68
نماز : مسلمانان در نماز چه میگویند؟
مسلمانان نماز خود را با نام خدا شروع میکنند و میگویند: بسم الله الرّحمن الرّحیم. «به نام خدای بخشنده مهربان» اما خدائی که مسلمانان به آن اعتقاد دارند آفریننده آسمانها با پنجاه میلیارد کهکشان آن و زمین است بر خلاف هندیان که در عرفان خود خدا (برهمان) را خود عالم هستی با تمام کهکشانهای آن میدانند. آیه 164: 2 سوره بقره. و او را روزی دهنده تمام موجودات زنده میدانند. آیه 6: 11 سوره هود. و او را دانای غیب و دیدنیها و آنچه که انسانها پنهان و آشکار میکنند و آنچه در سینهها میگذرد (افکار انسانها) میدانند. آیه 73: 6 سوره انعام و 5: 11 سوره هود. صفت رحمان یعنی صاحب رحمت و لطف و نعمت دهی و بخشنده فقط در مورد خدا گفته شده و رحیم یعنی با رحم و مهربان. اما نسبت به بدکاران که بحق دیگران تجاوز میکنند شدید العذاب است. آیه 165: 2 سوره بقره، یعنی عذاب و مجازاتش بسیار سخت و زیاد است. چون او نسبت به بندگانش رحیم است و نمیخواهد کسی به بندگانش ظلم کند. آیه 36: 9 سوره توبه. لذا ظالمین (ستمکاران) را دوست ندارد. 57: 3 سوره آلعمران. عذاب دردآوری برای افراد ظالم آماده کرده 37: 25 سوره فرقان. مسلمان با قرآن – کلام الله مجید – آشنا است و وقتی با نام خدا نماز را شروع میکند با تمام توجه به این صفات خدا با نام او نمازش را شروع میکند. بعد از آن میگوید: الحمد الله رب العالمین. «ستایش (مدح، ثنا، تمجید) فقط برای خداست که ارباب (آقا و صاحب اختیار و فرمانفرما و قانونگذار) کلیه افراد بشر است.» یعنی انسانها ارباب و آقا و فرمانفرمایی که به آنها دستور بدهد و آنها موظف باشند از تمام دستورهای او بدون چون و چرا اطاعت کنند غیر از خدا ندارند. کلمه حمد (مدح و ثنا و ستایش) در قرآن فقط در باره خدا بکار رفته و برای هیچکس حتی هیچ یک از پیغمبرانش بکار نرفته. یعنی مسلمان یادآوری میکند که نباید مداح و چاپلوس و متملق باشد و مداح و ثناگو وستایشگر این و آن باشد. عالم با تمام کهکشانهای آن یکی بیش نیست و جمع ندارد کلمه عوالم یعنی عالمها که افراد بکار میبرند حتی یکبار در قرآن بکار نرفته. منظور از عالمین در قرآن افراد بشر و انسانها میباشد. آیه 96: 3 سوره آل عمران و 20: 5 مائده و 90: 6 سوره انعام و 104: 12 سوره یوسف و ... را ببینید. یعنی انسان ها اربابی (آقا و صاحب اختیار و فرمانفرمائی) غیر از خدا ندارند. یعنی فرعون و فرعون صفتها فرمانفرما و حاکم بر مردم نیستند. در اسلام حکومتها مثل بقیه مردم پیرو احکام و نظرهای خدا هستند و از دستورهای خدا اطاعت میکنند و فوق قانون نیستند و دستور و نظر آنها برای اجرای دستورهای خدا است. ولی در طول تاریخ در اثر بی اطلاعی مردم از آنچه میگویند اسیر دست و میل دیکتاتوران و فریبکاران بوده و هستند. مسلمان مداح و چاپلوس نیست و با مداحیهای خود بت و فوق قانون نمیسازد و اجازه نمیدهد دیگران هم با مداحیهای خود بت و فوق قانون بسازند تا بر آنها حکومت کنند و آنها را به اطاعت خود مجبور سازند و قامت مردانگی آنها را بشکنند تا در مقابل آنها به خاک افتند و سر ذلت بر آستانشان بسایند. ولی وای بر فریب و بی اطلاعی. چنین دنیائی جز با اتحاد آزادمردان یکتاپرست که اربابی جز خدا برای خود نمیشناسند ساخته نمیشود. ولی فریبکاران با هوشیاری کامل بین آزادمردان دیندار و اصلاح طلب در مورد مسائل بسیار جزئی تفرقه انداختهاند و میاندازند. مسلمان بعد از آن دوباره یادآوری میکند که خدا بخشنده