78
فریبکاری 2
آنچه باعث شده دینداران و اصلاح طلبان جهان برای از بین بردن آدمکشی و زنا و دزدی و دروغ و طمع متحد نشوند فریبکاری دکانداران دینی فریبکار و ساده لوحی و دلخواه بچگانه انسانها است. دیدهاید که بچهها به هم میگویند عروسک من مامانیه و عروسک تو اخیه. یعنی عروسک من خوب و عروسک تو بد است. بزرگترها همان بچهها هستند با قد بلندتر و ریش و سبیل و موهای ریخته سر. چون به نظر روانشناسان شخصیت انسانها در پنج سالگی شکل میگیرد و بسته میشود. بقیه معلومات آنها برای اثبات شخصیتی است که پیدا کردهاند. فریبکاران با غلوّ (مبالغه و گزافه گوئی و اغراقگویی) از این طبیعت بچگانه استفاده میکنند و از عقیدهای با غلوّ و مبالغه گوئی تعریف و از عقائد دیگر بدگوئی میکنند. قرآن در بیان این طبیعت بچگانه در آیه 111 تا 113: 2 سوره بقره میفرماید: «یهودیها گفتند فقط یهودیها (نسل یهودا) وارد بهشت میشوند و مسیحیان (عیسویان. نصاری) گفتند فقط مسیحیان (کسانی که به مسیح ایمان دارند) وارد بهشت میشوند. این دلخواه و آرزوی ایشان است. بگو اگر راست میگوئید دلیلتان را بیاورید. (کجای تورات یا انجیل چنین حرفی دارد؟) آری هر کس خود را تسلیم خدا کند (هر دینی که داشته باشد) و نیکوکار باشد پاداشش پیش خداوندش محفوظ است نه ترسی دارد نه غصهای. یهودیها گفتند مسیحیان بر چیزی نیستند (دینشان درست نیست و پاداشی ندارند) و مسیحیان گفتند یهودیان دینی و پاداشی ندارند. در صورتیکه آنها کتاب دینی خود را میخوانند (می بینند چنین چیزی در آن وجود ندارد.) تمام افراد نادان هم همین حرف را میزنند. خدا روز قیامت در باره این چیزی که در آن اختلاف دارند میان آنها حکم میکند.» اصلا سر تا سر تورات صحبتی از بهشت و دوزخ در کار نیست بلکه موسی ع از پاداش و مجازات دنیوی صحبت میکند. چون در شماره 3 تا 13: 26 لاویان (تورات) یَهُوَه میگوید: «اگر در فرایض من سلوک نمائید و اوامر مرا نگاه داشته آنها را بجا آورید آنگاه بارانهای شما را در موسم آنها خواهم داد و زمین محصول خود را خواهد آورد و درختان صحرا میوه خود را خواهد داد، کوفتن خرمن شما تا چیدن انگور خواهد رسید و چیدن انگور تا کاشتن تخم خواهد رسید و نان خود را به سیری خواهید خورد و در زمین با امنیت سکونت خواهید کرد...» تا آخر 13 در باره پاداشهای دنیوی صحبت میکند و صحبتی از بهشت و دوزخ در کار نیست. و در شماره 14 تا 39 در باره مجازاتهای دنیوی صحبت میکند و میگوید: «اگر مرا نشنوید و جمیع این اوامر (اوامری که در کتاب لاویان و خروج و اعداد و تثنیه (تورات) وجود دارد و به موسی گفته شده) را بجا نیاورید و اگر فرایض مرا رد نمائید و دل شما احکام مرا مکروه دارد تا تمامی اوامر مرا بجا نیاورده عهد مرا بشکنید من این را بشما خواهم کرد که خوف و سل و تب را که چشمان را فنا سازد و جان را تلف کند بر شما مسلط خواهم ساخت و تخم خود را بی فایده خواهید کاشت و دشمنان شما آن را خواهند خورد...» و تا آخر 39 در باره مجازاتهای دنیوی صحبت میکند و صحبتی از بهشت و جهنم در کار نیست.
