77
فریبکاری 1
انسانها بدون اینکه توجه داشته باشند از گمان (ظَنّ) پیروی میکنند. چون معلومات ما انسانها بسیار محدود و کم است. از 50 میلیارد کهکشانی که میگویند جهان ما را ساخته چه اطلاعی داریم؟ از کهکشان خودمان – کهکشان راه شیری – حتی از منظومه شمسی خودمان چه اطلاعی داریم؟ میگویند کهکشان ما دویست میلیارد منظومه شمسی دارد. از منظومه شمسی چه اطلاعی داریم؟ از کره زمینی که در آن زندگی میکنیم چه اطلاعی داریم؟ از شهر خودمان و خیابانها و کوچهها و ساکنانش چه اطلاعی داریم؟ از کوچههای خیابانی که در آن زندگی میکنیم چه اطلاعی داریم؟ از خانهها و ساکنان کوچه خودمان و اخلاق و معلومات و رفتار زن و مرد و بچههای کوچه خودمان چه اطلاعی داریم؟ اطلاعات ما و معلومات ما بسیار محدود و کم است. خداوند در آیه 36: 10 سوره یونس میفرماید: «بیشتر مردم از گمان (ظَنّ) پیروی میکنند. در صورتیکه گمان به اندازه ذرهای انسان را از حقیقت بی نیاز نمیکند. چون از آنچه انسانها میکنند اطلاع دارد.» آیه 116: 6 سوره انعام میفرماید: «اگر از بیشتر کسانی که در زمین ساکن هستند اطاعت کنی تو را از راه خدا منحرف میکنند. آنها فقط از گمان پیروی میکنند و فقط حدس میزنند و دروغ میگویند.» فریبکاران معمولاً از این بی اطلاعی مردم سوء استفاده میکنند و با مغالطات خود آنها را فریب میدهند. در خرید و فروش، در سیاست، در دین، در فلسفه، این مغالطه کاری و فریبکاری را میبینیم. البته بسیاری از این فریبکاران فریب خوردگانی هستند که به علت محدودیت معلومات خود فریب مغالطات دیگران را خوردهاند و با اطمینان به درستی آن با حسن نیّت آن را بازگو میکنند. ولی بعضی با علم به حقیقت دیگران را فریب میدهند. بعضی میگویند روح خدا در من است چون خداوند در آیه 29: 15 به فرشتگان میفرماید: «وقتی من آدم را ساختم و از روح خود در او دمیدم در مقابل او به سجده بیفتید.» اگر این روح را روح خدا و تمام روح خدا بدانیم روحی که از بین تمام میلیاردها انسانی که در جهان وجود دارد و داشته چقدر آن به یک نفر میرسد؟!! و اگر این روح را روحی که مال خدا است نه روح خود خدا چقدر آن به ما میرسد تا ادعا کنیم ما خدا هستیم یا کسی ادعا کند که من خدا هستم؟ چون در آنصورت با مغالطه او همه خدا هستند نه تنها یکنفر. و اگر این روح دانش (علم) باشد که مطلب چیز دیگری است. چون خدا پس از اینکه مطابق آیه 30 تا 34: 2 سوره بقره آدم را آفرید و اسمها را به او یاد داد (تعلیم داد. آموخت) به فرشتگان گفت اسم آنها را بگوئید. نتوانستند بگویند. و آدم گفت. خداوند به فرشتگان گفت به آدم سجده کنید. لذا این روح ممکن است همان یاد دادن اسمها باشد که با این اسم گذاریها وسیله تفهیم و تفهّم و تعلیم و تعلم فراهم شده و انسان به معلومات امروزی رسیده. بعضیها با مغالطات خود گفتهاند خداوند در آیه 17: 8 به مسلمانان میفرماید: «شما آنها را (در جنگ) نکشتید ولی خدا آنها را کشت. و تو (ای پیغمبر) تیر نینداختی – وقتی تیراندازی میکردی – ولی خدا تیر انداخت ...» پس پیغمبر خدا بوده. چون فقط به قسمت دوم اشاره میکنند که میفرماید: «تو تیر نینداختی بلکه خدا تیر انداخت.» ولی یا توجه به قسمت اول آیه ندارند و فریب خوردهاند یا با علم و آگاهی به قسمت اول آیه این حرف را میزنند که فریبکارند. چون قسمت اول آیه میفرماید: شما مؤمنین «آنها را نکشید ولی خدا آنها را کشت.» پس در آنصورت و با آن استدلال و مغالطه همه مؤمنین خدا بودهاند و خدائی اختصاص به یک نفر نداشته. این مغالطه را وقتی میکنند که انسان به خالقیت و علم خدا توجه ندارد. چون آیه 73: 6 سوره انعام میفرماید: «خدا کسی است که آسمانها و زمین را بحق آفرید و روزی که بگوید باش خواهد بود.سخن او حق است. روزی که در صور دمیده میشود، فرمانروائی مال او است. دانای غیب و آشکار است و حکیم و با خبر است.» در قرآن در باره اینکه خدا آسمانها و زمین را آفرید 27 بار سخن گفته شده است. ولی فریبکاران با سوء استفاده از بی اطلاعی و بی توجهی مردم با گفتن نیمی از آیه دیگران را فریب میدهند. باید به آنها گفت آیا محمد ص آسمانها و زمین را آفریده یا میرزا حسینعلی نوری که بخود لقب بهاءالله داده بود آفریده. چون او ادعای خدائی میکرد و میگفت: «معبودی جز من زندانی تنها وجود ندارد.» 