90
زن و شوهر
آیه 32:
24 سوره
نور به مسلمانان دستور میدهد :
«به
افراد بدون همسر خود و غلامان و کنیزانتان
(امروزه
به نوکرها و کلفتهایتان)
همسر
بدهید. اگر
فقیر باشند خدا از فضل خودش آنها را بی
نیاز میکند. خدا
وسعت دهنده دانا است.»
میبینیم
که خدا به مسلمانان دستور میدهد به افراد
بی همسر خود همسر بدهید.
ولی
مسلمانان در طول زمان از اینکار غافل
بودهاند و در نتیجه انحراف جنسی (زنا
و لواط) در
بین آنان وجود داشته، همانطور که در بین
تمام جوامع بشری وجود داشته و دارد.
غریزه
جنسی غریزهای است طبیعی و در تمام موجودات
زنده وجود دارد. در
فیلمهائی که از زندگی جانداران نشان
میدهند میتوانید این حقیقت را ببینید.
خداوند
در آیه 3: 4 سوره
نساء میفرماید: «اگر
میترسید که در باره یتیمان به عدالت رفتار
نکنید (با
آنها ازدواج نکنید)،
با زنانی که برای شما پاک و دلخواهتان
هستند ازدواج کنید.
با
دو تا و سه تا و چهارتا.
اگر
میترسید که بی عدالتی کنید به یک زن یا به
کنیزانتان اکتفا کنید.
اینکار
برای اینکه ظلمی نکنید برای شما بهتر
است.» آیه
127: 4 سوره
نساء میفرماید: «....
در
باره دختران یتیمی که آنچه برای ایشان
واجب شده به آنها نمیدهید و دوست دارید
با آنها ازدواج کنید...»
لذا
ترسی که در آیه 3 نساء
از آن صحبت میکند که میفرماید:
«اگر
میترسید که در باره یتیمان به عدالت رفتار
نکنید...» در
باره همین میل به ازدواج با آنها است.
در
بین یهودیان و ایرانیان چند همسری بطور
نامحدود وجود داشته.
اسلام
آن را به چهار همسر محدود کرده است.
چون
شماره 3: 11 کتاب
اول پادشاهان (کتاب
یازدهم عهد عتیق :
تورات)
میگوید:
«او
را (سلیمان
را) هفتصد
زن بانو و سیصد متعه بود...»
و
شماره 21: 11 کتاب
دوم تواریخ ایام (کتاب
چهاردهم عهد عتیق) در
باره زنان رَحُبعام پسر سلیمان میگوید:
«... هجده
زن و شصت متعه گرفته بود...»
و در
مورد اَخشُوُرش (خشایارشا)
پادشاه
ایران در شماره 3 باب
دوم کتاب اِستَر (کتاب
هفدهم عهد عتیق) میگوید:
او
در تمام ولایات وکلا گماشت که هر چه دختران
باکره نیکو منظر (خوشگل
و قشنگ) وجود
دارد به پایتخت بفرستند که جزو حرمسرای
شاه شوند. اسلام
این چند همسری نامحدود را به 4
همسری
محدود کرد. علت
این چند همسری این است که زنان در حدود 10
سال
بیشتر از مردان میتوانند همسرداری کنند.
چون
سن ازدواج مردان در حدود 5
سال
بیشتر از سن ازدواج زنان است.
از
طرف دیگر سن متوسط زنان مطابق آلماناک که
هر ساله در مورد آمار کشورها در آمریکا
چاپ میشود 5 سال
بیشتر از سن متوسط مردان است.
اگر
سن ازدواج مردان را 25
سالگی
و سن متوسط ازدواج زنان را 20
سالگی
فرض کنیم و سن متوسط مردان را 70
سال
و سن متوسط زنان را 75
سال
فرض کنیم (مطابق
آمار آلماناک چند سال پیش)
زنان
میتوانند 55 سال
همسرداری کنند و مردان میتوانند 45
سال
همسرداری کنند. برای
اینکه درجامعه فرد مجرد (عَزَب.
