22
لم یلد
وَلَد یعنی فرزند. اولاد یعنی فرزندان. لَم یَلِد یعنی نزاده، نزائیده. فرزندی ندارد. مسلمان در نماز خود در باره یادآوری بعضی از صفات خدا در پنج وقت میگوید: «او خدای یگانه است. (خدای دیگری وجود ندارد.) خدا بی نیاز و برآورنده نیازها است. نزاده و زائیده نشده. (فرزندی و پدر و مادر و خویشاوندی ندارد.) و همتا (مثل و مانند و رقیبی) ندارد.» تا در مورد کسی مبالغه نکند و او را به پایه خدائی و نیمه خدائی نرساند و بداند که پیغمبران مثل دیگران بشری با تمام غرایز و احتیاجات انسانی میباشند و احتیاج به غذا دارند و گرسنه میشوند و مازاد آن را باید دفع کنند و فرزند و نیاز جنسی دارند. مریض میشوند و دچار یبوست و اسهال میشوند، دوران کودکی را مثل هر انسانی گذراندهاند و پدر و مادر از آنها مواظبت کرده و تر و خشکشان نمودهاند. همانطور که خداوند به پیغمبر در آیه 110 کهف میفرماید: «بگو: من فقط بشری مثل شما هستم (با تمام ضعفها و قدرتها و غرایز و احتیاجات هر انسانی) فقط به من وحی میشود که مبعود شما معبود واحدی است. (کسی که باید خود را در مقابل او کوچک ببینید و تسلیم محض و بدون چون و چرای دستورهایش باشید فقط خدا است و بس.) هر کس که امید دیدار اربابش (مالک و فرمانفرمایش) را دارد (و میداند که باید برای رسیدگی به حساب کارهائی که کرده است در حضور خدا قرار گیرد) باید کار درست بکند (و خطائی نکند) و در عبادت (بندگی و اطاعت کردن خود) کسی را شریک خدا نسازد.» بنده و مطیع محض و بی چون و چرای کسی غیر از خدا نباشد. اطاعت از هر کس دیگری مشروط بر آن است که دستور او بر خلاف قرآن و عدالت نباشد. آیه 20: 25 سوره فرقان در باره پیغمبران میفرماید: «قبل از تو هیچ پیغمبری را نفرستادیم مگر اینکه غذا میخورد، و در کوچه و بازار راه میرفت...» البته مازاد آن را هم دفع میکردند و مدفوعشان بوی عطر نمیداد و گاهی دچار یبوست یا اسهال میشدند و مثل هر انسان دیگری مریض میشدند. همانطور که ابراهیم در آیه 80 شعراء سوره 26 میگوید: «وقتی مریض شوم خدا مرا شفا میدهد.» و آیه 38: 13 سوره رعد میفرماید: «قبل از تو پیغمبرانی فرستادیم و برای آنها همسر و فرزندانی قرار دادیم ...» مثل هر انسانی و هر جانداری تحریک میشدند و فرزند داشتند و با ورد و دعا فرزند دار نمیشدند. و آیه 6: 93 سوره ضحی میفرماید: «آیا خدا تو را یتیم نیافت و پناهت نداد؟» آنها بشری بودند مثل بقیه انسانها. همانطور که آیه 11: 14 سوره ابراهیم میفرماید: « پیغمبران به افراد قوم خود گفتند: ما فقط بشری مثل شما هستیم ...» از شکم مادر به دنیا آمدهایم و مدتی زندگی میکنیم و میمیریم. همانطور که آیه 34: 21 سوره انبیاء میفرماید: خداوند میفرماید: «قبل از تو برای هیچ بشری زندگی جاوید قرار ندادیم. اگر تو مردنی باشی آنها عمر جاوید دارند؟» آری پیغمبران بشری مثل انسانهای دیگر بودند و مسیح ابن مریم هم پسر خدا نبود. بلکه از شکم مریم به دنیا آمد و دوران کودکی را گذراند و در 30 سالگی به ارشاد (هدایت) مردم پرداخت و بقولی فقط 3 ماه و بقولی فقط 3 سال مردم را ارشاد کرد. در اثر توطئهای که کاهنان یهودی کردند مطابق هر 4 انجیل بدار زده شد. ولی انجیلهای دیگری بودند که میگفتند او را به دار نزدند بلکه امر به آنها مشتبه شد و کس دیگری را به دار زدند. آیه 33: 19 سوره مریم میفرماید عیسی گفت: «سلام بر من روزی که زائیده شدم و روزی که بمیرم و روزی که زنده برانگیخته شوم.»