229 مبین معبود ترجمه اله است و آیه 29: 21 سوره انبیاء میفرماید: «هر کس از آنها که بگوید من غیر از خدا (اِله) معبود هستم او را با آتش جهنم مجازات میکنیم (او را به جهنم میفرستیم) ما ستمکاران را اینطور مجازات میکنیم.» از آیه 19 تا این آیه را بخوانید تا بهتر مطلب را درک کنید. آیه 6 هود سوره 11 میفرماید: «هیچ جنبدهای (جانداری) در زمین نیست مگر اینکه روزی آن بر عهده خدا است ...» آیا محمد ص یا میرزا حسینعلی نوری روزی یعنی خوراک همه جانداران جهان را میدهد؟ آیه 119 و 154: 3 سوره آلعمران میفرماید: «... خدا به آنچه (در سینهها) است (از افکار و نیت انسانها) اطلاع دارد.» آیا محمد ص یا میرزاحسینعلی نوری از افکار و نیات مردم اطلاع داشتند؟ آیه 59: 6 سوره انعام میفرماید: «کلیدهای غیب پیش خدا است. هیچکس جز خدا از آنها اطلاع ندارد. خدا آنچه را که در دریا و خشکی است میداند. هیچ برگی به زمین نمیافتد مگر اینکه خدا آن را میداند. هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن وجود دارد.» آیا محمد ص یا میرزاحسینعلی نوری اینها را میدانست؟ آیا فریبکاری غیر از این است که فریبکاران از بی اطلاعی و بی توجهی مردم سوء استفاده کنند و تحصیل کردگانی که خود را روشنفکر میدانند خود را بهائی و پیرو چنین کسی بدانند؟ البته بیشتر بهائیان آدمهای خوب و تحصیل کرده هستند، ولی در اثر بی توجهی فریب خوردهاند. چون تحصیل کاری به امور دینی ندارد. در تحصیل هر کس رشتهای از علوم طبیعی را میخواند و مهندس و دکتر آن رشته میشود.
آقای عباس افندی که بخود لقب عَبدالبَهاءِ داده بود. در سخنرانی خود در سال 1912 در فیلادلفیا اصولی را از قول پدرش نقل کرد ولی استنادی بگفتههای پدرش که این اصول را گفته باشد نکرد. او یکی از اصول را بی تعصبی و عدم تعصب و یکی دیگر از این اصول را تحری حقیقت و دست برداشتن از تقلید معرفی میکند. در صورتیکه بهائیان متعصبترین افراد میباشند و از پدران خود تقلید میکنند یا ندانسته بدون اینکه از قرآن اطلاعی داشته باشند ادعای بهائی بودن و پیروی از میرزاحسینعلی نوری که بخود لقب بهاءالله داده بود میکنند. در صورتیکه این دو اصل از اصول مسلم اسلام است. چون خداوند در آیه 36: 17 سوره اسراء میفرماید: «از آنچه نمیدانی (به آن علم نداری) دنباله روی نکن. چون گوش و چشم و دل همگی مسئول آن میباشند.» و در آیه 17 و 18: 39 سوره زمر میفرماید: «به بندگان من که به حرفها گوش میدهند و از بهترین سخن پیروی میکنند مژده بده. اینها افرادی هستند که خدا هدایتشان کرده (راه درست را شناختهاند) و اینها عاقل و خردمند واقعی هستند.» آقای میرزاحسینعلی نوری در صفحه 233 کتاب مبین میگوید: «کسی را که جهان را برای خودش خلق کرده از اینکه به یکی از دوستانش نگاه کند منع کردهاند (باز داشتهاند) این ظلم آشکاری است.» در صفحه 396 کتاب مبین میگوید: «هوای زندان به خاطر نَفَس خدا که بالا رفته افتخار میکند...» آیا این خدای خالق جهان بوده که زندانیش کرده و از دیدن دوستانش جلوگیری میکردند یا آقای میرزاحسینعلی نوری؟ آیا واقعاً ایشان خدای آفریننده جهان بودند یا دروغ میگفتند و ادعای زیادی میکردند؟ باید بهائیان غیر متعصب متحری حقیقت که دنبال حقیقت میکردند اندکی فکر کنند و حقیقت را تشخیص دهند.
آقای میرزاحسینعلی نوری ادعا میکرد که همان مَن یُظهِرُهُ اللهُ است که باب برای پیامبر بعد از خود بیان کرده بود. اما آقای سید علیمحمد شیرازی موسوم به باب در باب 13 از واحد سوم سطر اول صفحه 95 بیان فارسی مینویسد: «اِذمِن ظهور آدم الی اول ظهور نقطه البیان (یعنی خود سید علیمحمد شیرازی) از عمر این عالم نگذشته الا دوازده هزار و دویست و ده سال و قبل از این شکی نیست که از برای خداوند عوالم و ادادم مالانهایه بوده و غیر از خداوند کسی محصی آنها نبوده و نیست و در هیچ عالمی مظهر مشیت نبوده الا نقطۀ بیان، ذات حرف سبع (علی 3، محمد4) و نه حروف حی آن الا حروف حی بیان .... و بعینه نقطه بیان (خود سید علیمحمد شیرازی) همان آدم بدیع فطرت اول بوده ... و الا آن آدم در مقام نطفه این آدم میگردد. مثلاً جوانی که دوازده سال از عمر او گذشته (هر هزار سال یک سال) نمیگوید که من آن نطفه هستم ... همچنین من یظهره الله در حد زمانی که محبوب چهارده ساله ذکر میشود لایق نیست که بگوید من همان دوازده ساله بودم.» لذا من یظهره الله دو هزار سال بعد خواهد آمد. هر سال یک هزار سال و 12 تا چهارده دو سال. کامل آن را بهائیان غیر متعصب متحری حقیقت در بیان فارسی مطالعه کنند.