بدون
همسر) وجود
نداشته باشد که باعث زنا شود باید در مقابل
5/4 یا
5 زن،
5/5 یا
6 مرد
وجود داشته باشد که چنین تفاوتی وجود
ندارد. لذا
مردان باید اگر میتوانند بیش از یک زن
بگیرند. با
توجه به امکانات انسانها از هر 20
نفر
یکنفر امکان آن را ندارد لذا باید به کسانی
که امکان دارند این اجازه داده شود که بیش
از 2 همسر
داشته باشند. مورمونها
که یکی از فرقههای مسیحی هستند و چند
همسری را قبول دارند پاکترین فرقههای
مسیحی از لحاظ جنسی هستند.
اگر
تک همسری باب شود وضع آمریکا و اروپا پیش
میآید که مردان غیر از زن خود معشوقه یا
معشوقههائی دارند.
زنان
شوهردار میگویند چگونه حاضر میشوند که
شوهرشان با زن دیگری همخوابگی کند.
آیا
اینها زنانی که معشوقه مردان میشوند را
زن نمیدانند که با وجود اینکه میدانند
مردی که با آنها رابطه جنسی دارد همسر
دارد، با وجود این با او همخوابگی میکنند.
بقول
معروف «تو
قدر آب چه دانی که در کنار فراتی؟»
این
زنان چون شوهر دارند و دچار محرومیت جنسی
نیستند چنین حرفی میزنند وگرنه زنان
مورمون و زنان دیگری که شوهرشان چند همسر
دارد با شوهرشان بخوبی زندگی میکنند.
زن و
مرد برای این ازدواج میکنند که به آرامش
برسند. همانطور
که آیه 21: 30 سوره
روم میفرماید: «یکی
از آیات خدا این است که برای شما از جنس
خودتان همسر آفرید تا با آنها آرامش پیدا
کنید، و بین شما دوستی و رحمت بوجود آورد.
در
این کار آیاتی (نشانههائی
از حکمت خدا) برای
افراد متفکر وجود دارد.»
مسلمانان
که قرآن را کلام خدا (وحی
الهی) میدانند
و تسلیم حکم و نظر خدا هستند، میدانند
که ازدواج برای رسیدن به آرامش است و زن
و شوهر باید در آرامش و آسودگی خیال بخشیدن
به هم باشند نه جنجال و داد و و فریاد و
توقع بیجا
از
همداشتن، و هر کدام حقوق و وظیفه خود را
میدانند و به آن عمل میکنند و باعث
شادی و آرامش همسرشان میشوند، و سوهان
روح هم نخواهند بود.
آیه 228: 2 سوره بقره میفرماید: «... زنان حقوق شایستهای دارند مثل وظایفی که دارند. مردان درجهای بر آنان برتری دارند...» آیه 34 سوره نساء سوره 4 در باره علت این برتری میفرماید: «بخاطر اینکه بعضی را بر بعضی برتری دادهایم و بخاطر خرجی که میکنند مردان از زنان مواظبت میکنند...» این برتری از لحاظ قدرت و جسمی است. چون در طبیعت معمولاً جنس نر قویتر و زیباتر از جنس ماده است. در خروس و بوقلمون و طاووس و شیر و فیل و میمون و گوزن و ... این قویتر و زیباتر بودن را میبینیم. اما از لحاظ هوشی باید زنان از مردان با هوشتر باشند. چون در طبیعت ضعیفها باید هوشیار باشند تا مورد تجاوز قویها قرار نگیرند. شماره 16: 3 پیدایش (کتاب اول عهد عتیق) میگوید: «خدا به زن گفت اَلَم (رنج و درد) تو را بسیار افزون (زیاد) گردانم. با اَلَم فرزندان خواهی زائید، و اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود، و او بر تو حکمرانی خواهد کرد.» عیسی مسیح در شماره 17 تا 19: 5 انجیل متی میفرماید: «گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیاء (کتابهای پیغمبران) را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزهای یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد، تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. اما هر که بعمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.» شماره 34 و 35: 14 رساله اول پال (پولس) به قُرِنتیان میگوید: «زنان شما در کلیساها خاموش باشند. زیرا ایشان را حرف زدن جایز نیست. بلکه اطاعت نمودن، چنانکه تورات نیز میگوید: (16: 3 پیدایش) اما اگر میخواهند چیزی بیاموزند در خانه از شوهران خود بپرسند. چون زنان را در کلیسا حرف زدن قبیح است.» این رساله کتاب هفتم عهد جدید است که ما به آن انجیل میگوئیم. اما امروزه زنها غیر از حرف زدن در کلیسا آواز میخوانند و پیانو میزنند و میرقصند و سخنرانی هم میکنند و باز خود را مسیحی و پیرو کتاب مقدس عهد جدید میدانند. مثل مسلمانانی که از مسلمانی فقط اسم مسلمانی دارند و چند اسم و چند جمله و چند حکم و نظر را میدانند که بعضی از آنها خلاف قرآن است.
