87
تعصب جاهلانه
تعصّب یعنی اعتقاد و پشتیبانی جاهلانه از عقیده و طرز فکری. متأسفانه اکثر قریب به اتفاق مردم جهان این تعصّب را دارند، ولی توجهی به آن ندارند. البته متوجه تعصّب دیگران هستند ولی توجه ندارند که خودشان نیز تعصّب دیگری نظیر آن دارند. عیسی مسیح ع در شماره 3: 7 انجیل متی میفرماید: «چون است که خس را در چشم برادر خود می بینی و چوبی که در چشم خود داری نمییابی.» خداوند در آیه 44 بقره سوره 2 میفرماید: أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ . «آیا مردم را به نیکی دعوت میکنید ولی فراموش میکنید که خودتان هم باید آن را رعایت کنید؟» مردم معمولاً چنین هستند. بقول شاعر «همه عیب خلق دیدن نه مروت است و مردی نگهی بخویشتن کن که همه گناه داری.» مردم معمولاً در تعصّب نژادی و ملی و دینی و فلسفی و غیر آن میسوزند و توجه ندارند. خداوند در آیه 111 و 113 بقره سوره 2 میفرماید: وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ. «و (یهودیان و عیسویان) گفتند: فقط یهودیان و عیسویان وارد بهشت میشوند. این آرزو و تصوّر آنها است. بگو اگر راست میگوئید دلیل خود را بیاورید.» و قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى شَيْءٍ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتابَ كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ . «یهودیها گفتند مسیحیان بر چیزی نیستند. (دینشان غلط است و هر کاری بکنند پاداشی ندارند و به بهشت نمیروند.) و مسیحیان گفتند یهودیان بر چیزی متکی نیستند. (دینشان دین نیست و هر کاری بکنند پاداشی ندارند و به بهشت نمیروند.) در صورتی که هر دو دسته کتابشان را میخوانند (میبینند که چنین چیزی در کتابشان نیست) تمام افراد نادان (از جمله مسلمانان جاهل) عین آنها حرف میزنند.» اینکار به دلیل این است که مطابق آیه 53 مؤمنون سوره 23 و آیه 32 روم سوره 30 كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ. «هر دستهای به اعتقادات خود دلشادند.» چون فقط تبلیغات و تلقینات یکطرفه دین و مذهب خود را شنیدهاند و از کتابهای اصلی دیگران اطلاعی ندارند. فقط بدگوئیهای سران مذهب خود را در باره دیگران شنیدهاند.
آیه 18 مائده سوره 5 میفرماید: قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ. یهودیها و مسیحیها گفتند ما فرزند خدا و محبوب او هستیم. بگو پس چرا خداوند شما را بخاطر گناهانتان عذاب میکند. شما هم انسانی مثل بقیه انسانهائی هستید که خداوند خلق کرده.» اگر به مسلمانان هم نگاه کنید می بینید که هر فرقهای خود را بر حق میداند و فِرَق دیگر را منحرف و غرق اشتباه میداند. سنیها شیعهها را منحرف و بی دین میدانند و شیعیان سنیها را منحرف و دینشان را غلط میدانند. شیعیان هم همه مردم جهان را اهل جهنم میدانند و فقط معتقدند که شیعیان به بهشت میروند. شیعیان 12 امامی هم شیعیان زیدی (5 امامی) و شیعیان اسمعیلی (7 امامی) را منحرف و اهل جهنم میدانند. شیعیان شیخی 12 امامی شیعیان متشرع 12 امامی را منحرف و اهل جهنم میدانند و بالعکس. و بالاخره بجایی میرسد که پیروان هر آیت الله و حجه الاسلامی دسته خود را بر حق و دیگران را بر باطل میدانند. در صورتیکه خداوند در جواب متعصبین یهودی و مسیحی در آیه 112 بقره سوره 2 میفرماید: بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ. «آری کسانی که خود را تسلیم خدا کنند و نیکوکار باشند پاداششان پیش خداوندشان (صاحب اختیارشان) محفوظ است. نه ترسی دارند نه غصهای.» و آیه 62 بقره و 69 مائده سوره 5 با اندکی تفاوت میفرمایند: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ. «مسلمانان و یهودیان و مسیحیان و صابئیها بطور کلی هر کسی که به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشد و کار درست کرده باشد پاداشش نزد خداوندش (صاحب اختیارش) محفوظ است و نه ترسی دارد نه غصهای.» متأسفانه هر دسته با وجود اینکه کتاب اصلی دین خود را میخوانند و میبینند که در هیچکدام از آنها صحبتی از اینکه فقط دسته آنها به بهشت میروند وجود ندارد میگویند فقط دین ما دین است و دین دیگران دین نیست و سر تا پا غلط است و کسانی که پیرو آن باشند به بهشت نمیروند.