و مهربان است و بعد یکی دیگر از صفات خدا را بیان میکند و میگوید خدا مالک یوم الدین یعنی «صاحب روز جزا است». و مُلک (فرمانروائی) در روز جزا (روز قیامت) فقط به خدا اختصاص دارد. آیه 56: 22 حج، 26: 25 فرقان، 16: 40 غافر (مؤمن). و صدایی از کسی شنیده نمیشود. آیه 108: 20 سوره طه. و پدر نمیتواند بجای پسر جزا بدهد و پسر هم نمیتواند برای پدر جزا بدهد. آیه 33: 31 لقمان. و هر کسی جزای کامل کارهای خود را میبیند. آیه 17: 40 سوره غافر (مؤمن). مسلمان بعد از اینکه میگوید خدا «بخشنده و مهربان است.» یادآوری میکند که «صاحب روز جزا است.» و هر کس پاداش و جزای کارهای خود را میبیند. حتی هیچ پدری برای فرزند خود و هیچ فرزندی برای پدر خود نمیتواند کاری بکند و یادآوری میکند که برای رسیدن به پاداش ابدی و رهائی از مجازات ابدی باید درستکار و نیکوکار باشد و حقوق دیگران را محترم بدارد و ظلمی به کسی نکند، میگوید ایاک نعبد خدایا فقط تو را بندگی و اطاعت محض میکنیم یعنی از هیچکس و هیچ مقامی غیر از تو بدون چون و چرا و فهمیدن علت دستور اطاعت نمیکنیم. ولی از زمان معاویه به بعد حکومتها به زور شمشیر و فریبکاری روی کار آمدند و حکم آنها جای حکم خدا را گرفت و کسی اگر صبحتی از قرآن میکرد با جان و آسایش خود بازی کرده و دَم شمشیر و چوبه دار و شکنجه در کنج زندانهای تاریک در انتظارش بود. آنطور که علامه طباطبائی در صفحه 75 کتاب «اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر» میگوید. چون مطابق نظر او فریبکارانی که مورد ارادت مردم بودند آنها را «با یک عده افکار سست و واهی و بی اثر سرگرم کردند.» و بجای فهم و توجه به آنچه میگویند طوطی وار کلماتی را بدون فهم و توجه به معنای آن تکرار کردند و سعی کردند آنها را مثل عربها بلکه غلیظتر از آنها تلفظ کنند. و ندانسته طوق بندگی دیکتاتوران و فریبکاران را به گردن انداختند و بنده آنها شدند. مسلمان واقعی میداند اگر مطابق دستور خدا متحد باشد. آیه 103 و 105: 3 سوره آل عمران. و با مال و جانش در راه خدا جهاد و کوشش کند. آیه 15: 49 سوره حجرات. و مردم را با حکمت و بصیرت و پند و اندرز نیکو به راه خدا دعوت کند و با بهترین روش با آنها بحث کند. آیه 125: 16 سوره نحل و آیه 108: 12 سوره یوسف. با استفاده از وسائل ارتباط جمعی امروزی خیلی زود میتواند مردم را با حقیقت دین آشنا کند و آنها را برای آزادی و آزادگی واقعی بیدار و متحد کند. چون خدا وعده داده است که اگر مردم ایمان داشته باشند و درست کار کنند آنها را به قدرت میرساند همانطور که قبلیها را به قدرت رساند تا فقط از او اطاعت بی چون و چرا کنند و کسی را شریک خدا نسازند و مجبور نباشند از او اطاعت بی چون و چرا بکنند و در مقابل او سر تعظیم خم کنند یا سر بخاک بسایند. 55: 24 . مسلمان بعد از توجه به این وظیفه میگوید: و إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ «خدایا فقط از تو یاری و کمک میخواهیم.» یعنی فقط از تو کمک میخواهیم و بس و میداند راه صحیحی که برای ساختن یک دنیای پاک و حفظ شخصیت انسان که خدا او را گرامی داشته، آیه 70: 17 سوره اسراء ، خواندن و فهمیدن و اندیشیدن در نتایج دستورها و نظرهای قرآن است. 82: 4. چون این دستورها و نظرها مسلمانان را متوجه میکند که باید متحداً با جان و مال خود برای ساختن چنین دنیایی فعالیت کنند و دیگران را با حکمت و بصیرت به راه خدا دعوت کنند و اگر این وظیفه را انجام ندادند و به مردم نگفتند