27

آزادگی : توحید

تربیت اسلام آزادی انسان است. چون شعار اسلام لا اله الا الله است. اله یعنی معبود: عبادت شده: قابل عبادت. عبادت یعنی (بندگی کردن). عبد یعنی بنده، یعنی کسی که وظیفه دارد از دستور اربابش بدون چون و چرا اطاعت کند. اگر به اجتماعات بشری نگاه کنیم، می‌بینیم که در سراسر جهان افراد بنده و مطیع دیکتاتوران و فریبکاران هستند و از دستور دیکتاتور وقت بنام کودتاچی، انقلاب کننده و مجلس شورا و نمایندگان که قدرت را در دست دارند اطاعت می کنند و هر چه آنها گفتند دیگران موظف به اجرای آن میباشند حتی نمایندگانی که رأی مخالف به آن داده‌اند، اگرچه آراء مردمی که به آنها رأی داده‌اند بیشتر از افرادی باشد که در مجلس به آن لایحه یا طرح رأی داده باشند. چون نمایندگان مردم با آراء مساوی انتخاب نمی‌شوند. چون بعضی از انها با 51 درصد یا کمتر از آن انتخاب شده‌اند و بعضی با 75 درصد آراء به مجلس راه یافته‌اند.

در اسلام قانون گذار خدای خالق جهان و گذارنده قوانینی که خواسته و در دل طبیعت نهاده میباشد و هیچکس را در قانونگذاری شریک خود نکرده. چون آیه 26 کهف سوره 18 میفرماید: «خدا هیچکس را شریک حکم (قانون گذاری خود) نمی‌کند

آیه 40 یوسف میفرماید: «حکم (دستور و قانون‌گذاری و چه بکنید چه نکنید فقط) اختصاص به خدا دارد و بس. خدا دستور داده که فقط بندگی (اطاعت بی چون و چرا از دستور او) بکنید. دین محکم چنین دینی است ولی بیشتر مردم این را نمیدانند

قانون گذاری نباید در دست کسی یا مقامی یا سازمانی باشد تا با یک نشست و برخاست قانون را به حکم دیکتاتور زمان تغییر دهند. همانطور که در سراسر جهان می‌بینیم. لذا تمام قدرتمندان و قدرت طلبانی که امید دارند روزی به قدرت برسند با حقیقت دین مخالفند.

به گفته آقای علامه طباطبائی در صفحه 74 و 75 کتاب «اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر» «آقایان (یعنی حکومت‌ها) ... به دست یک عده مزدور ماده پرست (یعنی آیت الله‌ها و پیرها و مرادها و قطب‌ها) که مورد ارادت مردم بودند فکر واقع‌بینی و حقیقت شناسی را از مغز مردم (مغزهایشان) بیرون کشیده و با تزریق و تلقین یک دسته افکار سست و واهی و بی اثر سرگرمشان نمودند ... اگر احیاناً کسی (یا کسانی) سر بلند کرده و با ندای وجدان نامی از حقایق قرآن به زبان می‌آورد پاسخش به دَم شمشیر و چوبه دار و شکنجه‌هائی که در کنج زندان‌های تاریک در انتظار آنان به سر میبرد موکول میشد. این‌ها حقایقی است که هیچ مورخ منصف نمیتواند پرده به رویش بکشد

و در صفحه 12 این کتاب مینویسد: «آنکه بسیار زرنگ بود همین اندازه میتوانست مواد مقدّسات مذهبی خود را دست نخورده نگه داشته و بایگانی کندمتأسفانه امروزه هم افراد تحصیل کرده که میتوانند قرآن را بخوانند و از تعلیمات و احکام آن با خبر شوند و ببینند دین برای ساختن یک دنیای پاک آمده به همین «افکار سست و بی اثر» که به نام دین نوشته‌اند و به نام دین در بین مسلمانان باقی مانده استفاده میکنند. و حاضر نیستند که قبول کنند آنچه به نام دین در اجتماعات بشری وجود دارد دین نبوده و «یک دسته افکار سست و واهی و بی اثر» بوده و هست.

قرآن 31 بار میفرماید: «معبودی (کسی که هر چه گفت انسان‌ها باید بدون چون و چرا اطاعت کنند) غیر خدا وجود ندارداگر مسلمانانی که از اسلام جز اسم چیزی نمیدانند مسلمان یعنی تسلیم حکم خدا شوند و متحد گردند و در راه خدا با مال و جان خود کوشش (جهاد) کنند میتوانند فقط با شرکت در انتخابات نمایندگانی را به مجلس بفرستند که دلخواه آنان را بصورت قانونی در آورند و قوانین حاکم بر اجتماعات در راه ساختن دنیائی باشد که در آن اثری از ظلم و فساد و فقر و جهل و خرد شدن شخصیت انسان‌ها نباشد.

قرآن 26 بار در باره «معبود واحد» صحبت کرده یعنی تنها خدا است که باید از او اطاعت بدون چون و چرا کرد و در صدد ساختن دنیائی بود که در آن اثری از ظلم و فساد و فقر و جهل وخرد شدن شخصیت انسان‌ها نباشد. در این راه باید مطابق آیه 64 آل‌عمران تمام دینداران را به اینکار دعوت کرد. چون آیه 64: 3 میفرماید: «بگو ای اهل کتاب بسوی کلمه‌ای بیائید که بین ما و شما مساوی است که فقط بندگی (اطاعت بدون چون و چرای) خدا را بکنیم و در این اطاعت بدون چون و چرا کسی را شریک خدا نسازیم و بعضی از ما بعضی را ارباب خود نگیرند

در قرآن بطور کلی 70 بار صحبت از معبود (کسی که بدون چون و چرا باید از او اطاعت کرد) شده. لذا مسلمانان اگر بخواهند مسلمان باشند باید مطابق آیه 103 آل‌عمران همگی متحد باشند و به قرآن بچسبند و با آیات قرآن مطابق میل مذهبی خود بازی نکنند و آنها را وحی خدا بدانند. وحی خدائی که برای ساختن یک دنیای پاک مردم را به آن هدایت کرده. اما مردم به جای عبادت خدا (اطاعت بدون چون و چرا از خدا) از دستور قدرتمندان زمان خود اطاعت میکنند. قدرتمندانی که با یک اتحاد نیم بند خود قدرت را در دست گرفته‌اند همانطور که آیه 96 و 97 هود میفرماید: «موسی را با آیات خودمان و دلیلی روشن به سوی فرعون و بزرگان قومش فرستادیم. ولی آنها از دستور فرعون پیروی کردند. در صورتیکه دستور فرعون درست نبودو آیه 59 هود سوره 11 میفرماید: «این قوم عاد است که منکر آیات خداوندشان شدند و از پیغمبران خدا اطاعت نکردند و از دستور هر ستمگر ستیزه جوی (مخالف دستور خداوندشان) اطاعت کردندمسلمان واقعی و متحد شوید تا خوشبخت شوید.