49
وظیفه افراد با ایمان
افراد با ایمان واقعی از نظر قرآن کسانی هستند که با مال و جانشان در راه خدا (یعنی در راه ساختن یک دنیای پاک) کوشش میکنند. چون خداوند در آیه 15 حجرات سوره 49 میفرماید: «افراد با ایمان فقط کسانی هستند که به خدا و رسولش (که پیغمبر خداست) ایمان آوردند بعد هم دچار شک و تردید نشدند (چون روابط ریاضی قرآن برای آدم محقق جای شک و تردیدی باقی نمیگذارد) و با مال و جانشان در راه خدا جهاد (یعنی کوشش) کردند. چنین افرادی (در ادعای ایمان داشتن) راست میگویند.» جهاد در راه خدا یعنی کوشش در راه ساختن یک دنیای پاک چون هر آدم عاقلی میداند راه خدا راهی نیست که دو شهر را به هم وصل کند بلکه منظور جهاد در راه دین و خواست خدا است که خدا پیغمبران را برای آن فرستاده. چون آیه 25 حدید سوره 57 میفرماید: «بدون کوچکترین تردیدی پیغمبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان (وسیله شناختن راه درست و غلط برای ساختن یک دنیای پاک) را نازل کردیم تا مردم عدالت را برقرار کنند ...» پس کسی که ادعای مسلمانی یعنی تسلیم حکم ونظر خدا بودن میکند کسی است که با مال و جان خود در راه خدا جهاد کند. اگر مسلمانان این وظیفه را مطابق راه نمائی خدا انجام دهند میتوانند هر وسیلهای که بخواهند در راه نشر قرآن و دین واقعی فراهم کنند. چون آیه 103 آلعمران سوره 3 به آنها میفرماید: «همگی به رشته الهی (که در دین اسلام قرآن است) بچسبید و تفرقه نداشته باشید....» کسی که این دستور خدا را انجام ندهد مسلمان یعنی تسلیم حکم خدا نیست. جهاد (یعنی کوشش) جانی فقط در میدان جنگ نیست. خواندن قرآن که با وجود انسان صورت میگیرد جهاد جانی است و رساندن و تبلیغ آن به دیگران جهاد جانی است. امروزه برای نشر قرآن و دین واقعی احتیاج به توپ و تانک نیست بلکه مسلمان با توجه به آیه 125 نحل سوره 16 باید «مردم را با حکمت و پند و اندرز نیکو و با بهترین روش بحث به راه خداوندش دعوت کند» و به مردم با نرمی و گفتن حقایقِ دین بفهماند که ساختن یک دنیای پاک خالی از ظلم و تبعیض بیجا به نفع همه است. در قسمت اول این بحث دیدیم که چگونه به راحتی فرد مسلمان میتواند هدف دین را که ساختن یک دنیای پاک است با رفتن به مساجد و انجمنها و هیأتهای اسلامی به دیگران بفهماند. اینکار لااقل برای او سرگرمی خواهد بود و دنبال سر گرم کردن خود با مطالب بیهوده نخواهد بود. ولی با رفتن به کلیسا و انجمنها و هیئتهای مسیحی و طرح آیات انجیل از کشیشها و سخنرانان انجمنها و هیئتها میتواند آنها را متوجه انجیل واقعی بکند. البته بهتر است اینکار را در یک جلسه نکند. مثلاً از کشیش کلیسا بپرسد یا از سخنران هیأت و انجمن بپرسد آیه 21 تا 23 باب 7 انجیل متی (اولین انجیل کتاب عهد جدید) چه میگوید و ما از آن چه میفهمیم؟ چون میفرماید: «نه هر که مرا خداوند خداوند گوید داخل ملکوت آسمان گردد بلکه آنکه اراده پدر مرا که در آسمان است بجا آورد. بسا در آن روز مرا خواهند گفت خداوندا خداوندا آیا به نام تو نبوت ننمودیم؟ و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم؟ (شفا ندادیم؟) و به نام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟ آنگاه به ایشان صریحاً خواهم گفت که هرگز شما را نشناختم. ای بدکاران از من دور شوید». بعد از اینکه معنی آیه و برداشت خود از آیه را گفت به او بگویید آیا کسی که ادعای مسیحی بودن بکند و به او (به عیسی مسیح ع) خداوندا خداوندا بگوید ولی بدکار باشد و فرمان خدا را انجام ندهد مسیحی خواهد بود و وارد ملکوت آسمان میشود یا نه؟ و اگر یک یهودی یا بودائی وزرتشتی و مسلمان اراده خدا را که پدر آسمانی مسیح است انجام دهد وارد ملکوت آسمان شده و میشود؟ و بگذارید جواب خود را بدهد و وارد بحثهای بیهوده نشوید. چون شنوندگان قدرت تشخیص دارند و متوجه میشوند این آیات چه میگوید. البته محل آن را به او بگویید یعنی شماره آیه و باب و چه انجیلی تا بتوانند خودشان در منزل آن را ببینند. شب یا روز مدتی بعد به کلیسا و هیئت و انجمن بروید و از او بپرسید در باره آیه 16 باب 19 انجیل متی انسان چه میفهمد که میفرماید: «ناگاه شخصی آمده وی را (به مسیح) گفت ای استاد نیکو چه عمل نیکو کنم تا حیات جاودانی یابم ... عیسی گفت قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایه خود را مثل نفس خود دوست دار.» نفس خود یعنی وجود خودت. بعد از او بپرس اگر کسی یکی از دستورها را انجام ندهد باز حیات جاودانی مییابد یا نه؟ باز مسیحی هست و حیات جاودانی می یابد یا نه؟ و اگر کسی که یکی از ادیان دیگر را قبول داشته باشد یا اصلاً دین نداشته باشد و این دستورها را انجام دهد وخدا را خدای واحد حقیقی بداند و از دستورهای او پیروی کند حیات جاودانی می یابد یا نه؟ چون آیه 3 باب 17 انجیل یوحنا (انجیل چهارم عهد جدید) میفرماید: عیسی مسیح گفت: «حیات جاودانی این است که تو (خداوند) را خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی (فرستاده و رسول تو است) بشناسند.» چون عیسی مسیح در شماره 15 باب 15 یوحنا میفرماید: «هر چه از پدر شنیدهام به شما بیان کردم.» چون بالی (بل: پولوس) در شماره 14 باب 2 نامه به رومیان (کتاب اول پولوس) بعد از اعمال رسولان مینویسد: «هرگاه امتهائی که شریعت ندارند کارهای شریعت را به طبیعت بجا آرند اینان هر چند شریعت ندارند برای خود شریعت هستند.» رفتن به کلیساها و انجمنها و هیئتهای دینی مسیحی وظیفه هر مسلمانی است تا آنها را هم با حقیقت انجیل آشنا کند و به آنها بفهماند که اسلام هم همینها را میخواهد و مسلمانان حاضرند با شما در راه ساختن دنیای پاکی که در آن از قتل و دزدی و زنا و شهادت دروغ اثری نباشد و احترام پدر و مادر در جامعه توسط بچهها و جوانان حفظ شود و مردم دیگران را مثل خودشان دوست بدارند همکاری کنند. آیا همکاری آنان را باید بپذیرند یا نه؟ آیا از لحاظ عقلی این وظیفه شما هست یا نه؟ آنها هم مثل شما انتظار و توقعی جز اصلاح اجتماعی ندارند و یهودیان که تورات را کتاب الهی میدانند و زرتشتیان وبودائیها و ادیان و اصلاح طلبان واقعی دیگر همین را میخواهند تا بتوانند در یک جامعه و جهان خالی از ترس و وحشت از بمب و موشک و تخریب یعنی خراب شدن خانهها و کارخانهها و محل کارشان بدست سربازان بیگناهی که به فرمان یک دیکتاتور مردم فریب به جنگ شما آمدهاند زندگی کنند. آیا عقل سالم به شما حکم میکند که با تمام دینداران و اصلاح طلبان واقعی که هدفشان واقعاً اصلاح اجتماع و آسودگی خیال خودشان و خانوادهشان و تمام افراد بشر است همکاری کنید یا نه؟ این کار وظیفه هر مسلمانی است حتی من و شما.