ایمان به بهشت و دوزخ سالها بعد از نوشتن تورات (عهد عتیق) بدست عزرا در یهود بوجود آمد. چون یهود به مدت دویست سال جزو امپراطوری هخامنشیان بود، و هخامنشیان تا دریای مدیترانه و ترکیه و مصر امروزی را در تصرف داشتند. انجیل در باره یهودیان صدوقی میگوید: «در همانروز صدوقیان که منکر قیامت هستند نزد او (نزد عیسی) آمده سوال نموده گفتند...» 23: 22 انجیل متی. در انجیل نیز چنین صحبتی نیست که فقط مسیحیان که ایمان به مسیح آورده اند به بهشت میروند. چون عیسی مسیح در شماره 13: 9 متی میفرماید: «... نیامدهام تا عادلان را بلکه تا گناهکاران را به توبه دعوت نمایم.» چون عادلان خودشان عادل هستند و بحقوق دیگران تجاوز نمیکنند بلکه آمدهام تا گناهکاران توبه کنند و عادل شوند و بحقوق دیگران تجاوز نکنند. عیسی مسیح در شماره 28 تا 31: 21 متی میفرماید: «و چه گمان دارید؟ شخصی را دو پسر بود نزد نخستین آمده گفت ای فرزند امروز به تاکستان من رفته بکار مشغول شو. او در جواب گفت نخواهم رفت اما بعد پشیمان گشته برفت. و به دومین همچنین گفت او در جواب گفت ای آقا من میروم ولی نرفت. کدامیک از این دو خواهش پدر را بجا آورد؟ گفتند اولی ...» مطابق این مثل کسی که بگوید مسیح فرستاده، یا نبی مثل موسی یا پسر خدا، یا پسر حبیب و یگانه خدا، یا یکی از 3 خدا یا خود خداست ولی احکام انجیل را که وحی خدا است انجام ندهد مسیحی واقعی نیست و دستورهای مسیح را انجام نداده اما کسی که مسیح را نه خدا نه پسر خدا نه فرستاده و نبی مثل موسی بداند ولی احکام خدا را که در انجیل است انجام دهد دستور پدر را انجام داده است. عیسی مسیح در شماره 24: 14 انجیل یوحنا میفرماید: «آنکه مرا محبت ننماید کلام مرا حفظ نمیکند و کلامی که میشنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرا فرستاد.» و در شماره 15: 15 میفرماید: «... هر چه از پدر شنیدهام به شما بیان کردم.»
عیسی مسیح در شماره 21 تا 27: 7 متی میفرماید: «نه هر که مرا خداوند خداوند گوید داخل ملکوت آسمان گردد بلکه آنکه اراده پدر مرا که در آسمان است بجا آورد. بسا در آن روز (روز حساب) مرا خواهند گفت خداوندا خداوندا آیا بنام تو نبوت ننمودیم؟ و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم؟ (مریضها را شفا ندادیم؟) و بنام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟ آنگاه به ایشان صریحاً خواهم گفت که هرگز شما را نشناختم. ای بدکاران از من دور شوید. پس هر که این سخنان مرا بشنود و آنها را بجا آورد (آری بجا آورد یعنی به آن عمل کند) او را به مردی دانا تشبیه می کنیم که خانۀ خود را بر سنگ بنا کرد و باران باریده و سیلابها روان گردیده و بادها وزیده بدانخانه زور آور شد و خراب نگردید. زیرا که بر سنگ بنا شده بود. و هر که این سخنان مرا شنیده به آنها عمل نکرد به مردی نادان ماند که خانه خود را بر ریگ بنا نهاد و باران باریده و سیلاب ها جاری شد و بادها وزیده بدانخانه زور آورد و خراب گردید و خرابی آن عظیم بود.» می بینیم مسیح را خداوند خداوند خواندن و شفا دادن مریضها و معجزات بسیار کردن انسان را داخل ملکوت آسمان نمیکند و ایمان خشک و خالی به مسیح باعث رستگاری نیست و فریبکاران مردم ساده دل را فریب دادهاند.
پولس (پال) در شماره 13 و 14: 2 رومیان (کتاب عهد جدید: انجیل) مینویسد: «... شنوندگان شریعت در نظر خدا عادل نیستند بلکه کنندگان شریعت عادل شمرده خواهند شد. زیرا هرگاه امتهائی که شریعت ندارند کارهای شریعت را به طبیعت بجا آرند اینان هر چند شریعت ندارند برای خود شریعت هستند.» یعقوب در شماره 14 و 17 و 20: 2 رساله خود (عهد جدید: انجیل) مینویسد: «ای برادران من چه سود دارد اگر کسی بگوید ایمان دارم وقتی که عمل ندارد. آیا ایمان میتواند او را نجات بخشد؟» «ایمان نیز اگر در خود اعمال ندارد در خود مرده است.» «ایمان بدون اعمال باطل است.»
