72
اتحّاد
اتحاد یعنی یکی شدن. تفرقه یعنی جدا شدن. اختلاف یعنی بر خلاف هم بودن. میدانیم که دین مخواهد دنیائی بسازد که از ظلم و فساد وفقر و جهل و خرد شدن شخصیت انسانها در آن اثری نباشد. میدانیم که آیه 15: 49 سوره حجرات میفرماید: «مؤمنین واقعی کسانی هستند که به خدا و پیغمبرش ایمان دارند و دچار شک نشدند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردند. چنین افرادی راست میگویند.» و وقتی میگویند ما ایمان داریم راست میگویند. بنابراین مؤمنین واقعی با مال و جانشان در راه خدا جهاد و کوشش و مبارزه میکنند. مدعیان مسلمانی زیادند ولی مسلمان واقعی کم است. بقولی از کیمیا (کبریت سرخ) کمیابترند. آیه 4: 61 سوره صف میفرماید: «خدا کسانی را دوست دارد که در راه او صف بسته (متحد و متشکل) چون ستون آهنین میجنگند.» آیا مدعیان مسلمانی امروزه با هم متحد هستند و در راه خدا با مال و جانشان مبارزه میکنند؟ بقولی پنجاه و هفت (57) کشور مسلمان وجود دارد که وجودشان باعث ننگ اسلام است. چون مسلمانان جهان باید با هم متحد باشند و یک کشور را تشکیل دهند. آیه 10: 49 سوره حجرات میفرماید: «افراد با ایمان با هم برادرند. بین برادرانتان را اصلاح کنید. از نافرمانی خدا بر حذر باشید تا رستگار و موفق شوید.» چون اگر برادران دینی شما متحد نباشند دچار تفرقه و اختلاف میشوند. همانطور که شدهاند و دچار ذلت و خواری میشوند. همانطور که شدهاند. مدعیان مسلمانی هر کدامشان در یک صف میایستند و به برادران دینی صف دیگر بد میگویند و آتش دشمنی و اختلاف را دامن میزنند. آنهم به اسم مسائل جزئی که در دین هیچ اهمیت و ارزشی ندارد. چون خداوند در آیه 31: 4 سوره نساء میفرماید: «اگر شما از گناهان بزرگی که از آن نهی شدهاید خودداری کنید، گناهان دیگر شما را میبخشیم (متوسطها و کوچکها را) و شما را با احترام وارد جای پر ارزشی (یعنی وارد بهشت) میکنیم.» و میدانیم مطابق آیه 87 و 122: 4 سوره نساء: «چه کسی از خدا راست گوتر است؟» لذا خدا دروغ نمیگوید و وعده دروغ نمیدهد. آیه 62: 2 سوره بقره و 69: 5 سوره مائده با کمی اختلاف میفرماید: «مسلمانان (افرادی که به رسالت محمد ص ایمان آوردهاند) و یهودیان و مسیحیان و پیروان یحیی (صابئین) بطور کلی کسانی که به خداوند و روز آخرت ایمان دارند و کار درست (عمل صالح) میکنند مزدشان پیش خدا محفوظ است. ترسی ندارند و غصه نمیخورند.» مسلمان نماهائی که از کتاب دینی خود اطلاع ندارند چگونه ادعای مسلمانی میکنند یعنی ادعا میکنند که ما تسلیم حکم و نظر خدا هستیم؟ مسلمانان و یهودیان و مسیحیان و صابئین کدام یک از فروع احکامشان مثل هم است که مسلمان نماها بر سر احکام جزئی که در قرآن اثری از آنها نمیبینیم به جان هم افتادهاند و همدیگر را تکفیر میکنند و کافر میخوانند و یکدیگر را میکشند؟ آیا این حماقت محض و جهالت نیست؟ اگر نیست چه چیزی است؟ کسانی که هدف مشترک یعنی ساختن یک دنیای پاک دارند باید متحد و متشکل باشند و چون ستون آهنین در راه خدا بجنگند و مخالفین ساختن یک دنیای پاک را متحداً و عاقلانه از سر راه بردارند. برای اینکار باید مردم ناآگاه و بی اطلاع را آگاه و مطلع سازند، تا آنها را به صف خود ملحق سازند و قدرت بیشتری برای ساختن یک دنیای پاک پیدا کنند. اختلافات جزئی که ربطی به ساختن یک دنیای پاک ندارد طبیعی است. آیه 118: 11 سوره هود میفرماید: «اگر خدا میخواست مردم را امت واحدی قرار میداد (مثل هر نوع از موجودات زنده قرار میداد که مثل هم عمل میکنند) ولی مردم دائماً با هم اختلاف دارند.»
