52
شیعه واقعی 1
شیعه یعنی
پیرو. دنبالهرو.
دو
لغت دیگر از این ریشه در فارسی داریم:
مشایعت
و تشییع. وقتی
میگوئیم «تا
دم در او را مشایعت کردم.»
یعنی
«تا
دم در دنبال او رفتم»
و
وقتی میگوئیم : «در
تشییع جنازه او صدها نفر شرکت کردند.»
یعنی
«در
دنبال جنازه او رفتن صدها نفر شرکت کردند.»
شیعه
دو نوع وجود دارد یکی شیعه واقعی و یکی
شیعه خیالی و ادعائی.
شیعه
خیالی یا ادعائی کسی است که فقط به نام
شیعه دلخوش است یا ادعای شیعه گری میکند
و جز چند اسم چیزی از امامان شیعه و تعالیم
آنها نمیداند. شیعه
واقعی کسی است که از تعالیم حقیقی امامان
شیعه پیروی میکند.
رسول
اکرم (ص)
در
سطر 5 صفحه
155 جلد
68 بحارالانوار
میفرماید: «... شیعه
ما کسی است که دنبال ما حرکت کند واز کارهای
ما پیروی نماید.» امام
صادق (ع)
در
صفحه 164 بحارالانوار
میفرماید: «کسی
که زبانی خود را شیعه مینامد و در کارها
و آثار ما بر خلاف ما کار میکند شیعه ما
نیست. ولی
شیعه ما کسی است که زبانی و قلباً با ما
موافقت میکند و از آثار ماپیروی میکند و
مطابق کارهای ما کار میکند.
چنین
افرادی شیعه ما هستند.»
امام
باقر (ع)
در
حدیث 3 صفحه
118 جلد
3 اصول
کافی در باب طاعت و تقوی به جابر جعفی
میفرماید: «ای
جابر آیا کسی که تشیع را انتخاب کرده به
این اکتفا میکند که بگوید ما اهل بیت را
دوست دارد؟! به
خدا قسم شیعه ما نیست مگر کسی که از نافرمانی
خدا بترسد واز دستورات او اطاعت کند ...
جابر
گفت ای فرزند رسول خدا ما کسی را با این
صفت نمیشناسیم. امام
ع فرمود ای جابر مذاهب مختلف تورا از راه
بدر نبرند. آیا
برای انسان کافی است که بگوید من علی را
دوست دارم و او را مولای خود میگیرم ولی
با این وجود کاری نکند؟ اگر بگوید من رسول
خدا (ص)
را
دوست دارم
–
رسول
خدا (ص)
که
بهتر از علی ع است -
ولی
از اخلاق او پیروی نکند ومطابق روش او کار
نکند، این دوستی و محبت ذرهای برای او
فایده ندارد ... از
نافرمانی خدا بترسید و برای آنچه پیش خدا
است کار کنید. بین
خدا و هیچکس خویشاوندی وجود ندارد.
محبوبترین
افراد پیش خدای عزّ و جلّ با تقویترین
آنها و کسی است که بیشتر از همه از او اطاعت
کند. ای
جابر جز با اطاعت از خدای تبارک و تعالی
نمیتوان به او تقرّب جست.
برکناری
از آتش جهنم با ما نیست و هیچکس در مقابل
خداحجتی ندارد. هر
کس مطیع خدا باشد دوست (ولی)
ما
است وهر کس عصیان کند دشمن ما است.
به
ولایت (دوستی)
ما
جز با عمل نمیتوان رسید.»
مطابق
نظر امام (ع)
شیعه
کسی است که مطیع احکام خدا باشد و بس.
چون
امامان (ع)
همه
مسلمان و تسلیم و مطیع حکم و نظر خدا بودند
و حکم خدا را میدانستند و همه میدانیم که
حکم و نظر خداوند در قرآن است.
شیعه
واقعی قرآنی کامل است و مثل امامان (ع)
از
قرآن پیروی میکند و بس.
صدی
چند از مدعیان شیعه گری وپیروی از امام
(ع)
را
میشناسید که از قرآن اطلاع کامل داشته
باشند و احکام آن را بدانند چه رسد که
مطابق آن عمل کنند؟ اما فریبکاران هر کسی
را که صحبتی از قرآن بکند و فریبکاری آنان
را آشکار کند با انگ وهابیگری بدنام
میکنند. در
صورتیکه وهابیها حدیثیترین فرقه اهل
سنت میباشند. اگر
حدیثی از صحیح بخاری و صحیح مسلم مخالف
نص صریح قرآن باشد آیه قرآن را با مغالطه
توجیه میکنند تا به قداست آنها بر نخورد.