متأسفانه مسلمانان بی اطلاع از قران نیز میگویند هیچکس جز مسلمانانی که به محمد ص و قرآن ایمان داشته باشند به بهشت نمیروند و آن را هم قبول ندارند و اگر از اهل سنت باشند میگویند فقط اهل سنت به بهشت میروند و اگر شیعه باشند میگویند فقط شیعیان به بهشت میروند بعد کار بجای باریکتر می کشد و هر فرقه فقط خود را اهل بهشت میداند و قرنها بنام شیعه و سنی بجان هم افتادند و یکدیگر را کشتند، همانطور که مسیحیان کاتولیک و پروتستان بجان هم افتادند و هم را کشتند. این کشتارها فقط بخاطر بی اطلاعی از متن کتاب اصلی دین بود.
نظر دین
قرآن در آیه 62: 2 سوره بقره و 69: 5 سوره مائده با کمی تفاوت میفرماید: « مسلمانان (افرادی که به پیغمبر اسلام ص ایمان آوردهاند) و یهودیان و مسیحیان و صابئیها، بطور کلی کسانی که به خدا و روز آخرت ایمان دارند و کار صحیح و درست میکنند پاداششان پیش خداوندشان (ارباب و فرمانفرمایشان) محفوظ است، نه ترسی دارند نه غصهای.» میبینیم که تعصبی در دین وجود ندارد و دین بخصوصی مورد نظر نیست بلکه آنچه مورد نظر است ایمان و عمل صالح (کار درست و صحیح و درستکاری) است. چون همه پیغمبران برای این فرستاده شدهاند که مردم درستکار باشند یعنی حقوق یکدیگر را حفظ کنند و کار خود را درست و صحیح انجام دهند. در صورتیکه دکانداران دینی مردم را سرگرم کارهایی کردهاند که هیچ نتیجهای ندارد. قرآن در آیه 13: 42 سوره شوری میفرماید: «خداوند برای شما از دین همان چیزی را قانونگذاری کرده که نوح را به آن سفارش کرده و همان چیزی است که بتو وحی کردیم و همان چیزی است که ابراهیم و موسی و عیسی را به آن سفارش کردیم که دین را اجرا کنید و در دین دچار تفرقه نشوید. این چیزی که مشرکین را به آن دعوت میکنی برای آنها سنگین و سخت است. خدا هر کس را که بخواهد انتخاب میکند و هر کس را که به سوی او برگردد هدایت میکند.» شرک یعنی در دین کسی یا چیز دیگری را کنار خدا قرار دادن و خود را در مقابل او کوچک دیدن و از دستورش بدون و چرا اطاعت کردن. همانطور که دیدیم آیه 64: 3 سوره آلعمران میفرماید: «بگو ای اهل کتاب بیائید ... که بعضی از ما بعضی را غیر از خدا ارباب خود نگیرند...» اما مردم هر کس و ناکس را ارباب خود میگیرند. این کس چه از دانشمندان دینی باشد چه از زاهدان گوشه گیر چه پاپ باشد چه آخوند چه قطب و پیر و مرشد چه شاه باشد چه رئیس جمهور. چه کارفرما باشد چه وزیر و رئیس اداره، چه مجلس شورا باشد چه مجلس نمایندگان و سنا.
خداوند در آیه 31: 9 سوره توبه میفرماید: «دانشمدان دینی و زاهدان تارک دنیا و مسیح ابن مریم (پیغمبرشان) را ارباب (فرمانفرمای) خود گرفتند در صورتیکه به آنها دستور داده شده بود که فقط خدای واحد را عبادت کنند (اینکار آنها خلاف توحید است). معبودی جز او (خدای واحد) وجود ندارد. خدا خیلی بالاتر از چیزهائی است که شریک او میسازند.» این کار آنها شرک است همانطور که در آخر آیه میبینیم. اینکار آنها در اثر بی اطلاعی و بی توجهی است وگرنه خدای خالق 50 میلیارد کهکشان کجا و آدم کوچکی که ضعیف و کم دانش است کجا؟ میدانیم که دانش انسانها بسیار محدود است و حافظه انسانها ضعیف و انسانها دچار ترس و امید هستند و از همفکران خود طرفداری میکنند و با کسانی که با آنها همفکری نمیکنند دشمنی میکنند. مطابق میل قدرتمندانی که وجود دارند عمل میکنند تا مورد لطف آنان قرار گیرند یا از گزندشان در امان باشند.