آیه 71: 4 سوره نساء میفرماید: «ای اهل کتاب در دینتان غلوّ (مبالغه گوئی و اغراق گوئی) نکنید و چیزی غیر از حق نگویید. مسیح عیسی ابن مریم فقط رسول خدا و کلام او بود که به مریم القا کرد (مطابق آیه 47: 3 سوره آلعمران خدا فرمود: باش و شد.) ولی مطابق آیه 18: 5 سوره مائده «یهودیها و مسیحیها گفتند ما فرزند خدا و محبوب او هستیم. بگو پس چرا خدا شما را به سبب گناهانتان مجازات میکند؟ شما انسانی مثل بقیه انسانهائی هستید که خدا خلق کرده ...» چون شماره اول باب 14 تثنیه – کتاب پنجم عهد عتیق (تورات) – میگوید: «شما پسران یَهُوَه خدای خود هستید ...» در صورتی که یهودیان چنین اعتقادی نداشتند. چون شماره 17: 5 انجیل یوحنا میگوید: «... یهودیان قصد قتل او (عیسی ابن مریم) کردند. زیرا که نه تنها سَبت (شنبه) را میشکست بلکه خدا را نیز پدر خود گفته خود را مساوی خدا میساخت.» اگر این لغت در جمله «شما پسران یهوه خدای خود هستید.» همان معنی پسر را بدهد اعتراض آنها بیجا بوده. ولی در زمان پیغمبر ص یهودیان و مسیحیان چنین ادعائی میکردند. در باره مسیحیان پولس (پال) در شماره 14: 8 رساله به رومیان مینویسد: «همه کسانی که از روح خدا هدایت میشوند ایشان پسران خدایند.» و عیسی مسیح در شماره 45: 5 انجیل متی میفرماید: «تا پدر خود را که در آسمان است پسران شوید... » این پسر ظاهراً بنده بوده که به پسر ترجمه شده چون شماره 13 و 26: 3 و 27 و 30: 4 اعمال رسولان میگوید: .... «بنده قدوس (پاک) خود ...» که عیسی را بنده پاک خدا مینامد که در سابق «پسر پاک» ترجمه میکردند. آیه 101: 6 سوره انعام میفرماید: «خدا بوجود آورنده آسمانها و زمین است. چگونه میتواند فرزند داشته باشد در صورتیکه زنی ندارد. او خالق هر چیز است و هر چیزی را میداند.» آیه 35: 19 سوره مریم میفرماید: «خدا فرزندی ندارد. او بالاتر از این حرفها است. وقتی تصمیم به کاری بگیرد فقط میگوید «باش، خواهد شد.» همانگونه که در مورد عیسی مسیح شد. آیه 91 مؤمنون سوره 23 میفرماید: «خدا فرزندی نگرفته و معبود دیگری با او نیست. چون آن وقت هر معبودی آنچه را خلق کرده بود با خود میبرد و بعضی از آنها بر بعضی برتری میجستند. خدا خیلی بالاتر از این چیزهائی است که میگویند.» خدای خالق 50 میلیارد کهکشان کجا و بشر محدود و ضعیف که قدرت بسیار محدودی دارد و سراپا احتیاج است کجا؟ بشری که اگر چند دقیقه هوا به او نرسد میمیرد کجا؟ این افرادی را که گنده و بزرگ کردهاند موقعی که گرسنه هستند و به غذا میرسند باید دید. یا تشنه هستند و به آب میرسند باید دید. یا مازاد غذای خود را میخواهند دفع کنند باید دید آنهم وقتی که دچار یبوست و اسهال میشوند. آنها را وقتی که تحریک میشوند و سراغ همسرشان میروند باید دید. خداوند در باره عیسی مسیح در آیه 75: 5 سوره مائده میفرماید: «مسیح ابن مریم فقط پیغمبری مثل پیغمبران قبلی خود بود که از دنیا رفتند و مادرش زن راستگوئی بود. هر دو غذا میخوردند (به غذا احتیاج داشتند.) نگاه کن که چگونه آیات (نشانه ضعف و احتیاج آنان) را بیان میکنیم بعد نگاه کن که چه دروغهائی سر هم میکنند و به کجا برده میشوند.» آیه 76 مائده میفرماید: «بگو آیا غیر از خدا چیزی را بندگی میکنید که مالک نفع و ضرری برای شما نیست در صورتیکه خدا شنونده و دانا است؟» آیه 81: 43 سوره زخرف میفرماید: «بگو اگر خداوند رحمان فرزندی داشته باشد من اولین کسی خواهم بود که به او ایمان میآورم و بنده او میشوم.» آیه 68 یونس سوره 10 میفرماید: «گفتند خدا فرزندی گرفته. او بالاتر از این حرفها است. او بی نیاز است. هر چه در آسمانها و زمین است مال او است. آیا شما دلیلی بر اینکه خدا فرزندی گرفته دارید؟ یا ندانسته از قول خدا سخن میگوئید؟» بعضیها هم فرشتگان را فرزند و دختر خدا میدانستند. همانطور که آیه 57: 16 سوره نحل میفرماید: «برای خدا دخترانی ساختهاند. خدا خیلی بالاتر از این حرفها است...» آیه 100: 6 سوره انعام میفرماید: «برای خدا شریکانی از جنّ قرار دادهاند و برای او پسر و دختر تراشیدهاند. بدون اینکه از آن اطلاعی داشته باشند. خدا بالاتر از این حرفها است که میگویند.» آیه 16 و 19: 43 سوره احقاف میفرماید: «آیا خدا از بین تمام چیزهائی که آفریده دخترانی برای خود گرفته و شما را به پسران برگزید؟» «فرشتگان را که بندگان خداوند رحمان هستند زن قرار دادهاند. آیا آنها موقع آفرینش فرشتگان شاهد بودهاند؟ (و دیدهاند که آنها زن هستند؟) شهادت آنها نوشته میشود و در باره آن مورد سوال و بازخواست قرار میگیرند.» آیه 149 و 150 صافات سوره 37 میفرماید: «از آنها بپرس که آیا خداوند تو دختر دارد و شما پسر دارید؟ یا فرشتگان را زن آفریدهایم و آنها شاهد بودهاند؟» این غلو و مبالغه و مدیحه سرائیها همیشه بوده و انسانها را به پایه خدائی و نیمه خدائی رساندهاند و در نتیجه آن تعصبهای شدید و اختلافات بزرگ بوجود آوردهاند و انسانها را بجان هم انداختهاند و باعث خونریزیها و کشتارهای بزرگ شدهاند. کِی بخود میآئیم؟