و آنها را متوجه نساختند ملعون هستند و عذابی تخفیف ناپذیر دارند. آیه 159 تا 162: 2 سوره بقره. مسلمان بعد از آن میگوید: اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ. «خدایا ما را به راه راست هدایت فرما.» میداند این هدایت فقط در قرآن و کتابهای الهی است. چون مسلمان به همه پیغمبران و آنچه به آنها نازل شده (کتابهای الهی) ایمان دارد. آیه 4 و 136 سوره بقره و 13 تا 15: 42 شوری. و میداند با اتحاد تمام دینداران و اصلاح طلبان واقعی بدون خونریزی و خرابکاری و جنگ، امروزه با استفاده از وسائل ارتباط جمعی میتوان اینکار را انجام داد. چون بسیاری از افرادی که در احزاب مختلف فعالیت میکنند به علت آن که گروهی را که فعالیت صحیح میکنند نمیبینند به ناچار به این احزاب روی آوردهاند. مسلمان در دنباله آن میگوید صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ. «راه کسانی که به آنها نعمت دادی و به آنها لطف کردی.» مسلمان میداند که خدا عادل است و به مردم ظلم نمیکند بلکه این مردم هستند که در اثر نادانی بخود ظلم میکنند و آلت دست فریبکاران و بت سازان میشوند و دنیا را به خاک و خون میکشند. آیه 44: 10 سوره یونس. و میداند تا مردم فکر و عمل خود را (آنچه مربوط به خودشان است) تغییر ندهند خدا وضع آنها را تغییر نمیدهد. آیه 13: 13 سوره رعد. بعد میگوید غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ . «راه کسانی که مورد خشم و غضب تو قرار گرفتند را نمیخواهیم و راه گمراهان را که اصلاً راه را نشناختند نمیخواهیم.» مسلمان میدانند خدا بی سبب نسبت به دستهای خشمگین نمیشود و از دست آنها عصبانی و غضبناک نمیشود. بلکه این خشم بعلت نافرمانی آنها است. چون وظیفه خود را میدانند و منکر آن میشوند. چون از ضالین «گمراهان» نیستند که راه را نشناخته باشند و آن را گم کرده باشند. آیه 112: 3 سوره آلعمران. چون آدم بی اطلاع انسان عاقل را خشمگین نمیکند بلکه کسی انسان را عصبانی میکند که دستور را شنیده و فهمیده باشد و انجام ندهد. پدر عاقل اگر متوجه شود که فرزند حرف او را نشنیده یا نفهمیده پدرش چه گفته از دست او عصبانی نمیشود. ولی اگر فرزند متوجه دستور او شده باشد و آن را درک کرده باشد و دستور را انجام ندهد پدر عاقل از دست او عصبانی میشود. اما گمراهان «ضالین» کسانی هستند که راه را نشناخته باشند یعنی متوجه دستور و نظر خدا نشده باشند و راه غلطی را که آموختهاند دستور و نظر خدا بدانند و آن را با دقت کامل انجام دهند. مثل بیشتر دینداران جهان که بجای اطاعت از دستور خدا از دستور مشایخ اطاعت میکنند. باب 15 انجیل متی. چون مشایخ روحانینما آنها را به گمراهی کشیدهاند. بقول عیسی مسیح در 13: 15 متی «هر نهالی که پدر من نکاشته (هر دستوری که از خدا نیست) کنده شود.» چون روحانی نماها «مال مردم را بناحق میخورند و مردم را از راه خدا باز میدارند.» 34: 9. باید توجه داشت که مردم در گذشته چارهای نداشتند چون اولاً سواد نداشتند. ثانیاً قرآن در دسترس نبود. چون چاپ در کار نبود و قیمت قرآن دست نویسی که قابل مطالعه باشد گران بود. ثالثاً قرآنها به زبان عربی بود و ترجمه نداشت و بیشتر مردم از زبان عربی بی اطلاع بودند. ولی مردم امروزه هم سواد دارند هم قرآن در دسترسشان هست. هم ترجمه قرآن به تمام زبانهای زنده دنیا وجود دارد. اگر کسی به آنها بگوید شما که سواد دارید و خود را دیندار میدانید کتاب دینی خود را بخوانید و از آن پیروی کنید میگویند ما