3
کتاب
مسلمانها به یک کتاب الهی ایمان دارند که تصدیق کننده کتابهای الهی قبل هم هست و ایمان دارند که این کتاب وحی الهی است و برای هدایت یعنی نشان دادن راه صحیح ساختن یک دنیای پاک آمده است. دنیائی که در آن اثری از ظلم و فساد و فقر و جهل و خرد شدن شخصیت انسانها نباشد. یعنی در آن اثری از تکبّر و تحقیر نباشد و همه بنده خدا باشند، خدائی که آفریننده جهان است و احتیاجی به بنده ندارد. تا انسانها بنده انسانها نباشند و با یک نشست و برخاست قانون را مطابق میل یک دیکتاتور که بر جامعه حکومت میکنند عوض نکنند. بلکه خداوند برای حفظ سعادت و رفاه واقعی انسانها راه ساختن یک دنیای پاک را به انسانها نشان داده است. مجموعه این راهنمائیها به اضافه خصوصیات روحیه انسانها که مشکل اساسی اینکار است در دین اسلام در یک کتاب جمعآوری شده است که قرآن نام دارد. ولی انسانهای شیّاد بنام دین همیشه کتابهائی نوشتهاند و مینویسند. همانطور که آیه 79 بقره سوره 2 قرآن میفرماید: «وای بر کسانی که با دست (و فکر) خود کتاب مینویسند و بعد میگویند این کتاب از جانب خدا است (دین چنین میگوید) تا آن را به قیمت ناچیزی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دستهای خود نوشتند و وای بر آنها از آنچه از این راه بدست آوردند.» چون با اینکار خود مردم را از نعمت زندگی در یک دنیای پاک محروم کردند. آیه 2 بقره میفرماید: «این کتابی است که کوچکترین شکّی در آن وجود ندارد. راهنمای افراد متّقی (مسلط بر نفس) است.» چون چنین افرادی میتوانند دستورهای کتاب خدا را انجام دهند و یک دنیای پاک بسازند. وگرنه قرآن برای راهنمائی تمام افراد بشر آمده است. هر قدر کودن باشند. چون آیه 185 بقره سوره 2 میفرماید: «... قرآن راهنمای تمام افراد بشر (هر قدر هم کودن باشند) و دلیلهای روشنی از هدایت و جدا کنندۀ (درست و نادرست برای ساختن یک دنیای پاک) است ...» آیه 159 بقره میفرماید: «بدون هیچگونه شکّی کسانی که دلیلهای روشن هدایت ما را بعد از اینکه برای مردم در کتاب بیان کردیم پنهان میکنند (و به مردم نمیگویند) افرادی هستند که خدا و همه لعنت کنندگان آنها را لعنت میکنند.» چون انسانها را از زندگی کردن در یک دنیای پاک محروم کردهاند. اگر کمی در باره این آیه فکر کنیم میبینیم چه افرادی که مردم اسم آنها را با احترام و تمجید بر زبان میآورند ولی مطابق گفته خدا که شکّی در آن نیست ملعون از دنیا رفتهاند یا میروند. ما هم اگر حقایق قرآن را به مردم نگوئیم ملعون هستیم. ولی آن را باید با حکمت (توجه به معلومات و اعتقادات افراد) وپند و اندرز نیکو (که نشان بدهیم ساختن یک دنیای پاک به نفع تمام افراد بشر است) و با بصیرت اینکار را بکنیم و با بهترین روش اینکار را انجام دهیم. آیه 126 نحل و آیه 108 یوسف. چون انسانها همانطور که قرآن میفرماید و طبیعت انسانی نشان میدهد به اعتقادات خود و آنچه بنام دانشمندان به آنها گفته میشود پایبند هستند و بجای فکر کردن در باره آنچه به آنها گفته میشود میگویند پدران ما چنین میگفتند و چنین میکردند و ما از آنها پیروی میکنیم. آیه 17 بقره. و میگفتند شما میخواهید ما را از دین پدران خود برگردانید. آیه 10 ابراهیم. با مخالفتها و جنگهائی که علیه اسلام میکردند و میکنند. آیه 85 بقره میفرماید: «... آیا به بعضی قسمتهای کتاب الهی ایمان میآورید و قسمت دیگری را قبول ندارید؟!! مجازات چنین کسانی در دنیا خواری است (همانطور که میبینیم) و در آخرت بدست شدیدترین عذابها سپرده میشوند ...»
آیه 19 آلعمران سوره 3 میفرماید: «دین پیش خدا اسلام (تسلیم خدا بودن) است (نه تسلیم نظر آخوند و کشیش و رَبای و موبد بودن) کسانی که به آنها کتاب الهی داده شده (و خود را دیندار میدانند) فقط بعد از آنکه علم برای آنها حاصل شد از روی حسادت و تجاوز بهم (ریاست طلبی) دچار اختلاف شدند. کسی که منکر آیات الهی (که در کتاب الهی است) بشود بداند که خدا به سرعت به کار افراد رسیدگی میکند». در تمام ادیان این ریاست طلبیها و حسادتها بین دانشمند نماهای دکاندار وجود داشته و دارد وگرنه تمام پیغمبران خدا برای برقراری عدالت فرستاده شدهاند. آیه 25 حدید سوره 57. آیه 23 آلعمران سوره 3 میفرماید: «آیا کسانی را ندیدی که بهرهای از کتاب الهی به آنها داده شده بود ولی وقتی از آنها دعوت میشود که کتاب الهی بین آنها حکومت کند زیر بار نمیروند و از اینکار خودداری میکنند؟» آیه 64 آلعمران سوره 3 میفرماید: «بگو ای اهل کتاب (ای دینداران عالم که کتاب الهی دارید) بیائید روی کلمهای که بین ما وشما مساوی است همکاری کنیم که فقط بنده (مطیع بدون چون و چرای) خدا باشیم و در اینکار (یعنی اطاعت بی چون و چرا) کسی را شریک خدا نکنیم (نه شیخ و کشیش و ربای نه شاه و رئیس جمهور و نخست وزیر و فلسفه بافان را) و بعضی از ما بعضی را غیر از خدا ارباب (فرمانفرمای) خود نگیرند ...» بر خلاف آنچه امروزه در سراسر جهان میبینیم. آیه 79 آلعمران میفرماید: «هیچ انسانی وجود نداشته که خدا به او کتاب و حکم و نبوت بدهد و او به مردم بگوید غیر از خدا بنده من باشید بلکه میگفتند خداپرست باشید. مطابق همان کتابی که به هم تعلیم میدهید و درس آن را میخوانید و به شما دستور نمیدهد که فرشتگان و پیغمبران را ارباب خود بگیرید. آیا پس از اینکه تسلیم خدا شدید شما را به کفر فرمان میدهد؟» ارباب گرفتن پیغمبران کفر است، کفر. چون آنها فقط پیغمبر یعنی پیغامبر (پیغامبر) بودند و پیغام خدا را برای ساختن یک دنیای پاک به مردم میرساندند و خودشان موظف بودند مثل دیگران احکام خدا را اجرا کنند. آیه 105 نساء سوره 4 میفرماید: «ای پیغمبر ما کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا بین مردم مطابق آنچه خدا بتو نشان داده حکم کنی. مدافع افراد خائن نباش». مسلمانان هم باید مطابق آنچه خدا در قرآن به آنها نشان داده حکم کنند. برای اینکار باید قرآن را بخوانند و بدانند.