بطور صریح دیدیم که در قرآن تعصّب دینی وجود ندارد و شرط رفتن به بهشت را ایمان و عمل صالح میداند، از هر دستهای و مذهب و دین و آئینی که باشند.
کتاب مقدس عهد عتیق (تورات) در شماره اول باب 28 سِفر تثنیه میفرماید: «اگر آواز یَهُوَه خدای خود را به دقت بشنوی تا هوشیار شده تمامی اوامر او را که من امروز بتو امر میفرمایم بجا آوری آنگاه یهوه خدایت ترا بر جمیع امتهای جهان بلند خواهد گردانید * و تمامی این برکتها بتو خواهد رسید ...»
لذا شرط رسیدن «تمامی برکتها» «بجا آوردن تمام اوامر خداوند» است و مطابق شماره 15: 28 تثنیه به بعد و شماره 14 به بعد باب 26 لاویان میفرماید: «اما اگر آواز یهوه خدای خود را نشنوی تا هوشیار شده همه اوامر و فرایض او را که من امروز بتو امر میفرمایم بجا آوری آنگاه جمیع این لعنتها بتو خواهد رسید ...» لذا میبینیم مطابق کتاب مقدس عهد عتیق رسیدن به سعادت و عظمت و ثروت و آرامش خیال اطاعت از کلیه فرمانهای خداوند است نه اسم و ادعای ایمان تنها.
عیسی مسیح نیز شرط رسیدن به حیات جاودانی را اجرای احکام تورات میداند همانطور که در شماره 17 و 18 و 19: 19 انجیل متی میفرماید: «... اگر بخواهی داخل حیات شوی احکام را نگاه دار ... قتل مکن. زنا مکن. دزدی مکن. شهادت دروغ نده. پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایه خود را مثل نفس خود دوست دار.» که 5 دستور اول از 10 فرمان تورات است که در شماره 13 تا 16: 20 خروج و شماره 16 تا 19: 5 تثنیه آمده و فرمان ششم در شماره 19: 19 لاویان آمده است.
عیسی مسیح در شماره 17 تا 19: 5 متی میفرماید: «گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم * زیرا هر آینه به شما میگویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزهای یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود * پس هر کس که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. اما هر که بعمل آورد و تعلیم نماید او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.» و در شماره 21 تا 23: 7 متی میفرماید: «نه هر که مرا خداوند خداوند گوید داخل ملکوت آسمان گردد بلکه آنکه اراده پدر مرا که در آسمان است بجا آورد * بسا در آن روز (روز حساب) مرا خواهند گفت: خداوندا خداوندا ! آیا بنام تو نبوت ننمودیم ؟ و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم؟ (بیماریها را شفا ندادیم؟) و بنام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟ * آنگاه به ایشان صریحاً خواهم گفت که هرگز شما را نشناختم * ای بدکاران از من دور شوید.» میبینید که ایمان به مسیح و نبوت کردن و شفا دادن و معجزه نمودن هم بدرد نمیخورد و عمل صحیح و اجرای احکام خداوند لازم است. عیسی مسیح در شماره 20: 5 متی میفرماید: «تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد.»
خداوند در آیه 25 حدید سوره 57 میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. «پیغمبرانمان (یعنی همه آنها را) با دلیلهای روشن فرستادیم، و با ایشان کتاب و وسیله سنجش نازل کردیم، برای اینکه مردم عادل باشند.» و عدالت را بپا دارند. عدالت یعنی رعایت و حفظ کلیه حقوق کلیه افراد بشر. چیزی که دنیا تشنه آن است ولی تعصب جاهلانه و بیاطلاعی دینداران از کتاب دینی خود و تعالیم اصلی آن بدون توجه به شرایط زمان و مکانی که پیغمبران در ابتدای کار داشتهاند باعث شده که بجای اینکه همه دست به دست هم بدهند و در راه ساختن یک دنیای پاک که در آن جان و ناموس و مال و آرامش فکری افراد مورد احترام همه و در امان باشد به انتقادهای بچگانه بپردازند و اینها جزئیاتی هستند که در دین واقعی هیچ ارزشی ندارند و هدف بزرگ دین پایمال این بی اطلاعی و جهل شده است. خداوند در آیه 31 نساء سوره 4 میفرماید: إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً. «اگر شما (آنقدر انسان باشید که) از گناهان بزرگ خودداری کنید گناهان دیگر شما را ندیده میگیریم (میبخشیم) و شما را با احترام وارد بهشت میکنیم.»