از پدرانمان پیروی میکنیم. اگرچه بدانند پدرانشان هم از پدران بیسوادتر از خودشان پیروی میکردند و اهل مطالعه و تحقیق نبودند و بعد آنها هم از پدران بیسوادتر از خودشان پیروی میکردند. آیه 170: 2 سوره بقره. اینها و اجدادشان آلت دست دکانداران دین فروش بودند که خرج زندگی خود را از دین فروشی بدست میآوردند. در صورتیکه پیغمبران میگفتند: «ما از شما مزدی نمیخواهیم، مزد ما با خداوند است» که ما برای او کار میکنیم، آیه 109، 127، 145، 164، 180: 26 سوره شعراء. اینها گمراه و منافق هستند ولی خودشان را دیندار میدانند ولی نمیدانند آنچه بنام دین قبول دارند دین نیست بلکه «یک عده افکار سست و واهی و بی اثر است» که برای سرگرم کردن آنها به ایشان تزریق و تلقین شده . صفحه 75 کتاب «اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر» نوشته علامه طباطبایی. اینها که ادعای عقل و علم و مطالعه و تحقیق میکنند در کنار صدها و هزارها نوشته ای که مطالعه کرده اند حاضر نیستند کتابی را که خودشان معتقدند که وحی الهی و کلام الله مجید است مطالعه کنند. کارهای زشت و زنندهای در اثر بی اطلاعی میکنند و میگویند خدا ما را به آن امر کرده چون پدران ما که دیندار بودند اینکارها را میکردند. آیه 28: 7 سوره اعراف. در صورتی که خدا در قرآن صریحاً به آنها دستور میدهد که «از قرآنی که از خداوندتان به شما نازل شده پیروی کنید؛ و از اولیائی غیر از آن پیروی نکنید.» 3: 7 سوره اعراف. اینها سواد دارند و میتوانند قرآن یا ترجمه آن را به زبانی که میفهمند بخوانند تا ببینند خدا به آنها چه میگوید نه اینکه دیگران بنام گفتههای خدا به آنها چه میگویند. چون مسلمان کسی است که تسلیم حکم و نظر خدا است نه کس دیگری . نتیجه بیاطلاعی و فریب خوردگی غیر از سرگردانی نیست. لذا مسلمان نماها از آنچه میگویند و از عظمت آن بی خبرند و نمیدانند چه میگویند. متأسفانه دیگران هم دین را از روی اعمال آنها قضاوت میکنند و از دین بیزار میشوند در صورتیکه آنها هم بی اطلاع هستند و نمیدانند کارهای آنها ربطی به دین ندارد.
میدانم که بیشتر افراد این نوشته را مثل یک داستان یا روزنامه یا مجله میخوانند ولی اگر از هر صد نفر یک نفر آن را چند بار بخواند و بفهمد و به دیگران بگوید کافی است که همان یکنفر کار صد نفر را در طول عمر خود میکند.
مسلمانان بعد از سوره فاتحه (سوره حمد) سوره توحید (سوره قل هو الله) را میخوانند. بعضی هم سوره دیگری یا آیاتی چند از قرآن را میخوانند. بعضی میگویند قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ «بگو او خدای یگانه است.» بعضی میگویند باید دستور خدا را انجام داد و گفت هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. «او خدای یگانه است». اما چرا چنین جملهای را روزی چند بار تکرار میکنند؟ علت آن این است که مصریان و رومیان و یونانیان به خدایان متعدد اعتقاد داشتند مثل خدای آتش خدای باران و ... زرتشتیان (زردشتیان) از آنها بنام ایزدان یا امشاسپندان نام میبردند، و اهوره مزدَه (اهورا مزدا) را خدا میدانستند. مسیحیان نیز معتقد به سه خدا بودند. پدر، پسر، روح القدس یا (پدر، پسر، مریم). اسلام میگوید یک خدا و یک فرمانفرما و صاحب اختیار وجود دارد که حق دارد به مردم بگوید چه کارهائی بکنید و چه کارهائی نکنید، و کسی در باره امور دینی و روابط انسانها حق امر و نهی و دستور دادن و قانونگذاری ندارد. قانونها باید در راه اجرای حکم و فرمان خدا باشد. آیه 