاف شدند نباشيد. چنين افرادي عذاب بزرگي دارندچه عذابي بزرگتر از فقر و ذلت و نبودن امنيت خاطر و تسليم ديكتاتوران شدن. آيه 46 انفال سوره 8 ميفرمايد: «از خدا و رسولش اطاعت كنيد و كشمكش نكنيد. چون نيرو و عظمتي كه داريد از دست ميدهيد (بادتان در ميرود) صبر داشته باشيد، چون خدا با افراد صبور است» نه افرادي كه در حال عصبانيت ميگويند «خدايا غرقش كن منهم رویش». خداوند در آيه 102 و 103 آل‌عمران ميفرمايد: «اي افرادي كه (به پيغمبري محمد ص ايمان) آورده‌ايد آنطوري كه سزاوار ترس از نافرماني خدا است از خدا بترسيد و فقط در حالي كه تسليم حكم و نظر خدا هستيد از دنيا برويد (تا پايان عمر مسلمان و تسليم حكم و نظر خدا باشيد). همگي به رشته الهي (يعني به قرآن) بچسبيد و تفرقه نداشته باشد...» راه عظمت ملتها فقط اتحاد و همكاري در راه اصلاح اجتماع است نه تفرقه و اختلاف.

از بين رفتن ديكتاتوري بدون بندگي خدا و بنده غير خدا نبودن ميسر نيست. چون انسان‌ها طغيانگر هستند همانطور كه آيه 6 و 7 علق سوره 96 ميفرمايد: «انسان چون خود را بي‌نياز (قدرتمند) ببيند حتماً طغيان ميكند». چون مداحان چاپلوس اطرافش را ميگيرند و او را بپايه خدائي و نيمه خدائي ميرسانند. اين مداحان كه پيش قدرت «چون مگسانند دور شيريني» در هر زمان بوده و هستند و خواهند بود مگر اينكه يكتاپرست و بنده خداي بي‌نيازي شوند كه احتياج به بنده ندارد و شخصيت خود را بالاتر از آن بدانند كه عزت و بزرگي خود را بپاي قدرتمندان زمان بريزند. فراموش نكنيم «تا مردم آنچه را مربوط به خودشان است تغيير ندهند خدا وضع آنها را تغيير نميدهد». وگرنه خوان يغما همان خوان است و اطرافيانش فرق كرده‌اند.