91
طلاق
غریزه جنسی غریزهای است که در تمام جانداران پر سلولی وجود دارد. این غریزه برای ادامه نسل در موجودات زنده گذاشته شده. تمام موجودات زنده برای ادامه نسل از این غریزه استفاده میکنند. بجز انسان که عمل انحرافی (لواط) را هم انجام میدهد. خداوند در آیه 30:21 سوره روم میفرماید: «یکی از آیات خدا (نشانههای حکمت خدا) این است که برای شما از جنس خودتان همسر آفرید تا با آنها آرامش پیدا کنید. و بین شما علاقه (دوستی، محبت) و مهربانی قرار داده. در این کار مسلماً (بدون شک) آیاتی (نشانههائی از حکمت) برای افراد متفکر وجود دارد.» توجه به ساختمان طبیعی زن و مرد نشان میدهد که آنها دو نیمه هستند که برای هم و ادامه نسل ساخته شدهاند. زن و مرد مسلمان که به قرآن ایمان دارند در طول زندگی پس از ازدواج به هم علاقه دارند و عشق و محبت میورزند و در صدد آرامش بخشیدن به هم هستند و هیچگاه باعث ناراحتی یکدیگر نمیشوند. البته زن و مرد مسلمان نه هر کسی که نام مسلمان بر خود گذاشت. چون مسلمان کسی است که تسلیم حکم و نظر خدا است نه کسی که از احکام و نظرهای خدا اطلاعی ندارد. چون امروزه و در طول تاریخ بیشتر از صدی نود و نه کسانی که خود را مسلمان میدانستند از کتاب الهی خود چیزی نمیدانستند. چون اغلب آنها سواد خواندن و نوشتن نداشتند و قرآن در دسترسشان نبود. امروزه هم بیشتر افرادی که نام مسلمان دارند در صورتی که سواد دارند و قرآن در دسترسشان است و به زبانی که میدانند ترجمه شده است آن را برای فهمیدن دستورها و نظرهای خداوند که باعث سعادت واقعی آنها است نمیخوانند. همه چیز میخوانند بجز قرآن. لذا کار مدعیان مسلمانی را پای اسلام نباید گذاشت. زن و مرد مسلمان آرامِ دل یکدیگرند و به هم آرامش میبخشند. زن و مرد مسلمان وظیفه خود را در مقابل یکدیگر میدانند و کاری بر خلاف آن نمیکنند. چون آیه 228: 2 سوره بقره میفرماید: «... زنان حقوقی دارند مثل وظایفی که در مقابل شوهرشان دارند. ولی مردان یک درجه حق بیشتری دارند...» این حق اضافی را در آیه 34: 4 سوره نساء میبینیم که میفرماید: «مردان به علت برتری که خداوند بعضی را بر بعضی داده و به علت خرجی که از مال خود میکنند مواظبت از زنان را بعهده دارند ...» این برتری ظاهراً از لحاظ جسمی و برتری نیروی جسمی مرد از زن است. بخصوص که زنان دوران حیض (قاعدهگی: قاعدگی) و بارداری دارند در صورتیکه مردان این حالت را ندارند. خداوند در آیه 222 و 223: 2 سوره بقره میفرماید: «در باره حیض (قاعدگی: عادت ماهانه زنان) از تو میپرسند بگو آن ناراحت کننده است. بنابراین در مدتی که زنان این دوره را میگذرانند با آنها همخوابگی نکنید، (از آنها کناره جوئی کنید) تا پاک شوند، (این دوره را بگذرانند) و وقتی پاک شدند با آنها از جائی که خدا به شما دستور داده (برای ادامه نسل در تمام موجودات زنده قرار داده) با آنها آمیزش (همخوابگی) کنید. (نه از محل دفع فضولات غذائی) چون خدا توبه کنندگان (کسانی که از عمل انحرافی لواط دست بر میدارند) و پاکان را دوست دارد. زنان کشتزار شما هستند (درکشتزار تخم میپاشند تا محصول بدست آورند. تخم را در منجلاب نمیپاشند) بنابراین هر موقع و در هر جا که خواستید با آنها آمیزش (درست و طبیعی) کنید و برای خودتان کار صحیح ذخیره کنید (پیش بفرستید) و از انجام ندادن دستور خدا بر حذر باشید و بدانید که شما او را (برای پس دادن و رسیدگی به حساب و رفتن به بهشت و جهنم) ملاقات میکنید. به افراد با ایمان (که دستور خدا را انجام میدهند) مژده بده.» این دستوری که خداوند در این دو آیه میدهد برای حفظ شخصیت زن است. مرد مسلمان مطابق این دستور رفتار میکند و هیچگاه بطور انحرافی با زن آمیزش و همخوابگی نمیکند. ولی افراد فریبکار حقه بازی که از حقیقت گوئی بهرهای نبردهاند میگویند کشتزار بودن زن توهین به زن است. این افراد یا از متن این دو آیه اطلاعی ندارند، یا غرض و دشمنی آنها را از جاده شرافت انسانی دور کرده و به دروغگوئی و فریبکاری واداشته. خداوند در آیه 19: 4 سوره نساء میفرماید: «... با زنانتان بخوبی رفتار کنید. اگر از آنها بدتان هم میآید بدانید که خیلی چیزها است که شما از آن بدتان میآید در صورتیکه خداوند در آن فایده زیادی قرار داده.»