72 و 73: 5 سوره مائده میفرماید: «کسانی که گفتند خدا خود مسیح ابن مریم است کافر شدند ....» و «کسانی که گفتند خدا نفر سوم از سه خدا است کافر شدند.» آیه 116 و 117: 5 سوره مائده را هم بخوانید. چون شماره 3: 17 انجیل یوحنا میگوید: عیسی به خدا گفت: «حیات جاودانی آن است که تو را خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.» در انجیل صحبت از تثلیث (سه خدائی) وجود ندارد و صحبت از توحید است لذا کسانی که معتقد به تثلیث هستند از نظر قرآن و حقیقت کافر به انجیل و گفتههای مسیح شدهاند. مسلمان بعد از آن میگوید اللَّهُ الصَّمَدُ «خدا بی نیاز و برآورندۀ نیازهاست.» آیه 14: 6 سوره انعام میفرماید: «او خوراک همه را میدهد و کسی به او خوراک نمیدهد ....» و آیۀ 6: 11 سوره هود میفرماید: «هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه رزق (روزی، خوراک، غذای) او بر عهده خدا است...» مسلمان بعد از آن میگوید: «خدا نزائیده (فرزندی ندارد) و زائیده نشده». پدر و مادر و قوم و خویشی ندارد. در صورتیکه آیه 30: 9 سوره توبه میفرماید: «یهودیان گفتند عُزَیز (عزرا) پسر خدا است و مسیحیان گفتند مسیح پسر خدا است...» چون شماره 1: 14 تثنیه (تورات) به یهودیان میگوید: «شما پسران یَهُوَه (خدای) خود هستید...» و شماره 22: 4 خروج (کتاب دوم عهد عتیق - تورات -) میگوید خدا به موسی فرمود: «به فرعون بگو خداوند چنین میگوید: اسرائیل پسر من و نخست زاده من است» و انجیل یوحنا میگوید: «خدا جهان را اینقدر مبحت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.» آیا این ایمان به مسیح به تنهائی کافی است که انسان حیات جاودانی یابد. یا باید به دستورهای او عمل نمود تا حیات جاودانی یافت؟ چون مسیح در شماره 21: 7 انجیل متی میفرماید: «نه هر که مرا خداوند خداوند (آقا آقا) گوید داخل ملکوت آسمان گردد بلکه آنکه (آن کس که) اراده پدر مرا که در آسمان است بجا آورد.» و شماره 20: 2 رساله یعقوب (برادر یا یکی از حواریون مسیح) گوید: «... ایمان بدون اعمال باطل است.» مسلمان در نماز خود یادآوری میکند که خدا «نزائیده و زائیده نشده» بعد میگوید: «همتا (مثل و مانند و شبیه و نظیری) ندارد.» چون خدا است که جهان را با 50 میلیارد کهکشان آن آفریده «ستایش برای خدا است که آسمانها و زمین را آفرید...» آیه 1: 6 سوره انعام. و روزی دهنده تمام موجودات زنده است. «هیچ جنبدهای در زمین نیست مگر اینکه روزی (رزق و غذای) او به عهده خدا است...» 6: 11 . هر چه را که در آسمانها و زمین است میداند. آیه 29: 3 سوره آل عمران. و آنچه را پنهان میکنید و آشکار میکنید میداند. 77: 2 سوره بقره و 19: 16 سوره نحل. و از آنچه در سینه ها میگذرد (از فکرهائی که انسان میکند.) اطلاع دارد. آیه 119: 3 سوره آلعمران. برگی از درختی نمیافتد مگر از آن اطلاع دارد. آیه 59: 6 سوره انعام مسلمان در نماز خود میگوید: «ستایش و ثنا و مدح فقط به خدا اختصاص دارد و بس» و هیچکس سزاوار آن نیست «و شهادت میدهم که معبودی غیر از او وجود ندارد. یکی است و شریکی ندارد.» همانطور که آیه 26 کهف میگوید: «کسی را در حکم خود شریک نمیکند.» «و شهادت میدهم که محمد بنده و رسول (فرستاده و پیامبر) او است.» چون آیه 23: 2 سوره بقره میفرماید: «اگر از آنچه بر بنده خودمان نازل کردیم در شک هستید سورهای مثل آن بیاورید...» و آیه 158: 7 سوره اعراف به پیغمبر میفرماید: «بگو ای مردم من رسول (فرستاده) خدا برای همه شما هستم.»