اسلام در باره محکم کردن بنیان خانواده تأکید بسیار دارد، و میخواهد خانوادهای که تشکیل شده از هم نپاشد. خداوند در آیه 19: 4 سوره نساء میفرماید: «... با زنانتان بخوبی رفتار کنید. اگر از آنها بدتان بیاید چه بسیار که شما از چیزی بدتان بیاید و خدا در آن خیر زیادی قرار داده باشد.» یعنی باز با آنها بسازید و خانواده را از هم نپاشید. عیسی مسیح در شماره 31 و 32: 5 انجیل متی میفرماید: در تورات گفته شده است هر که از زن خود مفارقت (جدائی) جوید طلاق نامهای به او بدهد. لیکن من به شما میگویم هر کس به غیر علت زنا زن خود را از خود جدا کند (او را طلاق بدهد) باعث زنا کردن او میباشد (چون طلاقش درست نیست) و هر که زن مطلقه را نکاح کند زنا کرده باشد.» یعنی کسی حق ندارد زن خود را به غیر علت زنا طلاق دهد. در صورتیکه امروز در آمریکا و بیشتر کشورهای اروپائی زنان از شوهر خود طلاق میگیرند و زن مرد دیگری میشوند و از او هم طلاق میگیرند و زن مرد دیگری میشوند. زنی میگفت من 28 بار ازدواج کردهام و خود را مسیحی میدانست. مردم کشورهای اروپائی و آمریکا خود را مسیحی میدانند و اینکار را میکنند. در انجیل زن باید از مرد اطاعت کند و مرد هم حق طلاق دادن او را ندارد مگر به علت زنا . حال اگر زنی از شوهر خود اطاعت نکرد باید با او چه کرد؟!! انجیل راهی نشان نمیدهد. اما قرآن پس از اینکه در آیه 34: 4 نساء میفرماید: «مردان باید از زنان مواظبت کنند» میفرماید: «... زنانی را که از نشوز آنها میترسید، اول آنها را نصیحت کنید، (اگر فایده نداشت) در رختخواب از آنها کناره جوئی کنید، (در مرحله سوم) آنها را بزنید. اگر از شما اطاعت کردند، دنبال هیچ راهی بر ضد آنها نگردید. چون خدا برتر از هر چیز و بزرگ است.» نشوز نافرمانی جنسی است. چون عقد نکاح روی رابطه جنسی بسته میشود و در عقد رضایت دو طرف لازم است. اگر عقد بدون رضایت یکطرف یا هر دو طرف باشد صحیح نیست. تمام حرفهائی که در مورد عقد نکاج میزنند که بر خلاف قرارداد رابطه جنسی است برای انحراف حقیقت است. چون دختر و پسر قبل از ازدواج در خانه پدرشان زندگی میکردند و لباس و غذا و مسکن و کلیه مخارج آنها توسط خانوادهشان تأمین میشد و کمبودی نداشتند. حتی در بیشتر خانوادهها رختخوابشان را هم مادرشان مرتب میکرد. آنچه آنها را به قبول مسئولیت خانوادگی میکشاند فقط و فقط غریزه جنسی بود و بس. اما چون صحبت از غریزه جنسی در نظر بعضیها زننده است از گفتن اینکه بخاطر غریزه جنسی ازدواج کردهاند خودداری میکنند.
نشوز خودداری از انجام وظیفه جنسی است که در مقابل هم دارند. آیه 128: 4 سوره نساء (یعنی همین سوره که در مورد نشوز زن صحبت میکند) میفرماید: «اگر زنی از نشوز شوهرش یا اعراض (روگردانی) شورهش میترسید اشکالی بر آنها (زن و شوهر) نیست که بین خودشان سازشی بکنند و سازش بهتر است...»
