19
شرک
آیه 106: 12 سوره یوسف میفرماید: «بیشتر مردم در حالی به خدا ایمان میآورند که هنوز مشرک هستند.» شرک چیست و توحید چیست؟ توحید یعنی یکی ساختن یعنی یکی ساختن معبود و ارباب. معبود کسی است که انسان از صمیم قلب بنده او شود و اختیار خود را به دست او بسپارد. شرک این است که انسان اختیار خود را به دست چند نفر بسپارد و برای ارباب و معبود خود شریک دیگری قائل باشد و در بعضی از کارها از دستور این ارباب و در بعضی کارها از دستور آن یکی اطاعت کند. وای به موقعی که انسان چند ارباب داشته باشد که دستورهای ضد و نقیضی به او بدهند و او نداند از دستور کدام یک از آنها اطاعت کند. یوسف در شماره 39: 12 سوره یوسف به جوان هم زندانش میگوید: «ای همزندان من آیا صاحب اختیاران گوناگون بهترند یا خدای واحد غالب بلند پایه؟ راستی کدام بهتر است؟ آیه 29: 39 سوره زمر میفرماید: «خدا مَثَلی زد. مَثَل مردی که اربابهای متعددی داشت که مخالف هم دستور میدادند و مردی که فقط یک ارباب داشته و تسلیم فرمان او بود. آیا وضع این دو نفر با هم مساوی است؟ ستایش (مدح و تمجید و ثنا) فقط مخصوص خدا است. اکثر مردم نمیدانند.» متوجه این حقیقت نیستند و به نتیجه ناراحت کننده آن یعنی کشمکشهای قدرت طلبان و جنگهای بزرگ و کوچک جهانی که به خونریزیهای کوچک و بزرگ جهانی میانجامد و باعث اضطراب و دلهره و عدم امنیت افراد بشر میشود توجهی ندارند. بالاخره روزی انسانها بخود میآیند و این مدعیان روشنفکری و حقیقت خواهی و دانش طلبی متوجه این حقیقت و واقعیت میشوند که نباید افسار خود را به دست یک عده که با اتحاد خود بر گرده ملت سوارند بدهند. این عده چه بندگان فرعون باشند چه بندگان استالین، چه بندگان هیتلر و چنگیز چه بندگان شیخ و آخوند چه بندگان کشیش و اسقف چه بندگان خاخام و ربای چه بندگان موبد و کاهن چه بندگان شاه و رئیس جمهور و نخست وزیر چه بندگان مجلس نمایندگان و سنا و لردها و شورای ملی و شورای اسلامی فرقی نمیکند تا وقتی انسانها بنده اینها باشند خونریزیها و کشمکشها ادامه دارد؛ چه دستور دهنده یکنفر باشد چه یک عده که بتوانند با یک فرمان یا یک نشست و برخاست وظیفه انسانها را تغییر دهند و مسیر حرکت آنها را تغییر دهند. آیه 64: 3 سوره آلعمران میفرماید: «بگو ای اهل کتاب بسوی کلمهای بیایید که بین ما و شما مساوی است که بنده (مطیع بی چون و چرای) کسی غیر از خدا نباشیم و چیزی را شریک او نسازیم. (بنده و مطیع کس و مقام دیگری نباشیم.) و بعضی از ما بعضی را غیر از خدا ارباب خود نگیرند.... » چون باعث خونریزیهای کوچک و بزرگ جهانی میشود. ولی انسانها در اثر جهالت و بی توجهی بنده این و آن میشوند و بقول معروف سر میسپارند و افراد یا صاحب مقامهائی را ارباب خود میگیرند. همانطور که آیه 31: 9 سوره توبه میفرماید: «دانشمندان دینی و زاهدان گوشهگیر و دیرنشین خود و پیغمبرشان مسیح ابن مریم را ارباب (آقا و صاحب اختیار) خود گرفتند در صورتیکه دستوری غیر از اینکه بندگی (اطاعت بی چون و چرای) معبود واحد (یعنی خدای یگانه) را بکنند به آنها داده نشده بود. معبودی (کسی که از او اطاعت بدون چون و چرا بکنند و خود را در مقابلش کوچک ببینند و هر چه میخواهند از او بخواهند) جز خدا وجود ندارد. خدا خیلی بالاتر از چیزهائی است که شریک او میسازند.» ولی مردم برای خدا شریک و برای خود ارباب می گیرند و از او اطاعت بدون چون و چرا میکنند و حاجات خود را از او میخواهند. میبینیم که ارباب گرفتن پیغمبر خدا هم شرک است چه رسد به دانشمندان دینی (یا دانشمند نماهای مردم فریب دینی) و زاهدان گوشهگیر بی اطلاع فریب خورده. انسان عاقل واقع بین فقط از خدا اطاعت بی چون و چرا میکند و بس. چون خدا را آفریننده جهان و انسان با تمام قوانین طبیعت و غرائز و احتیاجات واقعی و خیالی انسان میداند که از قوانین و غرائزی که خود در جهان گذاشته اطلاع دارد و از کسی ترسی و از کسی امید و چشمداشت و انتظار ندارد که بخاطر آن دروغ بگوید یا اشتباه کند. البته در سالهای قبل انسانها در وجود خدا شک داشتند یا خدا را فقط آفریننده جهان میداشتند ولی امروزه با کشف روابط ریاضی قرآن هر فرد محققی متوجه میشود که قرآن کار محمد بیسواد و تمام مردم آن زمان عربستان نبوده و مردم