15

اله

مسلمان در نماز خود هر روز میگوید: اَشهَدُ اَن لاِ اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ. «شهادت (گواهی) میدهم که اِله (معبودی)غیر از خدا وجود ندارد. یکی است و شریکی ندارداِله (اِلا ه) یعنی معبود (عبادت شده و قابل وسزاوار عبادت). عبادت یعنی بندگی. عبد یعنی بنده. بنده کسی است که مطیع محض و بدون چون و چرای ارباب خود است. اطاعت محض و بدون چون و چرا فقط در مقابل خدا سزاوار و شایسته است و بس. اطاعت از دیگران محدود و مشروط است به اینکه دستور آنها بر خلاف قانون و حکم و نظر خدا نباشد.

چون مسلمان حقیقی کسی است که تسلیم حکم و نظر خدا باشد در هر دینی که هست. اِله یعنی معبود یعنی کسی که از دستورها و نظرهای او از صمیم قلب و بدون چون و چرا اطاعت شود. اگر به معنی درست این کلمه نگاه کنیم متوجه میشویم که بیشتر مردم دنیا یا کافر هستند یا مشرک ولی در هر دو حال مطیع بدون چون و چرای شخص یا اشخاصی هستند. فقط کافر خدا را قبول ندارد ولی مطیع محض فرد یا افرادی یا سازمانی میباشد، ولی مشرک از یک طرف از دستور خدا اطاعت میکند واز طرف دیگر از دیگران. این دیگران چه روحانی نماها باشند، چه دیرنشینان تارک دنیا (که دنیا را ترک کرده‌اند) چه حکومت‌ها. آیه 31: 9 سوره توبه و آیه 24: 79 سوره نازعات را ببینید. بیشتر مدعیان دینداری دنیا در اثر غلوّ و مبالغه و گزافه گوئی دکانداران دین فروش، روحانی نماهای دین فروش و زاهدان گوشه نشین یا افراد دیگر را ارباب و صاحب اختیار و فرمانفرما و آقای خود گرفته‌اند و اختیار خود را بدست آنان داده‌اند؛ ولی نمیدانند اینکار در اسلام شرک است. آیه 31 سوره توبه را ببینید. آیه 163: 2 سوره بقره میفرماید: «اِله شما (معبود شما که سزاوار این است که از او بدون چون و چرا اطاعت کنید.) معبود (اِله) واحدی است (یکی است. یگانه است) معبودی (کسی که از او بدون چون و چرا اطاعت کنید) غیر از او (غیر از خدا که آفریننده جهان است) وجود ندارد که بخشنده و مهربان استآیه 255: 2 سوره بقره میفرماید: «معبودی غیر از خدای زنده و پاینده که چرت و خواب ندارد، وجود ندارد. (در صورتیکه انسان‌ها پاینده نیستند و می‌میرند و چرت میزنند و میخوابند و از حال خود و اطرافیان خود در این حال اطلاع ندارند) آنچه در آسمان‌ها و زمین است مال او است (در صورتیکه دیگران اموالشان در آنچه در کره زمین است محدود است چه رسد به آسمان‌ها یعنی پنجاه میلیارد کهکشانی که کره زمین ما در مقابل آن به اندازه یک نوترون نیست که در مقابل زمین سنجیده شود) چه کسی میتواند جز به اجازه او پیش او شفاعت کند (این حرف برای ردّ نظر کسانی است که بتهای خود یا مسیح ابن مریم را شفیع خود پیش خدا میدانستند. مطابق آیه 18: 10 سوره یونس)خدا آنچه جلوی آنها و پشت سرشان است میداند. (در صورتیکه انسان‌ها پشت سر خود را نمی‌بینند و از کارهایی که پشت سرشان صورت میگیرد اطلاعی ندارند، و دیدشان هم محدود است و اگر جلوی آنها مانعی باشد پشت آن را نمی‌بینند) و احاطه‌ای به ذره‌ای از علم خدا ندارند (کسی که چیزی نمیداند در مقابل کسی که همه چیز را میداند چه بگوید؟) علم آنها فقط تا آنجایی است که خدا خواسته (توسط حواس پنجگانه بینائی، شنوائی، چشائی،بویایی و لامسه که بسیار محدود هستند.) کرسی او (صندلی او، علم او) آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته (از آنچه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد و از کارهائی که صورت میگیرد اطلاع کامل دارد.) و او عالی (بلندمرتبه و والا) و بزرگ استآیه 62: 3 سوره آل‌عمران میفرماید: «... معبودی غیر از خدا وجود ندارد. خدا توانا و با حکمت استحکمت یعنی علم همه جانبه. آیه 87: 4 سوره نساء میفرماید: «معبودی (وجود سزاوار عبادت) غیر از خدا وجود ندارد. شما را روز قیامت که شکی در آن وجود ندارد جمع می‌کند، چه کسی راست‌گوتر از خدا است» کسی که به این حقیقت ایمان دارد سعی میکند از دستورهای خدا بدون چون و چرا اطاعت کند و از آن تخلّف نکند. آیه 171: 4 سوره نساء میفرماید: «ای اهل کتاب بناحق در دینتان غلوّ (مبالغه و گزاف گوئی) نکنید و از قول خدا چیزی جز حقیقت نگوئید. مسیح، عیسی ابن مریم رسول خدا و کلمه او است که به مریم القاء کرد (به او گفت آبستن بشو و شد. آیه 117: 2 سوره‌ بقره و آیه 59: 3 سوره آل‌عمران) وروحی از جانب خدا بود. بنابراین به خدا و پیغمبرانش ایمان بیاورید و نگویید خدا سه تا است. از این کار دست بردارید. برای شما بهتر است. خدا فقط معبود واحد (یگانه) است. بالاتر از این است که فرزندی داشته باشد. آنچه در آسمان‌ها و زمین است مال او است و خدا از لحاظ وکالت (توکل کردن به او) کافی استآیه 73: 5 سوره مائده میفرماید: «کسانی که گفتند خدا یکی از سه خدا است کافر شدند. در صورتیکه معبودی (کسی که سزاوار آن باشد که انسان‌ها بنده و مطیع بدون چون و چرای او باشند.) جز معبود واحد وجود ندارد...» آیه 106: 6 سوره انعام به پیغمبر ص میفرماید: «از آنچه از ارباب (آقا و صاحب اختیار و فرمانفرمایت) به تو وحی شده پیروی کن. معبودی غیر از او وجود ندارد. از مشرکین روی برگردان باشمشرک نباش (کسی غیر از او را در کنار او قرار نده و از او اطاعت بدون چون و چرا و نیاز خواهی نکن.) پیغمبر ص مسلمان و تسلیم حکم خدا بود و از قرآنی که به او وحی شده بود اطاعت میکرد و حرفی بر خلاف آن نمیزد و کاری بر خلاف آن نمیکرد. برای شناختن سنّت (رفتار و طرز کار و روش) پیغمبر باید خواند و فهمید پیغمبر چه کارهائی میکرد و چه حرفهائی میزد.