اگر نشوز اطاعت مطلق و در کلیه موارد باشد بنظر شما بالاخره باید زن از شوهر خود اطاعت کامل کند یا شوهر از زن؟؟!! نشوز فقط انجام ندادن وظیفه جنسی است که عقد نکاح بر روی آن قرار گرفته. لذا اگر زن از انجام وظیفه جنسی خودداری کرد، شوهر باید اول او را نصیحت کند که او یعنی زن خودش با میل با او عقد زناشوئی بسته است. البته زن مسلمان به عقد یعنی قراردادی که بسته است پای بند (پایبند) است. چون آیه اول مائده سوره پنجم قرآن میفرماید: «ای افراد با ایمان به قراردادها (عقدها) بطور کامل وفا کنید...» و آیه 177: 2 سوره بقره در باره یکی از صفات افراد با تقوی و راستگو میفرماید: «... وقتی عقدی (قراردادی) بستند (و تعهدی کردند) آن را بطور کامل انجام میدهند...» و آیه 34: 17 سوره اسراء میفرماید: «... به عهد (تعهد) خود عمل کنید. چون عهد (قول و قراری که گذاشتهاید) مورد بازخواست قرار میگیرد.» پس زن مسلمان مطابق عقد نکاح عمل میکنید و هیچوقت از وظیفهای که دارد خودداری نمیکند و اینکار را وظیفه و حق خود میداند.
اما افرادی که ادعای مسلمانی میکنند ولی مسلمان (یعنی تسلم حکم و نظر خدا) نیستند فراوانند. قرآن در باره چنین زنانی میگوید اول آنها را نصحیت کنید. اگر پایبند تعهد و قراری که گذشتهاند باشند با یادآوری آن بخود میآیند و از نشوز دست بر میدارند. اگر از این دسته نبودند و از کار خود دست برنداشتند با آنها قهر کنید و رختخوابتان را جدا کنید، یا در رختخواب به آنها پشت کنید و محلی به آنها نگذارید. آنها پس از چندی از کار خود دست بر میدارند، چون با کار خود فکر میکردند که شوهرشان روی دست و پای آنها می افتد و هر چه خواستند برای آنها انجام میدهد ولی وقتی دیدند شوهرشان محلی به آنها نمیگذارند متوجه میشوند تیرشان به هدف نخورده. البته زنان مسلمان واقعی هیچگاه از این وسیله استفاده نمیکنند. اما اگر از این دسته هم نبودند خداوند میفرماید «آنها را بزنید.» چون بسیاری از زنان که تعدادشان هم کم نیست از مرد خشن خوششان میآید که به آنها مازوشیست یا مازوخیست یا مَزوکیست میگویند. اگر از این دسته هم نبودند باید مطابق آیه بعد عمل کرد چون آیه بعد یعنی آیه 4:35 سوره نساء میفرماید: «اگر از اختلاف آنها میترسید داوری (حَکَمی) از خانواده مرد و داوری از خانواده زن انتخاب کنید. اگر میل سازش داشته باشند خدا میان آنها موافقت ایجاد میکند. چون خدا دانا و آگاه است.» البته این داورها معمولاً کسانی هستند که مورد احترام خانواده میباشند و در اصلاح بین زن و شوهر مهارت دارند. اگر واقعاً خواستار سازش نبودند تصمیم به جدائی و طلاق میگیرند و در مدت عدّه هم همانطور که در سوره طلاق ذکر شده در یک خانه زندگی میکنند که شاید با دیدن هم و یادآوری روزهای خوشی که با هم داشتند بقول معروف از خر شیطان پیاده شوند و از طلاق و جدائی منصرف شوند.