علی
(ع)
در
خطبه 175 یا
176 نهجالبلاغه
که با اِنْتَفِعُوا
بِبَيَانِ اللَّهِ
از کلام خدا (قرآن)
استفاده
کنید شروع میشود، میفرماید:
«...هیچکس
قبل از قرآن (از
نظر دینی) بی
نیاز نیست و هیچکس بعد از قرآن کمبودی
ندارد.» چند
درصد مدعیان تشیع نهجالبلاغه را
خواندهاند و چند در هزار این مدعیان این
نظر علی (ع)
را
شنیدهاند و قبول دارند؟ وای از اینهمه
بی اطلاعی و این همه فریبکاری.
علی
علیهالسلام در همین خطبه میفرماید:
«... عقاید
و نظرهای خود را در مقابل قرآن متهم کنید.»
بدانید
که شما بد فهمیدهاید یا شما را فریب
دادهاند. آیا
بدون خواندن و فهمیدن قرآن میتوان متوجه
عقاید غلط خود شد؟ کمی فکر کنید.
علی
(ع)
در
این خطبه میفرماید:
«... از
کسانی باشید که بذر قرآن میکارند و از
قرآن پیروی میکنند.»
آیا
این دو دستور از امام (ع)
نیست؟
چگونه کسانی که از قرآن اطلاع ندارند
میتوانند از قرآن پیروی کنند و در اجتماع
بشری بذر قرآن بکارند و عملاً از فرمان
امام (ع)
پیروی
کنند و واقعاً شیعه باشند؟!!
علی
علیهالسلام در سخن کوتاه 102
یا
105 نهجالبلاغه
میفرماید: «خداوند
واجباتی را بر شما واجب کرده آنها را ضایع
نکنید. و
حدودی برای شما تعیین کرده از آن تجاوز
نکنید و شما را از چیزهایی نهی کرده حرمت
آن را از بین نبرید (آن
کار را نکنید) ودر
بارۀ چیزهایی ساکت مانده (حرفی
نزده) و
آنها را از روی فراموشی ترک نکرده (لازم
نبوده) خودتان
را در باره آنها به زحمت نیندازید.»
چند
درصد مدعیان شیعهگری چنین امامی این
حرف او را شنیدهاند و آن را قبول کردهاند
ومطابق آن عمل کردهاند.
امام
صادق (ع)
در
حدیث 63 صفحه
250 جلد
2 بحارالانوار
میفرماید: «مغیره
ابن سعید (یکی
از بنیانگذاران فرقه اسماعیلیه)
تعمد
داشت که از قول پدرم دروغ بگوید.
کتابهای
یاران پدرم را میگرفت.
یاران
او جز و یاران پدرم در آمده بودند و کتابها
را از یاران (اصحاب)
پدرم
میگرفتند و به مغیره میدادند.
او
کفر و زندقه را وارد آنها میکرد و آن را
به پدرم اسناد میداد (میگفت
پدرم گفته) بعد
آنها را به یارانش میداد و به آنها دستور
میداد که آنها را بین شیعیان پخش کنند.
هر
غلوی که در کتابهای یاران پدرم وجود دارد
از احادیثی است که مغیره ابن سعید وارد
کتابهای اصحاب پدرم کرده.»
امام
صادق (ع)
در
حدیث اول باب آخر کتاب فضل علم جلد اول
اصول کافی میفرماید:
«پیغمبر
فرمود: آنچه
مطابق کتاب خدا (قرآن)
است
بگیرید و آنچه مخالف کتاب خدا است ترک
کنید.» برای
اجراء این دستورِ امام (ع)
شخصی
که ادعاء شیعهگری میکند باید قرآن را
برای فهمیدن به زبانی که میفهمد بخواند
تا از آنچه خداوند میگوید اطلاع داشته
باشد تا بفهمد چه سخنی (چه
حدیثی) مطابق
قرآن است تا بگیرد و چه سخنی خلاف قرآن
است تا ترک کند. شیعه
واقعی قرآنی واقعی است.
قرآن
را میخواند و با آیات قرآن بازی نمیکند
که آن را مطابق نظر افراد متعصب بی اطلاع
توجیه کند (سلام
بر کسانی که از راه صحیح پیروی میکنند.)