قرآن در آیه 13 شوری سوره 42 میفرماید: شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ. «خداوند برای شما از دین همان چیزی را قانونگذاری کرده که نوح را به آن سفارش کرده و همان چیزی است که به تو وحی کردیم، و همان چیزی است که ابراهیم و موسی و عیسی را به آن سفارش کردیم، که دین را اجرا کنید و در دین دچار تفرقه نشوید.» در مورد جزئیات هم پس از اینکه در آیه 44 و 46 و 48 مائده در باره تورات و انجیل و قرآن صحبت میکند در دنباله آیه 48 مائده سوره 5 میفرماید: لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ. «برای هر یک از شما (یهودیان و مسیحیان و مسلمانان) راه و رسمی قرار دادیم. اگر خدا میخواست شما را امت واحدی میکرد (همه مثل هم فکر میکردید. مثل هر نوع از موجودات جانداری که خدا آفریده) ولی میخواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان کند. (یهودیان را با تورات و مسیحیان را با انجیل و مسلمانان را با قرآن و متأسفانه هیچکدام مطابق کتابی که ادعا میکنند به آن ایمان داریم و کتاب دینی ما است عمل نمیکنند، حتی از آن اطلاع کامل ندارند) پس در کارهای خیر با هم مسابقه بدهید و از هم جلو بزنید.» متأسفانه بجای این مسابقه به دهن کجی جاهلانه و بچهگانه به یکدیگر پرداختهاند و بجای همکاری برای ساختن یک دنیای پاک که لااقل خودشان و خانوادهشان خیالشان در آن راحت باشد به رد کردن عقاید یکدیگر پرداختهاند و از هدف اساسی دین غافل ماندهاند. دیدیم که اسلام تعصب دینی را رد می کند. در آیه 13 حجرات تعصب قومی و نژادی را نیز رد میکند. همانطور که میفرماید:
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ «ای مردم شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم (همه یک خانواده هستید) و شما را ملتها و قبیلهها ساختیم برای اینکه یکدیگر را بشناسید (نه برای فخرفروشی روی رنگ و نژاد) گرامیترین شما متقیترین افراد شما هستند.» نه سفیدها نه سیاهها. میبینیم که قرآن تعصب دینی و نژادی را رد میکند و پایه را روی تقوی (تسلط بر نفس) و درستکاری (عمل صالح) میگذارد. علی علیهالسلام در خطبه 192 نهجالبلاغه (صبحی صالح) صفحه 295 میفرماید: إِنْ كانَ لاَبُدَّ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ فَلْيَكُنْ تَعَصُّبُكُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ، وَ مَحَامِدِ الْأَفْعَالِ، وَ مَحَاسِنِ الْأُمُورِ. «اگر ناچار از تعصب هستید باید تعصب شما به صفات پسندیده و کارهای حمیده و امور نیکو باشد.» قبل از آن در همین صفحه میفرماید: لَقَدْ نَظَرْتُ فَمَا وَجَدْتُ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ يَتَعَصَّبُ بِشَيءٍ مِنَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا عَنْ عِلَّةٍ یـَحـْتـَمِلُ تَمْوِيهَ الْجُهَلَاءِ أَوْ حُجَّةٍ تَلِيطُ بِعُقُولِ السُّفَهَاءِ «نگاه کردم احدی از افراد با شعور را ندیدم که به چیزی از چیزها تعصب بورزد مگر به سبب علتی که از گندم نمائی و جو فروشی افراد جاهل بارور بود، یا به سبب دلیلی که به عقل افراد سفیه (کم عقلی) می چسبید.» برای آنها خوشایند بود. ولی متأسفانه مردم غرق در تعصب هستند و بجای همکاری مشغول فخرفروشی به هم هستند و توجه ندارند.