آیه 222 و 223: 2 بقره میفرماید: «در باره قاعدگی (رگل. عادت ماهانه، حیض) از تو سوال میکنند. بگو آن ناراحت کننده است. بنابراین در موقع قاعدگی زنان از همخوابگی با آنان کنارهگیری کنید، و تا وقتی پاک نشدهاند با آنها همخوابگی نکنید. وقتی پاک شدند با آنها از جائی که خدا به شما دستور داده (جای طبیعی. محل تولد فرزند. کاری که همه جانداران میکنند) همخوابگی کنید. چون خدا توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد. زنان کشتزار شما هستند. (در کشتزار تخم میافشانند که محصول بدهد) پس هر وقت و هر جا که خواستید وارد کشتزار خود شوید. و برای خود کار خیر و صحیح ذخیره کنید و از نافرمانی خدا بترسید و بدانید که او را (برای رسیدگی به حسابتان) ملاقات میکنید، و به افراد با ایمان (که از دستور خدا اطاعت میکنند) بشارت بده.» بعضیها با کمال وقاحت از این حکم خدا انتقاد میکنند و میگویند «زنان کشتزار شما هستند.» توهین به زنان است. این آیه احترام به شخصیت زنان است و میگوید با زنان بطور غیر طبیعی (لواط) آمیزش و همخوابگی نکنید. کجای این دستور توهین به زنان است؟؟!! و میگوید در موقع قاعدگی زنان هم اینکار را نکنید. ولی بعضی از فقهاء منحرف بر خلاف صریح این آیه فتوی میدهند. آیه 221: 2 سوره بقره میفرماید: «با زنان مشرک ازدواج نکنید تا موقعی که ایمان بیاورند. کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است اگرچه دل شما را ببرد و باعث شگفتی شما شود. به مرد مشرک تا ایمان نیاورد همسر ندهید. بدون تردید بنده با ایمان بهتر از مرد مشرک است، اگرچه شما را به شگفت آورد. آنها شما را به آتش دعوت میکنند و خدا شما را به بهشت و آمرزش خود که با اذن او صورت میگیرد دعوت میکند. خدا آیاتش را برای مردم بیان میکند شاید متوجه نفع و ضرر خود بشوند.» چون در زندگی مشترک همفکری شرط اول همکاری است. خداوند در آیه 5: 5 سوره مائده میفرماید: «امروز چیزهای پاک برای شما حلال شده، و غذای اهل کتاب (دینداران دیگر، کسانی که به انها کتاب الهی داده شده) برای شما حلال است و غذای شما برای آنها حلال است، و زنان پاکدامن با ایمان (مسلمان) و زنان اهل کتاب که به آنها قبل از شما کتاب الهی داده شده برای شما حلال هستند (میتوانید با آنها ازدواج کنید.) در صورتیکه مهریه آنها را به آنها بدهید. ازدواج باشد نه زنا و نه معشوقه گرفتن. کسی که منکر ایمان شود عملش از بین رفته و در آخرت از زیانکاران است.» میبینید که خداوند میفرماید: «غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای اهل کتاب حلال است.» یعنی میتوانید از غذای آنها بخورید و دعوتشان کنید که به خانه شما بیایند و از غذای شما بخورند. لذا اهل کتاب مسلماً نجس نیستند. نجس فقط یکبار در قرآن آمده است و آن هم مشرکین هستند، آنهم برای اینکه وارد مسجدالحرام نشوند، همانطور که آیه 28: 9 سوره توبه میفرماید: «ای افراد با ایمان مشرکان نجس هستند. بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک نشوند (داخل آن نشوند)...» وارد مسجدالحرام نشوند نه اینکه اگر به ایشان دست زدید باید دستتان را بشوئید. طلاق در قرآن سه بار است. چون آیه 229 و 230: 2 سوره بقره میفرماید: «طلاق دو مرتبه است یا بخوبی آنها را نگهدارید یا بخوبی آنها را رها کنید... اگر باز زنش را طلاق داد دیگر زنش برای او حلال نیست (نمیتواند با او ازدواج کند) مگر اینکه زنش با مرد دیگری ازدواج کند. اگر شوهر دوم هم او را طلاق داد، اگر فکر کنند که میتوانند حدود خدا را رعایت کنند اشکالی بر آنها نیست که به هم رجوع و با هم ازدواج کنند ...» البته فراموش نکنید که ازدواج باید واقعی باشد نه ظاهرسازی و باید سه بار قاعده و پاک شود تا طلاق واقع شده باشد. بعضیها بنابر اینکه «طلاق دو مرتبه است» معتقد به دو بار طلاق هستند نه سه بار. مطابق آیه 22 و 23: 4 سوره نساء ازدواج با بعضی از زنها حرام است و نمیشود با آنها ازدواج کرد. این زنان عبارتند از: زن پدر، مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر، مادرشیری، خواهران رضاعی، مادرزن، دختر زن در صورتیکه زفاف صورت گرفته باشد، زن پسر واقعی، در یک زمان با دو خواهر ازدواج کردن.