حساب کنید
وضع دکانداران دینی که دین را دکان کسب
خود کردهاند و از راه دین مخارج زندگی
خود را بدست می آورند چه خواهد بود؟ این
دکانداران دینی بودند که چون مورد حمله
عیسی مسیح (ع)
قرار
گرفتند او را بکشتن دادند.
(البته
مطابق اناجیل چهارگانه)
چون
عیسی مسیح ع میگفت «هر
نهالی که پدر آسمانی من نکاشته باید کنده
شود.» یعنی
هر دستوری که از خدا نیست و در تورات وجود
دارد باید کنده شود.
(13: 15 متی)
و
کاتبان و فریسیان را دکانداران ریاکاری
میدانست که «نماز
را به ریا طویل میکنند و خانه بیوه زنان
را میبلعند.» 14: 23
متی.
دکانداران
فریبکاری که به دروغ میگفتند:
«غیر
از قیصر پادشاهی نداریم.»
15: 19 یوحنا.
انسانها
این چنین هستند. چنین
انسانهائی را که برای منافع خود دروغ
میگویند و انسانها را بکشتن میدهند ارباب
خود گرفتن فقط در اثر بی توجهی صورت میگیرد.
خداوند
در آیه 13: 49 سوره
حجرات میفرماید: «ای
مردم ما شما را از مرد و زنی خلق کردیم و
شما را بصورت قبیلهها و ملتها در آوردیم
برای اینکه همدیگر را بشناسید.
(اگر
همه یک شکل بودید شناختن همدیگر سخت بود)
گرامیترین
شما پیش خدا پرهیزگارترین شما است.
خدا
دانا و آگاه است.» از
کارها و نیّتها (قصدهای)
شما
آگاه و با خبر است.
میبینیم
که اسمها در اسلام مهم نیست بلکه پاکدامنی
و تقوی مهم است. عیسی
ع نیز میگوید: «نه
هر که مرا خداوند خداوند گوید داخل ملکوت
آسمان گردد بلکه آنکه اراده پدر مرا که
در آسمان است بجا آورد.»
انجیل
متی 21: 7. قرآن
در آیه 46: 29 سوره
عنکبوت میفرماید:
«با
اهل کتاب (دینداران
دیگر) فقط
با بهترین طرز بحث و گفتگو کنید
-
باستثناء
ستمکاران آنها - و
بگوئید ما به آنچه به ما و شما نازل شده
ایمان داریم، و معبود ما و شما یکی است و
ما تسلیم او هستیم.»
مسلمان
واقعی از این دستور خداوند مثل بقیه
دستورهای او اطاعت میکند و با اهل کتاب
با بهترین روش بحث و گفتگو میکند.
خداوند
در آیه 136: 2 سوره
بقره و با کمی تفاوت در آیه 84:
3 سوره
آلعمران میفرماید:
«بگوئید
ما به خدا و آنچه بما نازل شده و آنچه به
ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و
فرزندان او نازل شده و آنچه به موسی و عیسی
داده شده (یعنی
به تورات و انجیل) و
آنچه به پیغمبران از طرف خداوندشان داده
شده ایمان داریم و فرقی بین آنها نمیگذاریم
و ما تسلیم او (خدا)
هستیم.»
مسلمان
واقعی این آیه را مثل بقیه آیات قرآن قبول
دارد و با آن بازی نمیکند تا آن را مطابق
نظر و خواست مردم بی اطلاع یا منافق توجیه
و تفسیر کند. لذا
میبینیم مسلمان واقعی تمام پیغمبران و
تمام کتابهای الهی را قبول دارد.
چون
یکی از ایمانهائی که دارد ایمان به
پیغمبران خدا است و یکی دیگر از ایمانهائی
که دارد ایمان به کتابهای الهی است که
خدا به پیغمبران داده.
