47
عظمت روحی مسلمان واقعی
رمز آزادی انسان و کلید عظمت روحی مسلمان واقعی کلمه لا اله الا الله یعنی «معبودی غیر از خدا وجود ندارد» است. معبود یعنی کسی یا چیزی که انسان بنده و مطیع محض و بدون چون و چرای او باشد. یعنی قابل عبادت و بندگی بی چون و چرا باشد. بندگی خدا یعنی آزادی از بندگی تمام دیکتاتوران جهان. چون وقتی انسان بنده کسی بود از بندگی هر کس دیگری غیر از او خودداری میکند. بنده کسی است که از کلیه دستورها و نظرهای اربابش بی چون و چرا اطاعت میکند. مسلمان هر روزه در نماز خود لااقل ده بار میگوید: «خدایا تنها تو را عبادت و بندگی (اطاعت بی چون و چرا) میکنیم» یعنی از دستور هیچکس و هیچ مقام و هیچ سازمانی اگر بر خلاف دستور تو باشد اطاعت بی چون و چرا نمیکنیم. اگر مجبور به اینکار باشد در صدد تغییر آن بر میآید تا در آینده دیگران مجبور به آن کار نباشند. اینکار و این تغییر بدست افراد بشر و اتحاد آنها عملی است. برای اینکار باید به متوجه ساختن دیگران اقدام کند و حقیقت دین و معنی توحید واقعی و معنی ایاک نعبد را به آنها بگوید. ایّاکَ نَعبُدُ «خدایا فقط تو را بندگی میکنیم.» آزادی از قید بندگی تمام دیکتاتوران مذهبی و سیاسی است که بنام دین و مذهب و وطن و ملت و منافع و امنیت ملی انسانها را از هم جدا میکنند و باعث تفرقه انسانها و نفرت آنها از هم میشوند تا بر آنها حکومت کنند. همه جا زمین خدا و همه انسانها بنده خدا هستند.
مسلمان روزانه لااقل ده بار در نماز خود میگوید الحمدلله «ستایش فقط اختصاص به خدا دارد.» یعنی هیچکس و هیچ چیز غیر از خدا سزاوار ستایش و مدح و ثنا و تمجید و بزرگداشت نیست و در باره هر کس و هر چیز تا حد معرفی و شناساندن واقعی او باید صحبت کرد بدون کوچکترین مبالغه و گزاف گوئی. مسلمان این جمله را لااقل روزی ده بار میگوید تا مداح شاه و رئیس جمهور و شیخ و آیت الله و امام و پیغمبر نباشد نه اینکه کار عده زیادی مداحی این و آن باشد و شعرا در شعر خود از بزرگان و قدرتمندان اجتماع مداحی کنند و کاسه لیس این و آن باشند. خداوند در آیه 77 مائده میفرماید: «بگو ای اهل کتاب (ای کسانی که کتاب الهی دارید) بناحق در دینتان غلو (مبالغه و اغراق و گزافه گویی) نکنید و از دلخواه عدهای که قبلاً گمراه شدند و عده زیادی را گمراه کردند و از راه راست منحرف شدند (مثل عالم نماهای مسلمان و ادیان دیگر) پیروی نکنید.» مسلمان واقعی تابع و پیرو این دستور است و در دین خود مبالغه گوئی نمیکند و آسمان و ریسمان به هم نمیبافد فقط آنچه هست میگوید. چون آیه 171 نساء سوره 4 میفرماید: «ای اهل کتاب در دینتان غلو (مبالغه و اغراق گویی) نکنید و بر خدا غیر از حق نگوئید ...» بر خدا یعنی از قول خدا و دین.