چون معلومات هیچ دو نفر آنها در جهان مساوی نیست چه رسد به همه آنها. معلومات هر کسی عبارت است از تمام چیزهائی که دیده و شنیده و خورده و بوئیده و لمس و حس کرده با همه تخیّلات و تصوّرات و تفکّرات و حالاتی که داشته. اندکی فکر کنید تا ببینید انسانهائی که ادعای دینداری میکنند چه مقدار از دین دورند، چه مقدار فریب دکاندارانی را خوردهاند که برای گرمی دکان خود در مسائل جزئی که در قرآن نیست فرو رفتهاند و نظر دادهاند تا دیگران را فریب دهند و به آنها بخورانند که ما با دیگران فرق داریم؟ شما نمیتوانید این مسائل را درک کنید. پس باید جلوی ما به خاک بیفتید و دست ما را ببوسید و پولتان را دو دستی تقدیم ما کنید. در صورتیکه دیدیم آیه 31: 4 نساء میفرماید: «اگر شما از گناهان بزرگی که از آن نهی شدهاید اجتناب (خودداری) کنید، گناهان دیگر شما را میبخشیم و شما را با احترام وارد جای ارزشمندی میکنیم.» حماقت انسانهای بی اطلاع حد و حصری ندارد. نتیجه تفرقه عذاب بزرگ است. همانطور که آیه 105: 3 سوره آل عمران میفرماید: «شما مثل کسانی که تفرقه و اختلاف داشتند، آنهم بعد از آنکه دلائل روشن هم برای آنها آمد نباشید. آنها عذاب بزرگی دارند.» آیه 102 و 103: 3 سوره آلعمران میفرماید: «ای افراد با ایمان از نافرمانی خدا خودتان را حفظ کنید و آنطور که حق ترس از خدا است از خدا بترسید، وفقط در حالی که تسلیم حکم و نظر خدا (و مسلمان) هستید از دنیا بروید. همگی به رشته و ریسمان الهی (یعنی به قرآن) بچسبید و تفرقه نداشته باشید...»
قران یک کتاب بیشتر نیست و شما را از راههای مختلف و تفرقه باز میدارد. ولی مردم بی اطلاع از قرآن و راهنمائیهای خدا به جای چسبیدن به قرآن و پیروی از آنچه از طرف خدا نازل شده (یعنی از قرآن) پیرو احادیثی شدهاند که لااقل دو قرن یا سه قرن بعد از قرآن و حضرت رسول ص نوشته شده چون بخاری نویسنده صحیح بخاری در سال 256 هجری از دنیا رفته و محمدابن یعقوب کلینی در سال 329 هجری از دنیا رفته. او کتاب کافی را لااقل 300 سال بعد از پیغمبر نوشته است. و از فقههائی پیروی میکنند که روی چنین احادیثی بنا شده و بجای پیروی از قرآن – کتاب و پیام خدا – از انسانهای فریبکار و بی مایه پیروی میکنند. عذاب بزرگی که در اثر این اختلاف و تفرقه دامنگیر کلیه افراد بشر شده دیکتاتوریها و فریبکاریهائی است که در سراسر جهان بوجود آمده و کشت و کشتارهایی است که در اثر این اختلاف بوجود آمده و میآید. کشتارهایی که بنام کمونیسم، ناسیونال سوسیالیسم (نازیسم) و دموکراسی در جهان قرن بیستم صورت گرفت و در قرن بیست و یکم صورت میگیرد از این نوع اختلافات جاهلانه است که مدعیان دینداری دارند. خداوند در باره یهودیان بنی نضیر که اعتمادشان به قلعههای محکمشان و پشتیبانی منافقین مدینه بود در آیه 13 و 14: 59 سوره حشر میفرماید: «ترسی که از شما در دل آنها است بیشتر از ترسی است که از خدا دارند. چون قوم نفهمی هستند. با شما فقط در قلعهها (شهرهای حصاردار) یا از پشت دیوارها میجنگند. اختلافشان بین خودشان زیاد است. شما آنها را متحد میپندارید در صورتیکه دلهای آنها (افکار آنها) پراکنده است (یکی نیست) چون قومی هستند که قدرت فکر و تشخیص ندارند.» مثل مسلمان نماهای امروزی دنیا که نتیجه تفرقه را میبینند و باز دست از تفرقه بر نمیدارند. چون اسیر تلقینات روحانی نماها و قدرتمندانی هستند که قدرت را در دست دارند، و نمیخواهند آرام آرام دیگران را بیدار وبا حقیقت آشنا کنند تا قدرت لازم را در آینده پیدا کنند و مسلمانان جهان را متحد سازند و زمزمه برادری را در گوش آنها بخوانند و بگویند مطابق آیه 10 سوره حشر سوره 59 دعای مسلمانانی که بعد از مهاجر و انصار آمدند این بود و هست که: «... خداوندا ما و برادران ما را که قبل از ما ایمان آوردند بیامرز و در دل ما کینهای نسبت به هیچ مسلمانی قرار نده...» نگاه کنید که نامسلمانان مسلمان نمای امروزی چه کینهای نسبت به هم دارند. آیا باز اینها مسلمانند. اینها ننگ اسلام هستند. چون به جای اتحاد برای ساختن یک دنیای پاک بر سر اینکه در نماز دستها روی سینه قرار گیرد یا بیفتد چه جنجالی راه انداختهاند. در صورتیکه در قرآن اثری از هیچکدام آنها نیست. یا هنگام وضو دستها را از بالا یا پایین بشویند. در صورتیکه آیه وضو فقط در آیه 5 سوره مائده که آخرین سوره است نازل شده و علت آن را پاکی و تمیزی معرفی میکند. وای از این بی اطلاعی !