همه پیغمبران به قوم خود میگفتند: «ای قوم من خدا را بندگی (اطاعت بدون چون و چرا) بکنید. معبودی (کسی یا مقامی یا سازمانی که از او اطاعت بدون چون و چرا بکنید) غیر از او برای شما وجود نداردیعنی از هیچکس و یا کسانی غیر از خدا بدون چون و چرا و آگاهی، از دستورهای آنها اطاعت نکنید. آیه 59 و 65 و 73 و 85: 7 سوره اعراف و آیه 50 و 61 و 84: 11 سوره هود و آیه 23 و 32: 23 سوره مومنون را ببینید. ولی آنها میگفتند: «ما حرفهای تورا قبول نداریم (به آن ایمان نمی‌آوریم و آنها را باور نمیکنیم) بحرف تو از آنچه معبود پدرانمان بودند دست بر نمیداریمآیه 53: 11 سوره هود. «آیا نماز تو به تو دستور میدهد که ما از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند دست برداریم و آنها را ترک کنیم؟» آیه 87: 11 سوره هود. امروزی‌ها هم همان حرف آنها را میزنند چون غرائز انسان‌ها و طبیعت آنها فرقی نمیکند. آیه 110: 18 سوره کهف به پیغمبر میفرماید: «بگو من فقط بشری مثل شما هستم (تمام اعضاء و غرائز و احتیاجات طبیعی شما را دارم) به من وحی میشود که معبود شما معبود واحدی است (نباید مطیع بدون چون و چرای دستورهائی که افراد بشما میدهند باشید) کسی که امید دیدار اربابش را (آقا و صاحب اختیار و فرمانفرمایش را) دارد، باید کار صحیح و درست بکند و هیچکس را در اطاعت بدون چون و چرای خود شریک خدا نسازدو از دستور هیچکس بدون چون و چرا اطاعت نکند. آیه 25 و 29: 21 سوره انبیاء میفرماید: «قبل از تو هیچ پیغمبری نفرستادیم مگر اینکه به او وحی میکردیم که معبودی جز من (که خدا هستم) وجود ندارد، بنابراین بندگی (اطاعت بدون چون و چرای) مرا بکنید.» ... «هر کس از آنها که بگوید من غیر از خدا اِله (معبود) هستم ما او را به جهنم میفرستیم و با آن او را مجازات میکنیم، ما ستمکاران را اینطور مجازات میکنیمولی میرزا حسینعلی نوری که به خود لقب بهاءالله داده بود و بسیاری از تحصیل کردگان بهائی که باید دنبال حقیقت بگردند و تحری حقیقت کنند و تعصبی به خرج ندهند، بدون توجه به ادعاهای او، او را خدا میدانند چون او صریحاً در صفحه 229 کتاب مبین می‌نویسد: «معبودی جز من زندانی تنها وجود نداردبهائیان متعصب برای توجیه این ادعا میگویند وقتی آینه صاف در مقابل خورشید قرار گیرد خورشید را در خود منعکس میکند. ولی توجه ندارند که باید خورشیدی باشد که در آن منعکس شود. چون او میگوید اِله (معبودی) غیر از من وجود ندارد. وقتی معبودی غیر از او وجود ندارد چگونه در او منعکس میشود. تعصّب چشم و گوش و قدرت تفکر انسان را می‌بندد. میرزا حسینعلی در صفحه 233 کتاب مبین مینویسد: «کسی را که جهان را برای خودش خلق کرده از اینکه به یکی از دوستانش نگاه کند منع کرده‌اند ...» آیا بهائیانِ فهمیده این ادعا را قبول دارند یا ندارند؟