امروزه دنیا هم نمیتوانند چنین کاری بکنند بلکه قرآن پیام خداوندی است که از تمام حقایق آگاه است و در راهنمائیهای خود اشتباه نمیکند. ولی تا انسانها بخواهند مرد م متوجه این حقیقت شوند مدتی هر قدر هم کوتاه باشد لازم دارند. عدهای هم فرعون یا فرعون صفت دینی خواستار فرمانروایی بر مردم می باشند. روش آنها همان روشی است که فرعون با دار و دسته خود انجام میداد: همانطور که آیه 54: 43 سوره زخرف میفرماید: «فرعون قوم خود را تحقیر و کوچک کرد در نتیجه از او اطاعت کردند. آنها افرادی بودند که از خدا اطاعت نمیکردند.» مثل بیشتر مردم این زمان که بسادگی فریب فریبکاری فریبکاران سیاسی و دینی را خوردهاند و تسلیم این و آن شدهاند. نوع دیگر شرک را آیه 18: 10 سوره یونس بیان میکند و میفرماید: «غیر از خدا بندگی چیزی را میکنند که ضرری به آنها نمیزد و نفعی به آنها نمیرساند. ولی میگویند اینها شفیعهای ما پیش خدا هستند. بگو آیا خدا را از چیزی که در آسمانها و زمین نمیداند آگاه میکنید؟ او پاک و برتر از چیزهائی است که شریک او میسازند.» این شفیعها میخواهند خدا را از چه چیزی آگاه کنند؟ خدائی که از همه چیز که در جهان وجود دارد و از فکر و قلب مردم اطلاع دارد چه احتیاجی دارد که او را از چیزی که نمیداند آگاه کنند؟ آیه 59: 6 سوره انعام میفرماید: «کلیدهای غیب پیش خدا و در اختیار او است. هیچکس از آنها جز او اطلاع ندارد. آنچه در خشکی و دریا است میداند. هیچ برگی به زمین نمیافتد مگر اینکه خدا آن را میداند. هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب روشنی وجود دارد.» چنین خدائی را چه کسانی از آنچه نمیداند و آنها میدانند آگاه میکنند؟ آن هم انسانهائی که وسیله آگاهی آنها محدود به حواس پنجگانه آنها یعنی بینائی و شنوائی و چشائی و بویائی و لمس آنها است و خواب دارند و چرت دارند و از پشت سر خودشان یا اطاق پهلویی اطلاع ندارند. نوع دیگر شرک تفرقه است چون پیروی از افراد مختلف باعث تفرقه میشود. آیه 31 و 32: 30 سوره روم میفرماید: «... از مشرکینی که دینشان را فرقه فرقه کردند و بصورت گروههائی درآمدند و هر دسته پیرو یک نفر شدند نباشید. هر دستهای به اعتقادات خود دلخوش و شاد هستند.» چون غیر از آن نشنیدهاند. آیه 22 و 23: 10 سوره یونس را ببینید تا متوجه شوید رفتار مشرکین چگونه است چون میفرماید: «خدا کسی است که شما را در خشکی و دریا میگرداند، تا موقعی که در کشتی قرار میگیرید و باد خوب و موافقی کشتی را به حرکت در میآورد و وقتی آمد خوشحال میشوند. ناگهان باد تندی میآید و امواج دریا از هر طرف به سراغ آنها میآید و خیال میکنند که آنها را احاطه و غرق میکند، در آن حال با اخلاص تمام خدا را به کمک میخوانند و میگویند اگر ما را از این خطر نجات بدهی سپاسگزار خواهیم بود. چون آنها را نجات دادیم در زمین بناحق تجاوز و ظلم میکنند....» آیه 65 و 66: 29 سوره عنکبوت و 31 و 32: 31 سوره لقمان را ببینید. آیا مردم آن زمان مشرکتر هستند یا مردم این زمان که در مقابل چنین خطرهائی غیر خدا را به کمک میخوانند. وای از جهل و نادانی و فریبکاری و فریب خوردگی. آیه 194 تا 197: 7 سوره اعراف میفرماید: «کسانی را که غیر از خدا به کمک میخوانید بندگانی مثل شما هستند. بنابراین آنها را به کمک بخوانید تا اگر راست میگوئید دعای شما را اجابت کنند. آیا آنها پائی دارند که با آن راه بروند؟ یا دستی دارند که با آن حمله و کاری بکنند؟ یا چشمی دارند که با آن ببینند؟ یا گوشی دارند که با آن بشنوند؟ بگو این چیزهائی را که شریک خدا ساختهاید بخوانید و هیچ مهلتی به من ندهید. ولی (پشتیبان و مددکار) من خدا است که قرآن را نازل کرده. او مددکار افراد درستکار است. کسانی که غیر از خدا به کمک میخوانید توانایی کمک به شما را ندارند و نمیتوانند خودشان را کمک کنند.» این مردم کجا هستند و قرآن کجا «بیشتر آنها در حالی به خدا ایمان میآورند که هنوز مشرک هستند.» و در شرک میلولند و بنده این و آن هستند و توجه به آن ندارند. چون نمیدانند شرک اطاعت بی چون و چرا از کسی یا چیزی یا مقامی است. اگر کمی به معنی شرک توجه کنید میبینید که قریب به اتفاق مردم مشرک هستند و بعضی از آنها کافر هم هستند و دین و مسئولیت انسان را قبول ندارند.