مسلمان هر روزه در نماز خود لااقل 9 بار میگوید: «شهادت میدهم که معبودی غیر از خدا وجود ندارد و شهادت میدهم که محمد بنده و رسول خدا است» انسانی مثل همه انسانها است که بنده و رسول یعنی فرستاده خدا است که زمینۀ اجرای حکم و نظر خدا را برای ساختن یک دنیای پاک و رهائی از شر دیکتاتوران دینی و سیاسی (احبار و رهبان و فرعونها) فراهم کند و رفاه و آسایش خاطر مردم را بوجود آورد. همانطور که آیه 92 مائده سوره 5 میفرماید: «وظیفه پیغمبر ما فقط ابلاغ (حکم و نظر ما)است.» محمد ص فقط پیامبر و فرستاده خدا بود، همانطور که آیه 110 کهف به او میفرماید: «بگو من بشری مثل شما (با تمام امکانات و احتیاجات و تواناییها وضعفهای بشری هستم. زن و بچه دارم و مریض میشوم و احتیاج به غذا و دفع دارم) به من وحی میشود که معبود شما معبود یگانهای است (معبود شما خدای آفریننده 250 یا 400 میلیارد کهکشان بی انتها است و من معبود شما نیستم.) کسی که امید دیدار خداوندش را دارد باید کار درست بکند و در بندگی بی چون و چرای اربابش کسی را شریک خدا نکند.» کدام آدم عاقل و محققی میتواند در مسالک ساختگی بشر و ایسمها چنین تعلیم و تربیتی برای آزادی انسان از دست دیکتاتوران دینی و سیاسی پیدا کند؟ اگر مسلمانان معنی آنچه روزانه در نماز خود میگویند نمیدانند تقصیر خیانتکاران است که به آنها گفتهاند نماز را به عربی بخوانید و قرآن را به عربی بخوانید که ثواب دارد. در صورتیکه قرآن راهنمای بشر در راه روابط بشر با هم است تا دنیای پاکی بسازند که در رفاه کامل و آسودگی خیال زندگی کنند. قرآن نه توضیح المسائل است نه درس شناختن قوانین طبیعی را میدهد. خداوند در آیه 43 نساء سوره 4 میفرماید: «ای افرادی که (به پیغمبری محمد ص و الهی بودن و بی اشتباه بودن قرآن) ایمان آوردهاید وقتی مست هستید نماز نخوانید (به نماز نزدیک نشوید) تا بدانید چه میگوئید ...» . در صورتیکه بیشتر قریب به تمام مسلمانان دنیا در حالی که مست نیستند نمازی میخوانند که معنی آن را نمیفهمند چون آن را به زبان عربی میخوانند که معنی آن را نمی فهمند. تقصیر آن به گردن روحانی نماها و عالم نماهائی است که دین را دکان کسب مخارج زندگی خود کردهاند. در صورتیکه پیغمبران میگفتند: «ما در مقابل گفتن دین به شما از شما مزدی نمیخواهم.» آیه 90 انعام سوره 6 و آیه 29 و 51: 11 سوره هود و آیه 23: 42 سوره شوری و آیه 57: 25 سوره فرقان و آیه 127 و 145 و 164 و 180: 26 سوره شوری را ببینید. آیه 21 یس سوره 36 میفرماید: «از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خودشان راه صحیح دین را شناخته باشند» در صورتیکه اینها قرآن و این آیه را نمیدانستند یا به آن ایمان نداشتند و از مردم مزد میخواستند. دین آمده که مردم شخصیت خود را در مقابل ثروتمندان و قدرتمندان نفروشند و جز در مقابل خدا احساس و ابراز کوچکی و حقارت نکنند و افرادی عادل و درستکار و نیکوکار باشند و با هم برای ساختن یک دنیای پاک متحد باشند و با هم در این راه همکاری کنند. آیه 25: 57 و آیه 51: 23 و 177 بقره و آیه 15 حجرات سوره 49 و آیه 2 مائده سوره 5 را بینید. خداوند در آیه 25 حدید سوره 57 میفرماید: «بدون هیچگونه شک و تردیدی پیغمبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و با آنها کتاب و وسیله سنجش نازل کردیم برای اینکه مردم عدالت را (در جهان) برقرار کنند و آهن را که در آن سختی بسیار و منافعی برای مردم وجود دارد نازل کردیم تا خدا کسانی را که (در راه ساختن دنیای پاکی که عدالت در آن حکم فرما باشد) خدا و پیغمبرانش را کمک و یاری میکنند بشناسد ...» وای از فریبکاری دکانداران دینی و بی اطلاعی دیندار نمایان.