چون
آیه 177: 2 سوره
بقره میفرماید: «نیکی
آن است که صورتتان را بطرف مشرق و مغرب
برگردانید. بلکه
نیکوکار کسی است که به خدا و روز آخرت و
فرشتگان و کتاب و پیغمبران ایمان داشته
باشد و ... » کفر
هم مطابق آیه 136: 4 سوره
نساء کفر به هر یک از این 5
چیز
است. لذا
مسلمان واقعی که تمام پیغمبران و تمام
کتابهای الهی را قبول دارد وظیفه دارد
تمام دینداران واقعی و اصلاح طلبان حقیقی
را برای ساختن یک دنیای پاک متحد کند تا
انسانها بنده انسانها نباشند و خود را
در مقابل هیچکس و هیچ چیز کوچک نبینند و
از دستور هیچکس و هیچ چیز بی چون و چرا
اطاعت نکنند و فقط از دستور خداوند که
خالق و ارباب (فرمانفرمای)
آنها
است پیروی کنند و دنیائی بسازند که در آن
از ظلم و فساد و فقر و جهل و خرد شدن شخصیت
انسانها اثری نباشد.
چه باید کرد ؟
مسلمان واقعی میداند که در آیه 11: 13 سوره رعد میفرماید: «... تا مردم آنچه مربوط به خودشان است (یعنی طرز فکر و عملشان) را عوض نکنند خدا وضع آنها را تغییر نمیدهد...» و تا مردم فکر و عملشان را عوض نکنند با تغییر حکومتها جامعه پاکی که در آن اثری از ظلم و بیعدالتی و اجحاف و تبعیض بیجا نباشد بوجود نخواهد آمد. تا وقتی مردم هدفشان و معبودشان ثروت و قدرت و شهرت و شهوت باشد وضع همین خواهد بود و هر دستهای که روی کار بیاید کاری نخواهد کرد. چون ثروت پرستان و قدرت طلبان و شهرت جویان و شهوت پرستان اطراف آنها را خواهند گرفت و پاکان برای اینکه دامنشان آلوده نشود از اینکه به کسانی که بقدرت رسیدهاند نزدیک شوند و به شهرت و پاکی آنان لطمهای وارد شود خودداری خواهند کرد و میدان را برای یکّه تازی ثروت پرستان و قدرت طلبان باز خواهند گذاشت و کاسه همان کاسه خواهد بود و آش همان آش. عدهای از اریکه قدرت و خر مراد پائین کشیده شدهاند و عده دیگری بر آن قرار گرفته و بر آن سوار شدهاند و فقط افراد عوض شدهاند. و فردای روز تغییر حکومت همه افراد سر کار خود حاضر شدهاند و بکار خود مشغول میباشند. اداری در اداره خود و فروشنده در فروشگاه خود و بنّا سر بنّایی خود و کشاورز سر کشاورزی خود. فقط عدهای جدید جای قدرتمندان دیروز را اشغال کردهاند. مسلمان واقعی این حقیقت را میداند و آلت دست قدرت طلبان نمیشود. مسلمان واقعی میداند این تغییر فکر در روحیه مردم که تغییر عمل و رفتار را به دنبال دارد لااقل یکی دو قرن لازم دارد که با همکاری کلیه دینداران واقعی و اصلاح طلبان واقعی افراد را به حقیقت زندگی سعادتمندانه آشنا سازد و آنها را از خر شیطان پیاده کند و از خیالبافیها دور کند. ولی میداند هر قدر تعداد افراد پاک زیاد شود به همان اندازه دنیا بطرف پاکی پیشرفته و کمکم در آینده به پاکسازی جوامع بشری نزدیک شده است بدون اینکه تخریبی بوجود آید و انسانی کشته شود.