اما اگر واقعاً زن و مرد آن ایمانی که به احکام و نظرهای خدا باید داشته باشند، نداشته باشند مسأله ناراحت کننده طلاق پیش میآید. اما طلاق در اسلام چندان آسان نیست و خدا نمیخواهد کانون عشق و محبتی که ایجاد کرده بسادگی از هم بپاشد. ولی در آئین یهود طلاق خیلی ساده و آسان است. چون در شماره اول باب 24 سفر تثنیه آمده است: «چون کسی زنی گرفته بنکاح خود در آورد اگر در نظر او پسند نیاید از اینکه چیزی ناشایسته در او بیابد آنگاه طلاق نامه ای نوشته به دستش دهد و او را از خانهاش رها کند. و از خانه او روانه شده برود و زن دیگری شود.» ولی خداوند در آیه 35 و 34: 4 سوره نساء میفرماید: «از نشوز (نافرمانی جنسی زنان) اگر میترسید. اول آنها را نصیحت کنید، (عقدی که با رضایت خود بستهاند بخاطرشان بیاورید. اگر زن با ایمانی نبودند که به تعهد خود عمل کنند) در رختخواب از او جدا شوید (یا رختخوابتان را جدا کنید یا در رختخواب به آنها پشت و بی توجهی نمائید تا ببینند دنیا به آخر نمیرسد و طاق آسمان به زمین نمیآید. اگر آنهم اثر نداشت) آنها را بزنید. (چون بسیاری از زنان از مرد قدرتمند و خشن خوششان میآید.) اگر از شما اطاعت کردند (وظیفه جنسی خود را انجام دادند) هیچ راهی برای ناراحت کردن آنها ندارید. چون خدا برتر و بزرگ است. اگر از اختلاف آنها میترسید داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن تعیین کنید (تا به اختلاف آنها رسیدگی کرده و در صدد رفع آن برآیند). اگر زن و شوهر خواستار اصلاح باشند خدا بین آنها موافقت بوجود میآورد. چون خدا دانا و آگاه است.» اگر داورها که از افراد مورد احترام خانواده انتخاب میشوند نتوانستند سازش ایجاد کنند مسأله طلاق پیش می آید. آیه 128: 4 سوره نساء در باره نشوز مرد (انجام ندادن وظیفه جنسی مرد) میفرماید: «اگر زنی از نشوز یا روگردانی شوهرش میترسد، اشکالی بر آنها نیست که بین خودشان بطوری صلح و سازش کنند، صلح بهتر است...» البته زن باید پس از طلاق مدت عدّه را بگذراند. چون آیه 228: 2 سوره بقره میفرماید: «زنانی که طلاق داده شدهاند 3 طهر (قاعده شدن و پاک شدن از آن را) صبر کنند. برای آنها حلال و جایز نیست که اگر آبستن هستند آبستنی خود را (بچهای که در شکم دارند را) اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارند پنهان کنند. و شوهرشان اگر تصمیم به اصلاح و سازش داشته باشد، به برگرداندن آنها سزاوارتر است...» این 3 طهر (عدّه زن)را باید در خانه شوهر خود بگذرانند. چون آیه اول و دوم طلاق سوره 65 میفرماید: «ای پیغمبر وقتی زنان را طلاق دادید آنها در پایان گذراندن عدهشان (3 طهر) طلاق دهید و حساب عده را داشته باشید. و از نافرمانی خدا صاحب اختیارتان بر حذر باشید. آنها را از خانهشان بیرون نکنید. آنها هم بیرون نروند (به عنوان اینکه تو بر من حرامی) ... چه میدانی شاید خدا بعد از این اختلاف و دلخوری حالتی بوجود آورد (یاد خوشیهائی که داشتهاید بیفتید و از طلاق جلوگیری شود) اگر به پایان عده رسیدند یا بخوبی آنها را نگهدارید یا بخوبی از هم جدا شوید. دو شاهد عادل از خودتان را شاهد بگیرید...» آیه 230 و 229: 2 سوره بقره میفرماید: «طلاق دو بار است (ولی مشهور آن است که 3 بار است) یا بخوبی آنها را نگه میدارید یا بخوبی از آنها جدا میشوید و برای شما حلال نیست که ذرهای از چیزهائی که به آنها دادهاید از آنها بگیرید... اگر آنها را (برای بار دوم و مطابق مشهور برای بار سوم) طلاق دادید دیگر برای شما حلال (جایز) نیست که با آنها ازدواج کنید مگر بعد از اینکه مرد دیگری با او ازدواج کند (ازدواج واقعی برای زندگی کردن تا پایان عمر) اگر شوهر دوم او را طلاق داد، اشکالی بر آنها نیست که دوباره با هم ازدواج کنند. اگر فکر میکنند که میتوانند این بار با هم بسازند و دستورهای خدا را انجام دهند.»