عمل صالح
عمل صالح یعنی کار درست و صحیح و بجا و شایسته و سزاوار. قرآن در آیه 55: 24 سوره نور میفرماید: «خدا به کسانی از شما که ایمان داشته باشند و کار درست (عمل صالح) بکنند وعده داده است که آنها را جانشین قدرت موجود بکند همانطور که قبلیها را جانشین قدرت قبل از خود کرده است. و دینی را که برای آنها پسندیده بقدرت برساند (حاکم بر اجتماع کند) و ترسشان را به امنیت خاطر تبدیل کند. آنوقت مرا بندگی میکنند (و بنده هیچکس و هیچ سازمانی نخواهند بود) و چیزی را (در بندگی خود یعنی اطاعت بی چون و چرا) شریک من نمیسازند. کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسق هستند.» فاسق یعنی کسی که از اطاعت خدا سرپیچی کرده و از دستور و نظر خدا اطاعت و پیروی نمیکند.
میبینیم که در اجراء این وعده دو شرط لازم است یکی ایمان یعنی اعتقاد کامل بطوری که جای شک و تردیدی باقی نگذارد. این ایمان در اثر پیدا شدن روابط ریاضی قران بطور صد در صد برای کسانی که با دقت به آن توجه کنند حاصل میشود. چون متوجه میشوند که قرآن کار محمد که امّی و بیسواد نبوده و کار تمام مردم آن زمان که تعداد افراد با سوادشان از انگشتان شخص تجاوز نمیکرده نبوده بلکه کار انسانهای امروزی با استفاده از کامپیوتر هم نیست چون بعضی از ارقام روابط ریاضی قرآن آن 68 تا 73 رقم میباشد که امکان جور بودن هر کدام از رقمهای آن یک دهم 10/1 میباشد یعنی یک روی 1073 یعنی یک روی یکی که 73 صفر در جلوی آن گذاشته شود. و 19 رابطه ریاضی 8 رقمی تا 73 رقمی داشته باشد. بالاخره روزی به فکر بررسی این روابط خواهند افتاد و متوجه الهی بودن قرآن و پیغمبری محمد ص خواهند شد. محمدی که قرآن در باره او در آیه 48: 29 سوره عنکبوت میفرماید: «تو قبلاً کتابی نخوانده بودی و با دست خود چیزی ننوشته بودی چون در آن صورت کسانی که در صدد باطل کردن رسالت تو بودند دچار شک میشدند.» لذا این ایمان در آینده برای انسانها ایجاد خواهد شد. ولی شرط دوم عمل صالح یعنی کار درست است. این کار درست امروزه معرفی کردن روابط حیرت انگیز ریاضی قرآن است که باعث میشود افراد مؤمن به الهی بودن قرآن آن را مطالعه کنند و بدون شک و تردید احکام آن را که برای تأمین سعادت واقعی افراد بشر است بکار بندند و سعی کنند در کار دین و حرفه و شغل خود صحیحترین کار را بکنند و برای اینکار هم باید تعالیم صحیح خداوند را که در قرآن است بشناسند و هم راه بهتر ساختن حرفه و شغل خود را بهتر بشناسند تا کار خود را به طور صحیح انجام دهند. چون بدون شناختن راه صحیحِ کار نمیتوانند آن را بطور صحیح و درست انجام دهند.
مسلمان واقعی دنبال بهترین سخن و صحیحترین راه میگردد. چون خداوند در آیه 17 و 18: 39 سوره زُمر میفرماید: «... به آن دسته از بندگان من که به حرفها گوش میدهند و از بهترین سخن پیروی میکنند مژده بده. چون آنها کسانی هستند که خدا راه صحیح را به آنها نشان داده (کارشان درست است) و چنین افرادی عاقل واقعی هستند.» و در آیه 36: 17 سوره اسراء میفرماید: «از آنچه نمیدانی دنباله روی نکن. چون گوش و چشم و دل همگی مسئول آن خواهند بود.» لذا مسلمان واقعی همانطور که گفته شده «از گهواره تا گور دنبال کسب دانش بیشتر است.» مسلمان واقعی میداند باید تمام دینداران واقعی و اصلاح طلبان حقیقی را متحد کند. چون خداوند در آیه 105: 3 سوره آل عمران میفرماید: «شما مثل کسانی که پس از آنکه دلیلهای روشن برای آنها آمد تفرقه و اختلاف پیدا کردند و عذاب بزرگی داشتند نباشید.» و میداند برای اینکار باید مطابق کتاب الهی رفتار کند. چون خداوند در آیه 103: 3 سوره آلعمران میفرماید: «همگی به رشته الهی (یعنی به قرآن) بچسبید و تفرقه نداشته باشید ...»